پیشنهاد‌های آرش ایرانپور (١,٢٩٦)

بازدید
١,٣٠٠
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از گویش های زبان وخی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از گویش های زبان پراچی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از گویش های زبان پراچی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از گویش های زبان ارموری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از سه گویش زبان آسی این گویش ایرانی در یاسبرنی مجارستان گویشور داشت ولی اکون دیگر این گویش زنده نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از گویش های زبان پراچی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از سه گویش زبان آسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ایسترگ در واقع به معنای تخم مرغ پنهان شده جشن سال نو است. ولی در بحث فیلم شناسی ایسترگ یعنی نکته کوچکی که در فیلم یا سریال وجود دارد و مخاطبان تیزبی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یکی از سه گویش زبان آسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نهانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خرمک

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

رنگ قرمز با سرخ یکی نیست، در واقع سرخ یکی از گونه های قرمز است. واژه قرمز برگرفته از واژه کرمست در پارسی میانه است، پس این واژه بیگانه نیست.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کهوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

لال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

آلان ها تیره ای ایرانی تبار در شمال قفقاز و شرق اروپا بودند، بازمانده آن ها تیره آسی است که در سرزمین اوستیا زندگی می کنند، اوستیای شمالی مستعمره روس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوزان: کسی که می سوزد گریان: کسی که می گرید نالان: کسی که می نالد این ها هیچ کدام نام نیستند، چون معنی خوبی ندارند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

توره در زبان پارسی نو همان تورک در زبان پارسی میانه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

تورک در زبان پارسی میانه همان توره در در زبان پارسی نو است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تارت ( Tārat ) گرفتن در گویش بانشی به معنای شستن شرمگاه است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پلکوندن ( ) در گویش بانشی به معنای مالیدن است و نه هر مالیدنی، بلکه مانند پارچه ای که به خاک بمالندش، یا گوشتی که به آرد بمالند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرزوندن ( Perzondan ) در گویش بانشی به معنای پودر کردن است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرزله ( Perzela ) کردن در گویش بانشی یعنی پودر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پابر ( Pābor ) شدن یعنی ب زمانی که می گوییم فلانی پارسال از فلان جا پابر شد یعنی دیگر از آن پس به آن جا نیامد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش بانشی به معنای حجیم کردن و برجسته کردن مو و پر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بیر ( Bir ) در گویش بانشی به معنای برجسته است، دقیق تر بخواهم توضیح بدهم، به موی سری که به هم ریخته و وز باشد بیر می گویند، جانوری که خودش را برای تر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مهرگان اصلا نام انسان نیست که دارید سر دخترانه بودن یا پسرانه بودنش دعوا می کنید، مهرگان نام یک جشن است که برگرفته از نام ایزد مهر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اگر به تنهایی میان جمله بیاید کارکرد بندواژه دارد و معنی ( ( یا ) ) می دهد ولی اگر پسوند واژه دیگری باشد آن واژه را کننده می نماید، مانند پسوند er که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ریتون ( یونانی ) = تکوک ( پارسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

۱ - نام گونه ای عنکبوت است. ۲ - نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول که برگرفته از عنکبوتی به همین نام است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Groot نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوغبا = آش دوغ

پیشنهاد
٠

نام یکی از ابرقهرمانان جهان داستانی مارول است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ویلچر چرسی = چرخ کرسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چَرسی چرخ کرسی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس چشایی ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس بساوایی ( لامسه ) ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس چشایی دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس بویایی ندارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که حس بساوایی ( لامسه ) دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بویا یعنی کسی که حس بویایی دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جارختی Wardrobe

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در گویش بانشی به جوجه تیغی زوزک ( Zuzuk ) می گویند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خرنگ ( Ĥorong ) در گویش بانشی به معنای زغال برافروخته است. نکته: به کار بردن واژه گداخته به عنوان صفتی برای زغال نادرست است، زیرا زغال ذوب نمی شود. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکته: به کار بردن واژه گداخته به عنوان صفتی برای زغال نادرست است، زیرا زغال ذوب نمی شود. گداخته یعنی ذوب شده ذوب یعنی تبدیل جامد به مایع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نکته: به کار بردن واژه گداخته به عنوان صفتی برای زغال نادرست است، زیرا زغال ذوب نمی شود. گداخته یعنی ذوب شده ذوب یعنی تبدیل جامد به مایع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رشت ( Rašt ) در گویش بانشی به معنای خاکستر است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ردپا [در گویش بانشی]