پیشنهاد‌های علی سیریزی (٣,٦٠٢)

در افغانستان، به ارایشگر سلمان یا سلمانی گویند.

در افغانستان، به آرایشگر سلمان یا سلمانی گویند.

در افغانستان به آرایشگر ، سلمان یا سلمانی گویند.

در افغانستان به آذر ماه ، برج قوس گویند

در افغانستان به آدر ماه ، برج قوس گویند

در افغانستان به آبان ماه ، برج عقرب گویند

در افغانستان به ابان ، برج عقرب گویند

در افغانستان به ادامس ، ساجق گویند

در افغانستان به آدامس گویند .

در افغانستان به آجر گویند

حریق ، در افغانستان به آتش سوزی گویند

نام اتش نشانی در افغانستان

در گویش فارسی دری افغانی مشترک

در گویش افغانی یعنی شیرنی، دشلمه

در گویش افغانی یعنی دیشلمه، آب نبات

در گویش افغانی یعنی شیرنی، آب نبات

آبگوشت

نوعی بیماری تنفسی در زمینه پنومونی است که از ویروس های پوشش دار می باشد، این نوع ویروس جزو خانواده بزرگی از ویروس هاست که از ویروس سرماخوردگی معمولی ...

نام بیماری خطرناک تنفسی ویروسی است که به آن نشانگان تنفسی حاد یا سارس گویند. در حال حاضر بهترین راه پیشگیری، زدودن فرهنگ دست دادن و روبوسی است. شست ...

سانسکریتSanskrit - زبان باستانیِ فرهنگِ معنوی هندو ( وداها ) . متون مقدسِ بزرگی از این زبان سرچشمه گرفته است.

سانسکریتSanskrit - زبان باستانیِ فرهنگِ معنوی هندو ( وداها ) . متون مقدسِ بزرگی از این زبان سرچشمه گرفته است.

سات - چیت - آنانداSat - Chit - Ananda بمعنیِ آگاهیِ مسرور و جاودان. سکوت درونی. خودِ مرگ ناپذیر ( جاودان ) . آگاهیِ خالصِ سرور انگیز. شهود. تائو. خدا ...

ساتSat - بمعنیِ هستیِ جاودان ( ازلی و ابدی ) . یکی از سه ویژگیِ سات – چیت – آناندا یا سکوت سرور انگیزِ درونی. چیزی در ما که هرگز نمی میرد.

ست سنگSatsang - بمعنیِ ائتلاف ( همنشینی ) با حقیقت. مجالست با آنهائیکه آرمانهای عالیِ معنوی دارند. همچنین مصاحبت با افراد به روشن بینی رسیده. کتاب مق ...

شاکتیShakti - انرژی خلاق و پویایِ زنانه در بدن انسان و در طبیعت. شاکتی، کوندالینیِ بیدار شده است. بمنظور آفرینش، شاکتی باید به همتای ( نقطۀ مقابل ) ...

شامباوی مودراShambhaviMudra - تمرین بالا کشیدن چشم ها بسمت نقطۀ بین ابروها درحالیکه در این ناحیه شیار مختصری ایجاد کرده ایم. این شیار مختصر در بین اب ...

شاکتی پات Shaktipat - بیدارسازیِ قدرت کوندالینی/ شاکتی در یک طالب معنوی بوسیلۀ یک گورو یا استاد معنوی. هرچند که این امر ممکن است برای رهرو سودمند باش ...

شیوا Shiva - در یوگا، شیوا قابل مقایسه با سکوت درونی، بی صدایی، جنبۀ تجربۀ سرور انگیزِ نایل شده از طریق مراقبه و سایر تمرینات یوگا است. شیوا، بذر سکو ...

سیداسانا Sidhasana - بمعنیِ وضعیت کامل یا وضعیت افرادِ کامل. روشی از نشستن برای پرانایاما و مراقبه که ساقهای پا بصورت ضربدری زیر هم قرار گرفته ( مثل ...

سیدهیSiddhi– بمعنی حدّ کمال. سیدهی ها ( کرامات ) قدرت هایی هستند که بعنوان فرآوردۀ جانبی در طی پاکسازیِ یوگیانه ای که در راه روشن بینی در سیستم اعصا ...

شری یانترا Sri Yantra ( شری چاکرا - Sri Chakra ) بمعنیِ نمودار یا چرخه ای مجلل. نمایشگر ساختار معنوی سیستم اعصاب انسان و کیهان. شری یانترا با ریاضیا ...

شری وایدیاSri Vidya بمعنیِ معرفت مجلل. این معرفت در تانترا ثمرۀ تکامل تجربی انسان است. تجربه ای که در کتب مقدس نیز ذکر شده است . شری وایدیا همان سُ ...

سوماSoma - ماده ای تولید شده در جهاز هاضمه که بطور فزاینده ای باعث ارتقاء فرآیند یوگا می شود. سوما از علم کیمیای الهی بر میخیزد. هوا و عصاره های جن ...

ریشیRishi - بمعنی بیننده. کسیکه دارای رسانایی اکستاتیک ( کوندالینی ) بر پا خواسته در سیستم اعصاب و تجارب پالایش یافته در ادراک حسیِ درون و بیرون بدن ...

راجا یوگاRaja Yoga - بمعنیِ یوگایِ شاهانه. نامی که با توجه به کاربرد اصولیِ تمارین هشت شاخۀ یوگا، مشروح در یوگا سوتراهای پاتانجالی ارائه شده است.

پرانایاماPranayama - بمعنیِ توسعۀ پرانا. پرانا اولین تجلی آگاهی در بدن انسان است که می تواند به سمت بیانی عالی و معنوی ترغیب گردد. این امر از طریق ت ...

پرانا Prana - بمعنیِ اولین واحد. پرانا، اولین تجلیِ آگاهی در سیستم اعصاب است. امری که بواسطۀ جریان و حرکت انرژی تجربه میشود و در تمرینات یوگا از اب ...

پراسادوPrasad - هدیه یا پیشکشی معنوی که به افراد آرمانی، استاد معنوی یا معلم خویش تقدیم می کنیم. امری که باعث برگشت برکتی معنوی به سمت ما خواهد گردید.

پادماسانا Padmasana - بمعنی وضعیت نیلوفر ( آبی ) یا لوتوس. طریقی از نشستن برای مراقبه و پرانایاما که با بکارگیری ضربدریِ ساق پاها و تکیه آنها بر روی ...

پراتیاهاراPratyahara - بمعنیِ پس کشیدن و برکندن. ( برکندن انرژی سیال ذهنی از برابر قالبهای محدود – مترجم ) . برکندن تمرکزِ اصلیِ توجه ، بر روی حس ه ...

مالا Mala - رشته ای از مهره ها ( شبیه تسبیح ) ، شامل 108 مهره که برای شمارش دورهای تکرار در تمارین معنوی بکار گرفته شده و همچنین گاهی بمنظورهای معنوی ...

ماهابهاراتا Mahabharata - منظومۀ بزرگ و حماسی هندو که به شرح زنگیِ کریشنا و جنگی که بین دو فامیل رقیب ( پانداواس و کائوراواس ) رخ میدهد می پردازد. به ...

مانی پوراManipura– بمعنی شهر جواهرات. چاکرای سوم واقع در ناحیۀ ناف / شبکۀ خورشیدی و مربوط به هاضمه. در فرآیند روشن بینی، این چاکرا وظیفۀ ایجاد و تو ...

اُم OM ( همچنین اوم AUM تلفظ می شود ) – مقدس ترین مانترای هجایی در هند و همچنین در سایر فرهنگ ها. خاستگاه اولیۀ ارتعاش الهی در بشر. اوم به تنهایی و ...

اَوم در زبان باستاتی به معنی ( ( این ) ) می باشد و اوستایی آن اُئِم است در یوگا : اُم OM ( همچنین اوم AUM تلفظ می شود ) – مقدس ترین مانترای هجایی در ...

نیاماNiyama - بمعنی مراعات. دومین شاخه از یوگای هشت شاخه ای مطرح در یوگا سوتراهای پاتانجالی. نیاماها جنبه های رفتاری است که منجر به پشتیبانی فرآیند ...

اوجاسOjas - جزئی انرژی گون و تابناک که با پرورش و پالایش انرژی جنسی در جهت مقصودی عالی و معنوی، به شکل سرور انگیزی در بدن انسان توسعه می یابد.

نولی Nauli - بمعنی کره گیری ( روندی که توسط تکان های شدید و متناوب صورت می گیرد ) . تمرینی از یوگا شامل چرخش عضلات شکمی ابتدا در یک جهت و سپس در جهت ...

نادی شودانا Nadi Shodana - شکلی ساده و آرام بخش از پرانایاما که با بکار گیری انگشتان دست، تنفسی متناوب از سوراخ های بینی را ایجاد می کند.

نادا یوگا Nada Yoga - طریقی از یوگا که به شکلی طبیعی، رخداد صدای درونی ( از قبیل OM ) را بعنوان سوژۀ مراقبه بکار می گیرد. از آنجاییکه ممکن است رخ نمو ...

نادیNadi - بمعنی کانال. نادی ها، عصب های ظریف و معنوی هستند که با عصب های فیزیکی مرتبط اند. هزاران نادی در بدن وجود دارند اما تنها چند عدد از آنها، ...

مولادهارا Muladhara - بمعنیِ ریشه یا بنیان. اولین چاکرا واقع در ناحیۀ عجان ( خشتک به فارسی ) که انرژی کوندالینی ابتدا در این ناحیه بیدار می شود.

مولاباندا Mulabandha ( همچنین Mula Bandha نیز تلفظ می شود ) – بمعنیِ قفل ریشه. تحریک اصولی انرژی جنسی به سمت بالا در سیستم اعصاب که در حین تمارین یو ...

مودرا Mudra - بمعنیِ مُهر و موم ( درزگیری و ممانعت از نشتِ انرژی ) . مجموعه ای از حرکات و وضعیت های فیزیکیِ مختلف که باعث هدایت انرژی اکستاتیک به سم ...

موکشا Muksha - روشن بینی. آزادی در این زندگی به شکل سرور اکستاتیک و برون ریزی عشق الهی. آزادی از چرخۀ تولد و مرگ

مایا Maya - بمعنی وَهم است. منظور، طبیعتِ وهم آلود و گمراهِ تجربۀ دنیا، توسط یک شخص اشراق نایافته است. جهل و مرگ، بخشی از فعالیت های مایا است. شخصی ...

مانترا یوگا Mantra Yoga - سبکی از تمرین یوگا که بر روش های ذهنی که مانتراها و سوتراها را بکار میگیرند استوار است .

مانترا Mantra - آوا ( هجا ) یا مجموعه ای از آواهایی که در تمرین مراقبۀ عمیق ( مدیتیشن ) بکار گرفته می شوند.

مودرا ی ( نشان ) اعظم.

ماها مودرا Maha Mudra - بمعنیِ مودرا ی ( نشان ) اعظم. وضعیتی پیشرفته از یوگا که در جهت پالایش و گشودگیِ سوشومنا ( عصب نخاعی ) طراحی شده است.

لینگامLingam - اندام جنسیِ مردانه. هم بعنوان معنی ظاهری و هم به لحاظ انرژی بعنوان قدرت شیوا در اتحاد یوگیانۀ انرژی های شیوا و شاکتی در سرتاسر سیستم ...

کُندالینی یوگا Kundalini Yoga - سیستمی از تمرینات، که اصولا جهت بیدارسازیِ انرژی کوندالینی در سرتاسر بدن طراحی شده است. تکنیک های بکار گرفته شدۀ کوند ...

کوندالینیKundalini - بمعنیِ مار چنبره زده. واژه ای مفهومی و استعاره ای، استفاده شده در شرح حالات فعّال و نهانِ انرژی جنسی در سرتاسر فرآیند دگرگونیِ م ...

کریا یوگا Kriya Yoga - بمعنی یوگای تکنیکی. سبکی از یوگا که از طریق سر فصل های آموزشیِ سنت های مختلف و در اَشکال بسیار عرضه شده است. آموزه های اصلیِ ک ...

کومباکا Kumbhaka - بمعنی حَبسِ تنفّس. نگه داشتن تنفس در درون ( کومباکای داخلی ) و در بیرون ( کومباکای خارجی ) در بازه های زمانیِ مختلف در حین تمارین ...

کرتانKirtan– سُرایش مذهبی. تمرین کرتان از طریق در هم آمیختن باکتی ( سرسپردگی ) و تکرار مانترا ( ذکر ) و پرانایاما، میتواند بطور معنی داری منجر به ا ...

کرتان یا کیرتانKirtan– سُرایش مذهبی. تمرین کرتان از طریق در هم آمیختن باکتی ( سرسپردگی ) و تکرار مانترا ( ذکر ) و پرانایاما، میتواند بطور معنی داری م ...

کچاری مودراKechari Mudra - بمعنی پرواز از طریق ( فضای ) درون. کچاری تمرینی است که در آن زبان به سمت کامِ دهان ( سقفِ نرم ) برخاسته و در نهایت بر فرا ...

کارما یوگاKarma Yoga - طریقِ عمل. روش معنویِ فعالیت در دنیا بر اساس خدمتی معنوی ( سوا Seva ) . درصورتیکه این کار به شکلی اصولی یعنی با رهایش از چشمدا ...

کاپالباتیKapalbhati - بمعنی "درخشش پیشانی" یا چهره ای تابناک. کاپالباتی یک شات کارمای سنتی است. روشی تنفسی که در آن نفَس به شکلی طبیعی و ناگهانی از ...

کارماKarma - بمعنیِ عمل و اثرات آن. عقیده ای مبنی بر اینکه اعمال گذشتۀ ما، تمایلات، محدودیت ها و فرصت های فعلی ما را خلق کرده اند. اینها گاهی منسوب ...

کاما سوتراKama Sutra - کتابی راهنما و کهن راجع به روابط جنسی و اجتماعی بین مرد و زن. هرچند که در غرب عقیدۀ رایج بر این است که این کتاب متنی تانتریک ا ...

جنانا یوگا Jnana Yoga - طریق معرفت. سیستمی از تمرین یوگا مبتنی بر استدلال و کاوشی شهودی. جنانا یوگا غالبا با فهمی اشتباه مواجه بوده است بطوریکه آن ...

جیوتیشJyotish - سیستم ستاره بینیِ هندو.

جنانا مودرا یا چین مودرا Jnana Mudra or Chin Mudra - نوعی مودرای دست که انگشتان شست و اشارۀ دست ها مماس با یکدیگر قرار گرفته و با دستانی که در حالت ث ...

جیوان موکتیJivan Mukti - یک روح آزادی یافته و به بینهایت پیوسته. یک وجود انسانیِ روشن بین. کسی که به آگاهی مسیحایی نایل شده است.

جیوا Jiva– روح فردی. بدن و آگاهی نفسانیِ مرتبط با آن. یک وجود انسانیِ نا آگاه و اشراق نایافته.

جالاندرا باندا Jalandhra Bandha - بمعنی قفل چانه که در طول مراحل مشخصی از کومباکا ( حبس تنفس ) تمرین میشود. در مجموعه دروس AYP روشی پیشرفته تر به نا ...

جالا نتی Jala Neti - شستشوی بینی از طریق جاری نمودن محلول آب نمک در مجاری بینی و با استفاده از "قوری نتی" یا از طریق بالا کشیدن مستقیم این محلول در ...

آیدا و پینگالا Ida and Pingala - دو عصب معنوی ( نادی ) اصلی در بدن و دارای رتبۀ دوم اهمیت پس از عصب نخاعی ( سوشومنا ) .

هاتا یوگا پرادیپیکا Hatha Yogka Pradipika - متنی با قدمت 500 ساله و اثر سوات ماراما که بسیاری از تمریناتِ سبک هاتا یوگا در آن شرح و تفصیل شده است.

هاتا یوگا HathaYoga - بمعنی اتحاد خورشید و ماه. سیستمی از تمرینات یوگا که بر روی پاکسازی سیستم اعصاب از طریق روش های جسمانی ( آسانا ) ، تنفسی ( پرا ...

گورو Guru– بمعنی محو کنندۀ تاریکی. گورو همان آموزگارِ درونی ماست که همچنین بیرون از ما نیز تلالو دارد. ( در عرفان و ادبیات پارسی گورو هم معنی با است ...

سوشومنا Sushumna - عصب نخاعی ( ستون مهره ای ) ، که از ناحیۀ خاجی تا به سر امتداد یافته است. مهمترین عصب معنوی ( نادی ) در بدن. بواسطۀ پالایش و گشودگی ...

سوترا Sutra - بمعنی بند. عبارتی کوتاه که حاویِ حکمتی معنوی است. وقتی گروهی از این عبارات کوتاه در کنار هم قرار می گیرند، اتصال آنها با یکدیگر، معرفت ...

سوامی Swami - بمعنیِ سرور یا ارباب. عنوانی در جهت مشخص نمودن معلمی که به روشن بینی رسیده است. عوامانه تر، عنوانی است که در جهت مشخص ساختن رتبه و مق ...

سوادهیستانا Svadhisthana - بمعنیِ محل سکنی. این دومین چاکرا و واقع در ناحیۀ اندام های جنسیِ داخلی است. آن، محل سکنی برای ذخیره گاه عظیم انرژی پرانی ...

تانترا یوگا Tantra Yoga - تانترا بمعنیِ دو چیز در هم بافته شده. معنیِ آن شبیه یوگاست، یعنی در هم پیوستن. تانترا گسترده ترین سیستم شناخته شدۀ یوگاست ک ...

تاپاس Tapas - بمعنی حرارت یا شدّت. جنبه ای از باکتی ( اشتیاق معنوی ) که در پسِ اشتیاق برای اتحاد با الوهیت و روشن بینی، نیرویی معنوی ایجاد میکند. تا ...

تراتاکا Trataka - بمعنی خیره شدنی ثابت. امری که با تثبیت خیرگی روی یک موضوع و ادامۀ آن برای مدتی از زمان انجام می شود. این کار کمک زیادی به پالایشِ ...

توریا Turiya - بمعنیِ حالت چهارم. تجربۀ سکوت درونیِ پرورش یافته در مراقبه. نامگذاری این اسم بدلیل آنست که از سه حالت اولیۀ آگاهی، یعنی بیداری، رویا و ...

اوجایی پرانایاما Ujjayi Pranayama - تمرینی تکمیلی که در حین تنفس اسپاینال و سایر تمرینات پرانایاما انجام می شود. در این روش، اپیگلوت ( دریچۀ نای که ا ...

اودیانا Uddiyana - بمعنی اوج گرفتن. تمرینی از یوگا که عمل بالا کشیدن شکم توسط دیافراگم را در حالیکه ریه ها از هوا خالیست، بکار می گیرد. این تمرین باع ...

اوپانیشادها Upanishads - تفاسیری بر وداها. نوشته هایی در شکل گفت و شنود که پایۀ فلسفۀ غیر ثنوی ( وحدت وجودی ) ودانتاها را شکل می دهند. 108 اوپانیشاد ...

واجرولی مودرا Vajroli Mudra - تمرینی که یک مرد یا زن را قادر می سازد تا بتواند برون پاشی ترشحات جنسیِ در حال انزال یا پیش از انزال را به سمت بالا ( ن ...

وداها بر چهار دسته اند: ریگ، یاجور، ساما، آتهاروا

ودا Veda - بمعنی دانش. وداها کهن ترین متون مقدس هند بشمار می روند که برای 5000 سال از طریق سنت مکتوب و شفاهی محفوظ نگاه داشته شده اند. وداها بر چها ...

ودانتا Vedanta - بمعنی پایانِ ودا. شاخۀ وحدت وجودی ( غیر ثنوی ) فلسفۀ هندو که اساسا در اوپانیشادها، بهاگواد گیتا و براهما سوترا به شرح درآمده است.

ویگیان بهایراو تانترا Vigyan Bhayrav Tantra - متنی کهن و تانتریک که بسیاری از روش های تمرینی یوگا را مشخص می سازد. تمرکز این کتاب بر روی اصلی بسیار ح ...

ویشودهی Vishuddhi – بمعنیِ پاکی. پنجمین چاکرا و واقع در گلو. ویشودهی دروازۀ انرژی پرانیک برای خیزش به سمت سر، و همچنین کلید مرکزی ارتباطات و گفتار ...

یاما Yama - بمعنی مهار. اولین شاخه از یوگای هشت مرحله ایِ مشروح در یوگا سوتراهای پاتانجالی. یاماها جنبه های رفتاری هستند که از فرآیند دگرگونی معنوی ...

یوگا Yoga - بمعنی پیوستن یا اتحاد. حوزه ای پهناور از دانش و معرفت و تمارینی که در ارتباط با توسعۀ فرآیند تکاملیِ "دگرگونی معنوی انسان" هستند. روش ها ...

یوگا نیدرا Yoga Nidra - بمعنی خواب یوگایی. حالتی از پابرجا ماندن آگاهی در حین خواب عمیق. این امر بواسطۀ تکنیک های ویژه ای میتواند پرورش یابد. همچنین ...

یوگا سوتراها Yoga Sutras - بمعنی بندهای اتحاد. مشهورترین متن معتبر در یوگا به نویسندگی پاتانجالی و حدود 400 پس از میلاد مسیح. یوگا سوتراها در بردارن ...

یوگی Yogi - یک تمرین گرِ یوگایِ مردانه

یونی مودرا Yoni Mudra - تمرینی از یوگا که آجنا ( چشم سوم ) را پالایش و گشوده ساخته و با تحریک انرژی کوندالینی/ شاکتی، باعث خیزش آن از ناحیه لگن به با ...

یوگینی Yogini - یک تمرین گر یوگایِ زنانه

یونی Yoni - بمعنی زهدان یا سرچشمه. اندام جنسی زنانه که هم بلحاظ لغوی و هم جریانات انرژی بعنوان سمبل قدرتِ شاکتی در اتحاد یوگیانۀ انرژی های شیوا و شا ...

یوگا Yuga ( Yuga را با Yoga اشتباه نگیرید ) - یک عصر یا دوران تاریخی که بوسیلۀ محاسبات نجومی و وضعیت های زمین در طول زمان در ارتباط با خورشید، سیارات ...

در زبان سانسکریت و یوگا یعنی حرارت

در زبان سانسکریت و یوگا یعنی ساختار

در زبان سانسکریت و در یوگا یعنی جنبش

دوشا Dosha – بمعنی مزاج . انواع سه گانۀ مزاج های بیولوژیک در پزشکیِ آیورودا که برای هر فرد اساسنامه ای فردی را مشخص میسازد. واتا ( جنبش ) ، پیتا ( حر ...

دیانا Dhyana - بمعنی مراقبه ( مدیتیشن ) . شاخۀ هفتم از یوگای هشت مرحله ای پاتانجالی، مشروح در کتاب یوگا سوترا. مراقبه، فرآیند گسترش توجه است از تمر ...

دائوتی Dhauti - پاکسازی کل مسیر روده ها بوسیله بلع مقدار مشخص و قابل توجهی از آب نمک و دفع آن توسط حرکات روده. همچون باستی، این روش نیز باعث تسهیلِ پ ...

دارما Dharma - بمعنی آنچه که متحمّل می شود. این واژه در یوگا به فعالیت و کاری که شخص در دنیا انجام می دهد اطلاق شده و امری است که بطور طبیعی حمایت ...

دارانا Dharana - بمعنیِ توجهِ تمرکز یافته. ششمین شاخه از یوگای هشت شاخه ایِ پاتانجالی که در یوگا سوتراها شرح داده شده است. دارانا اولین مرحله از مر ...

دارشان Darshan - بمعنی دیدن یا تجربه کردن است. دیدن یا تجربه نمودن حضور اشخاصی که مقصود و هدفی والا را انتخاب نموده اند. این واژه عموما بمعنی قرار گ ...

نام نوعی پارچه. چیت Chit - بمعنی آگاهی. یکی از سه مشخصۀ سات – چیت – آناندا یا سکوت سرور آمیزِ درونی ما.

چاکرا Chakra - بمعنی چرخ است. چاکراها مراکز انرژیِ نوروبیولوژیکی و معنوی در بدن انسان هستند که بواسطۀ آنها، هزاران عصب یا نادی ظریف با یکدیگر در ار ...

براهماری پرانایاما Brahmari Pranayama – بمعنی تنفس زنبوری ( صدای زنبور ) است. نوعی تنفس مکمّل که از طریق بکارگیریِ حنجره ( جعبۀ صدای انسان واقع در زی ...

براهما سوترا Brahma Sutra - از مجوعه کتب اصلیِ فلسفۀ غیر ثنوی ( وحدت وجودی ) ودانتا است. بقیه این کتب شامل بهاگاوادگیتا و 108 اوپانیشاد می شوند

براهماچاریا Brahmacharya – بمعنی قدم نهادن در براهما یا قدم نهادن در نیروی خلاق الهی است. تعبیر متداول آن بمعنیِ تجرّد است اما در واقع این واژه معنای ...

باگاوادگیتا Bhagavad Gita - بمعنی نغمۀ الهی پر خواننده ترین متن آسمانی و محبوب ترین کتاب خداشناسی در هند. گاهی آن را کتاب مقدس هندوان بشمار می آورن ...

باستریکا پرانایاما Bastrika Pranayama - ( همچنین Bhastrika نیز تلفظ می شود ) . بمعنی تنفس غرّش ناک ( دم آهنگری ) . نوعی تکنیک تنفسی سریع ( نَفَس زد ...

باستی Basti - پاکسازی قسمت زیادی از روده ( قولون ) با استفاده از نوعی تنقیۀ محلولِ ملایم آب نمک. این روش پس از اینکه رسانایی اکستاتیک ( کوندالینی ) ب ...

باندا Bandha - بمعنی قفل. یک وضعیت عضلانی قفل شده که در مسیر تمرینات یوگا بکار گرفته می شود. بعنوان مثال: مولاباندا ( قفل ریشه ) و اودیانا باندا ( ...

آیورودا Ayurveda - بمعنی دانش حیات. نظام درمانیِ باستانی و مبتنی بر اصول یوگا که بر تعادل بخشی روی مزاج ها ( عناصر بنیادین ) و پراناها ( انرژی ها ) ...

آواتار Avtar - بمعنی حلول خداوند در انسان. همچنین بمعنی نجات بخشِ معنویِ بشریت. تولد یک آواتار اغلب از پیش بشارت می شود. چنین فردی معمولا جهت نای ...

آتمن Atmen - روح فنا ناپذیر بشر. خود الهی که در هر شخص حضور دارد. با آغاز روند مراقبه، آتمن در ابتدا در شکل سکون، صلح و سکوت درونی تجربه شده و بعدها ...

آشوینی مودرا Asvini Mudra - نوعی مولاباندا ( قفل ریشه ) یِ حرکتی. در این تکنیک ماهیچۀ اسفنکتر مقعد به تناوب و ملایمت انقباض و انبساط می یابد. این امر ...

آشتانگا یوگا Ashtanga Yoga – بمعنی یوگای هشت مرحله ای. سیستمی از تمرینات یوگا که بر پایۀ هشت شاخه از یوگا استوار است. سبکی که در کتاب یوگا سوترا تالی ...

آسانا Asana – بمعنی وضعیت. سومین شاخه از یوگای هشت شاخه ای مشروح در کتاب یوگا سوتراهای پاتانجالی. آساناها به شکل جسمانی و در جهت نرمش و گشایش عصب های ...

آناندا Ananda - بمعنی سُرور. یکی از سه ویژگی در سات – چیت – آناندا یا سکوت سرور انگیزِ درونی.

آناهاتا Anahata - بمعنی صدای بی بازخورد ( صدایی که بر خلاف سایر صداها از برخورد دو چیز بهم ایجاد نمی شود ) . چهارمین چاکرا واقع در ناحیۀ قلب. اینجا ج ...

آمریتا Amrita - بمعنی شهدِ مستی آور ( نکتار ) . در یوگا این شهد مرتبط با ترشحات معطری است که از مغز سرازیر شده و از طریق مجرای پَسین بینی و حلق به سم ...

آکاشا Akasha - بمعنی فضا ( اثیر ) ، بویژه فضای همه جا حاضر و درونی. وقتیکه این واژه در سامیاما بکار می رود، باعث ظهور بدن در وحدتِ فضای درون شده و بد ...

آمارولی Amaroli - ادرار درمانی، تمرینی کهن و معنوی که در دو کتاب هاتایوگا پرادیپیکا و دامار تانترا تشریح شده است. ( این روش در کتب کلاسیک طب سنتی ایر ...

آجنا Ajna - بمعنی فرمان. چاکرای ششم، همچنین بعنوان چشم سوم شناخته شده است. ناحیه ای شامل نوروبیولوژی اعصاب ازمرکز میان ابروها تا مرکز سر و بصل النخاع ...

آدوایتا Advaita - مشابه ودانتا، شاخه ای از فلسفۀ هندو که اساسا در اوپانیشادها، بهاگوادگیتا و براهما سوترا شرح داده شده است. نوعی دیدگاه وحدت وجودی ( ...

سونر در زبان سانسکریت به معنای هنر می باشد در تغییرات زبانی در زبان اوستاتی س به ه تبدیل گشته و سو به هون تغییر یافته و هون نر یا هنون نره که به معنا ...

هنر در زبان سانسکریت سونره می باشد در تغییرات زبانی در زبان اوستاتی س به ه تبدیل گشته و سو به هون تغییر یافته و هون نر یا هنون نره که به معنای نیک مر ...

آریانا گرانده - بوترا، بازیگر و خواننده اهل آمریکا است. آریانا، سراسر سرزمین کنونی افغانستان و به طور کلی بخش های شرقی ایران امروز و مناطقی از شمال ...

سیاره ای که مکانی ایده آل برای میزبانی و شایسته حیات باشد یعنی دنیایی از جزیره ها، دریاهای کم عمق و دامنه های زیبا. جایی که شرایط مورد نیاز برای حفظ ...

بنیانگذار سلسله ی هخامنشی در سده ی هشتم پیش از میلاد

بنیانگذار سلسله ی هخامنشی در سده ی هشتم پیش از میلاد در ایران باستان هخامنیش

هَجامَ در ایران باستان : از سوی من، از طرف من ، از جانب من

هَجا یک حرف ربطی در ایران باستان بود و به معنای از است ( ( از ) )

هَجا یک حرف ربطی در ایران باستان بود و به معنای از است ( ( از ) )

نام یکی از سرداران کوروش بزرگ که در جنگ با یونانیان به وی پیشنهاد کرد که برای دنبال کردن سپاه یونان و گرفتن آن کشور، بار شتران را بر زمین بگذارند و م ...

هَیا ، هائوو یک حرف ربطی در ایران باستان بود و به معنای که است ( ( که )

هَیا ، هائوو یک حرف ربطی در ایران باستان بود و به معنای که است ( ( که )

نامی در ایران باستان

هَماتا=hamats :از یک مادر ( سنسکریت: سَماتا )

هَماتا=hamats :از یک مادر ( سنسکریت: سَماتا )

ویشتاسپَهیا پیتا: و پدر ویشتاسب ( ویشتاسپ، پدر داریوش بزرگ )

ویندفرنا پسر وَیَسیارَ یکی از بزرگان ویندفرنا نام یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای کشتن بردیای دروغین با داریوش همدست شده بود

وَیَسیارَ نام پدر ویندفرنا ویندفرنا نام یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای کشتن بردیای دروغین با داریوش همدست شده بود

ویدَرنا: نام رهبر یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای کشتن بردیای دروغین با داریوش همدست شده بود.

ویَخنَ= vyaxna اسفند ماه در تقویم هخامنشی

هَدیش= hadish حرمسرا، کاخ خصوصی یا درونی در تخت جمشید

آراخوزی: هَرَئووَتیس= harauvatis ( جایی در جنوب افغانستان ) ( ( هَرَوْوَتیش 𐏃𐎼𐎢𐎺𐎫𐎡𐏁 ) ) رَخَج، آراخوزی

رَخَج: هَرَئووَتیس= harauvatis ( جایی در جنوب افغانستان ) ( ( هَرَوْوَتیش 𐏃𐎼𐎢𐎺𐎫𐎡𐏁 ) ) رخج، آراخوزی

هَرَئووَتیس= harauvatis ( جایی در جنوب افغانستان ) ( ( هَرَوْوَتیش 𐏃𐎼𐎢𐎺𐎫𐎡𐏁 ) ) رخج، آراخوزی

هَرَئووَتیس= harauvatis ( جایی در جنوب افغانستان ) ( ( هَرَوْوَتیش 𐏃𐎼𐎢𐎺𐎫𐎡𐏁 ) ) رخج، آراخوزی

هَرَئیوَ= haraiva ( اوستایی: هَرَئِوَ ) ۱ـ نام باستانی شهر هرات ۲ـ نام مردمی پیش از مادها در جنوب خراسان .

هَرَئیوَ= haraiva ( اوستایی: هَرَئِوَ ) ۱ـ نام باستانی شهر هرات ۲ـ نام مردمی پیش از مادها در جنوب خراسان .

هَمَ پیتا از یک پدرند، هم خانواده اند.

در ایران باستان مترادف دشمن هَنینایا می بوده است.

در ایران باستان مترادف دشمن هَنینایا می بوده است.

هووارزمییَ: خوارزم ( ( سرزمین خورشید ) )

هووَجَ= huvaja نام باستانی سرزمین ایلام

هوتانا hutana : نام یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای نابودی بردیای دروغین با داریوش بزرگ همدست شده بود. ( ( پدر زن بردیای دروغین ) )

هووَخشَتَرَ= huvaxshatara پسر فرورتیش و نوه ی دیاکو پادشاه ایلام

هَیا ، هائوو یک حرف ربطی در ایران باستان بود و به معنای که است ( ( که ) )

هیدارْن=hidarn نام یکی از سرداران خشایارشاه در جنگ با یونانی ها

هیدالو= hidalu نام باستانی سرزمینی در زمان ایلامیان ( ( شوشتر ) )

در ایران باستان به یونان یَئونا می گفتند.

در ایران باستان به یونان یَئونا می گفتند.

در ایران باستان به رئیس یِتالیت ( yetalit ) می گفتند.

در ایران باستان به رئیس یِتالیت ( yetalit ) می گفتند.

یَویا در ایران باستان : کال ، کانال ، آبراه

وَس دَهیو ، در ایران باستان به معنای : همه کشورها

وَهِیَ ویشداپای: نامی در ایران باستان ( ( پسرانه ) )

وَسنا اَئورَمَزداهَ=� ( خواهش ، تمنّا ، التماس ) یا درخواست از اهورامزدا

وَسنا: خواست، آرزو، خواهش، اراده اوستایی ان وَسنَ می شود

وَسنا: خواست، آرزو، خواهش، اراده اوستایی ان وَسنَ می شود

وَ هیزدات: نام پسرانه در ایران باستان.

وَ هوکا ام ایرانی باستانی ، نام یکی از سرداران ، نام پدر اردومَینِش ( ( ( اَردومَینِش نام رهبر یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای کشتن بردیای ...

وِه اَنتیوک : بهتر از انتاکیه Vah antiuk ( جندی شاپور ) شهری بوده که شاپور اول در خاور شوش، جنوب خاوری دزفول و شمال باختری شوشتر در خوزستان ساخت. ش ...

وِه اَنتیوک : Vah antiuk ( بهتر از انتاکیه ) جندی شاپور. شهری بوده که شاپور اول در خاور شوش، جنوب خاوری دزفول و شمال باختری شوشتر در خوزستان ساخت. ش ...

نام باستانی شهر کابل در زمان اسکندر

نَوَمَ نهمین

نَشایی= نام باستانی سرزمینی در جنوب نهاوند پیش از مادها

نَجیانا= نام زْرَنک یا زَرَنکَ یا زَره یا سکستان یا سیستان در زمان هخامنشیان و آغاز اشکانیان و پیش از ماندگار شدن سَکاها در آن سرزمین. سکاها که گروهی ...

نَپا : نوه، فرزندزاده

ناویا= navya ناو، کشتی، سفینه

نانایَ= nanaya نام دین ایلامیان که خدایش کِریرشَ بوده و تا زمان پارت ها ادامه داشته است.

مودرایَ نان مصر در ایران باستان

موسَسیر= musasir نام باستانی شهر سلماس ( آذربایجان غربی ) پیش از مادها

مودَرایَ نام مصر در زبان ایران باستان

مَنخُرشادشیا : نام مردانه در زمان هخامنشیان

سنسکریت؛ مَمَ اوستایی: مَنَ مَنا: از من

در زبان باستانی ایران : پدر من

اوستایی: مَنَ سنسکریت؛ مَمَ مَنا: از من

مَنا: از من اوستایی: مَنَ سنسکریت؛ مَمَ

مَکَ= maka مِکران یا بلوچستان

مَرغَزَنَ= marqazana بهمن ماه در تقویم هخامنشی

گُرباس: نام یکی از سرداران کوروش در گرفتن بابل

گَئوبَرووَ یا گئوبرد ، ۱_نام رهبر یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای کشتن بردیای دروغین با داریوش همدست شده بود. ۲_نام یکی از سرداران کوروش د ...

مَردونیا : نام پدر گِئوبَرودَ

مَرتییَم= martiyam انسان، آدم، بشر، نژاد

مِرِئُئِه : نام همسر کمبوجیه، پسر داریوش بزرگ

نام باستانی کردستان پیش از مادها

مازارِس نام مردانه در زمان هخامنشیان. نام سردار ایرانی

نام پسرانه در زمان هخامنشیان، داماد کوروش بزرگ

نام پسر پارتاتوا که پیش از مادها بر آذربایجان فرمانروایی می کرد

در سال 1963 کارگرانی در کاپادوکیه Kapadoukia در توریستی ترین بخش استان نوشهیر؛ ترکیه برای ایجاد ساختمانی؛ به کندن زمین مشغول بودند، ناگهان با چاه یا ...

درینکویو derinkuy: شهری است زیر زمینی با نام درینکویو derinkuy که یکی از شگفت انگیزترین کشف تاریخ آیین زرتشت، ایران باستان و پیروان اهورا مزدا در آنج ...

درینکویو derinkuy: شهری است زیر زمینی با نام درینکویو derinkuy که یکی از شگفت انگیزترین کشف تاریخ آیین زرتشت، ایران باستان و پیروان اهورا مزدا در آنج ...

قوه غضبیه در حدّ تعادل باشد، شجاعت نامند، و حدّ افراط آن تهور و بیباکی است به طوریکه شخص دست به کارهائی زند که عقل آن را تجویز نمینماید، و حدَ تفریط ...

قوه شهویه در حدّ تعادل عفّت نامیده می سود و اگر در حدّ افراط باشد؛ شِرَّه یا فجور است، که غرق شدن در لذات جسمانی است، به حدی که نه شرع ونه عقل تجویز ...

اینجا

نام یکی از شاهان ایلام ( 2280 پیش از میلاد )

کَمبوجَیَ= شکل تلفظ واژه کمبوجیه نام پدر و پسر کوروش در زمان هخامنشیان، اوستایی: کَمبوجیو سنسکریت: کامبوجیو

کَمبوجَیَ= شکل تلفظ واژه کمبوجیه نام پدر و پسر کوروش در زمان هخامنشیان، اوستایی: کَمبوجیو سنسکریت: کامبوجیو

کَمبوجَیَ= شکل تلفظ واژه کمبوجیه نام پدر و پسر کوروش در زمان هخامنشیان، اوستایی: کَمبوجیو سنسکریت: کامبوجیو

کِریرشَ ، نام یکی از خدایان ایلامی

کَرمَپَدَ واژه باستانی به معنی نام فروردین در سالنمای هخامنشی

کَرتَم واژه باستانی به معنی کرده ، انجام داده

نامی که کوروش بزرگ بر بخش خاوری ارمنستان ( آسیای صغیر ) نهاد

کال

کانال ، آبراه، گودال

فْرَهَرَوَم: روی هم، سر جمع، در کل، من حیث المجموع، به طور کلی

نام مدر دیاکو ( فْرَوَرتیش )

نام ایرانی در زمان هخامنشی نام پدر همسر کوروش

فْرابَرَ واژه باستانی: بخشید، داد، اعطا کرد ( سنسکریت: پْرابهَرَت )

فْرابَرَ واژه باستانی: بخشید، داد، اعطا کرد ( سنسکریت: پْرابهَرَت )

فْرابَرَ واژه باستانی: بخشید، داد، اعطا کرد ( سنسکریت: پْرابهَرَت )

واک ، واج ، وات ، ، بندواژه ، حرف ( حرف ها )

واک ، واج ، وات ، بندواژه ، حرف ( حرف ها )

واک ، واج ، وات ، ، بندواژه ، حرف ( حرف ها )

واک ، واج ، وات ، ، بندواژه ، حرف ( حرف ها )

واک ها ، واج ها، وات ها، ، بندواژه، حرف ، حروف

واک ها ، واج ها، وات ها، ، بندواژه ، حروف ( حرف ها )

واک ها ، واج ها، وات ها، ، بندواژه

واک ها ، واج ها، وات ها، ، بندواژه ، حروف

واک ها ، واج ها، وات ها، ، بندواژه ، حروف

اَپاریک، پیگیری، تمدید، پی جویی و ادامه

اَپاریک، پیگیری، پی جویی ، ادامه

اَپاریک، تمدید، پی جویی و ادامه

اَپاریک، پیگیری، ادامه، و تمدید

اَپاریک، پیگیری، تمدید، پی جویی

نیکاس، شکل ، ریخت، نقش، رخسار، رخ، قیافه، صورت، گونه، ساختار، چهره، سیما

نیکاس، شکل ، ریخت، نقش، رخسار، رخ، قیافه، صورت، گونه، ساختار، چهره

نیکاس، شکل ، ریخت، نقش، رخسار، رخ، قیافه، صورت، گونه، ساختار، چهره

نیکاس ، ریخت، نقش، ریخت ، رخ، قیافه، ساختار، صورت، گونه

نیکاس، شکل ، ریخت، نقش، رخیار، رخ، قیافه، صورت، گونه، چهره

نیکاس، شکل ، ریخت، نقش، رخسار، رخ، قیافه، صورت، گونه، خد

نیکاس، شکل ، ریخت، نقش، رخساره، رخ، قیافه، صورت، گونه

نیکاس، شکل ، ریخت، نقش، رخسار، رخ، قیافه

سنجش، برابری، قیاس کردن، در زبان ایران آما ، : سَمیتی

سنگ نوشته ،

سنگ نوشته، لیپیوار

کتاب ، نوشته ، نوشتار ( مَتیان )

مُتیان ، نوشته ، نوشتار

آهیشا: از مد رفته، از بین رفته، نسخ شده ، باطل شده، منسوخ .

آهیشا: از مد رفته، از بین رفته، نسخ شده ، باطل شده

هوتَئُسا نام سهبانوی گستاپ یا کستاب شاه

کشه، تالی ، راسه ، دیپ، راه ، مسیر، باند، دبیره ، سمیره

تکرار ، دوباره کاری ، از سرگیری، دوباره انجام دادن، بازگویی، واگویی، بازگو کردن، بازگفتن، مکررررر در ایران باستان پَبید آم رِد سَبدال

تکرار ، دوباره کاری ، از سرگیری، دوباره انجام دادن، بازگویی، واگویی، بازگو کردن، بازگفتن، مکررررر در ایران باستان پَبید آم رِد سَبدال

تکرار ، دوباره کاری ، از سرگیری، دوباره انجام دادن، بازگویی، واگویی، بازگو کردن، بازگفتن، مکررررر در ایران باستان پَبید ، آم رِد، سَبدال

دوباره کاری ، از سرگیری، دوباره انجام دادن، بازگویی، واگویی، بازگو کردن، بازگفتن، در ایران باستان پبید ، آم رد، سبدال

فعل ، عمل، کار، کردار، کنش، اثر، شغل و ایران باستان ساتو sato اوستایی: ثاتو

کنش ، عمل، کار، کردار، کنش، اثر، شغل و ایران باستان ساتوsato اوستایی: ثاتو

کنش ، عمل، کار، کردار، کنش، اثر، شغل و ایران باستان ساتوsato اوستایی: ثاتو

کنش ، عمل، کار، کردار، کنش، اثر، شغل و ایران باستان ساتوsato اوستایی: ثاتو

در ایران باستان ، ناما بودهاست.

در ایران باستان ، ناما بودهاست.

در ایران باستان، اسم ، نام

یک صفحه ی پر از حروف الفبا با نام ( ( اویجا ) ) یا ( ( اوی یا ) ) ( Ouija ) برای احضار ارواح و اجنه مرسومه.

یک صفحه ی پر از حروف الفبا با نام ( ( اویجا ) ) یا ( ( اوی یا ) ) ( Ouija ) برای احضار ارواح و اجنه مرسومه.

دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر است که یکی از زنان حضرت امام محمدباقر و مادر جعفرصادق می باشد.

امام صادق یا امام جعفر صادق، مشهور به رئیس مذهب جعفری و همین طور رئیس مذهب شیعه، و امام ششم شیعیان دوازده امامی و امام پنجم شیعیان اسماعیلیه ( ۱۷ رب ...

شیعه، گرایشی خاص در اسلام بر اساس یک رشته نظرات و تحلیلات کلامی و تاریخی است. مذاهب فقهی اهل سنت پیرو نظرات فقهی چند نفر از فقهای مدینه و عراق هستند، ...

یک صفحه ی پر از حروف الفبا با نام ( ( اویجا ) ) یا ( ( اوی یا ) ) ( Ouija ) برای احضار ارواح و اجنه مرسومه.

یک صفحه ی پر از حروف الفبا با نام ( ( اویجا ) ) یا ( ( اوی یا ) ) ( Ouija ) برای احضار ارواح و اجنه مرسومه.

یک صفحه ی پر از حروف الفبا با نام ( ( اویجا ) ) یا ( ( اوی یا ) ) ( Ouija ) برای احضار ارواح و اجنه مرسومه.

موسس سازمان تحقیقات مربوط به روح

در ریاضیات، دو بردار را متعامد ( به انگلیسی: Orthogonal ) گویند هرگاه برهم عمود باشند. به عبارت دیگر دو بردار متعامدند اگر و تنها اگر ضرب داخلی آنها ...

پَستو، نهانگاه، مخفیگاه، سروم، انباری، صندوق خانه

پَستو، نهانگاه، مخفیگاه، سروم

کوروش= زیور، گردنبند، زره، جوشن، کورورش ؛سنسکریت: کوروه اوستایی: کوئیریس

کوروش= زیور، گردنبند، زره، جوشن، کورورش ؛سنسکریت: کوروه اوستایی: کوئیریس

کوروش= زیور، گردنبند، زره، جوشن، کورورش ؛سنسکریت: کوروه اوستایی: کوئیریس

گَندار : قندهار

گِدرُزی= نام باستانی بلوچستان در زمان اسکندر

گُبریاس= یکی از مشاوران داریوش

گائوبَرودَ= نام یکی از سرداران کوروش در گرفتن بابل

کسی که خود را بردیا پسر کوروش خواند و به او بردیای دروغین گفته اند. او یکی از مغ ها ( روحانیون ) بود.

گَئوبَرووَنام رهبر یکی از شش خانواده ی بزرگ هخامنشی که برای کشتن بردیای دروغین با داریوش همدست شده بود.

روستای سیَلک ( نزدیک کاشان ) زمانی که پیش از مادها شهر شد

علامت عدل های تجاری

نرینه، نر، مذکر، مرد، پسر

شرکت دروازه ملل به مدیریت علی اکبر سیریزی واقع در استان یزد در زمینه آماده سازی و ریسندگی الیاف نساجی بافندگی منسوجات و ساخت منسوجات برای پارچه سیستم ...

وُلُسوالی یا اولُسوالی در افغانستان معادل شهرستان است. و والسوال حاکم یا فرماندار شهرستان در افغانستان می گویند. کیتی یکی از سهرستان های استان دای ...

رُخ نمود یا فنوتیپ یا رُخ مانه ( به فرانسوی: Phonotype، فِنوتیپ ) ( به انگلیسی: Phenotype، فینوتایپ ) خصوصیات قابل مشاهده یا صفت یک جاندار است. مانند ...

رُخ مانه یا فنوتیپ یا رُخ نمود ( به فرانسوی: Phonotype، فِنوتیپ ) ( به انگلیسی: Phenotype، فینوتایپ ) خصوصیات قابل مشاهده یا صفت یک جاندار است. مانند ...

جنس ماده : ماده، مادینه، مؤنث، زن ، دختر جنس نر: نر، مذکر، نرینه، مرد، پسر دودیسی جنس : دودیسی جنسی به تفاوت رخ مانه جنس نر با ماده ( یا به بیان سا ...

جنس ماده : ماده، مادینه، مؤنث جنس یک سازواره ( موجود زنده ) است که سلول جنسی تخمک را می سازد. جنس در منطق یکی از کلیات خمس، به معنی مفهومی کلی است ...

ساتن :پارچه ساتن که در زبان انگلیسی ساتین ( Satin ) نوشته می شود. پارچه ای است نرم با رنگ های براق و لوکس که از نرمی و لطافت خاصی برخوردار است از ابر ...

مترجم ( ( نوشته یا گفته ای را از فارسی به دیگر زبانها و بلعکس ترجمه نماید. ) )

نام یکی از شاهان ایلام ( 1190 پیش از میلاد )

نام یکی از شاهان ایلام ( 1170 پیش از میلاد )

شَرکَری یا شیر کری نام باستانی شهری در کناره های کویر نمک پیش از مادها که شاید سمنان باشد

شیرکَری یا شَرکَری نام باستانی شهری در کناره های کویر نمک پیش از مادها که شاید سمنان باشد

شیاتیم واژه باستانی شادی است.

نام فرمانده سواره نظام ایران در سمرقند و بخارا در زمان اسکندر

سْپِردا: sperda نام بخش باختری ارمنستان که کوروش بر آن نهاد

نام یک سردار از قبیله های شمالی ماد

زیکِرتو: نام گروهی از ایرانیان پیش از مادها در آذربایجان

زَرَنکَ نام قدیم و باستانی سیستان است.

دیاکو= بنیانگذار پادشاهی مادی ( 701 – 708 پیش از میلاد ) و نیای مادری کوروش بزرگ. سرگذشت وی این گونه بود: مادها قبیله ای زندگی می کردند. دیاکو اندیشی ...

دهیونام : کشور، مملکت ( واژه باستانی )

دَهیاوَ= سرزمین ها، مناطق، نواحی، ایالات

دو ویتا تَرَنَم= دوچندان ، مضاعف ، دوبرابر اوستایی دوویتا سانسکریت:دْویتا

دو ویتا تَرَنَم= دوچندان ، مضاعف ، دوبرابر اوستایی دوویتا سانسکریت:دْویتا

دو ویتا تَرَنَم= دوچندان ، مضاعف ، دوبرابر اوستایی دوویتا سانسکریت:دْویتا

دو ویتا تَرَنَم= دوچندان ، مضاعف ، دوبرابر اوستایی دو ویتا سانسکریت:دْویتا

دوشیارا، خکسالی ، نایابی

در باستان ، قحطی ، خکسالی

نام باستانی چغازنبیل در استان خوزستان در زمان ایلامیان ( پارسی باستان )

دَشداسَک نام ایرانی در دوران باستان

دِسِر : در فرهنگ های آشپزی کشورهای سراسر جهان ( گاهی به آن پی غذا یا پس غذا نیز می گویند ) که معمولاً در پایان یک وعدهٔ غذایی مصرف می شود. دَسَر : ...

دَریک: نام واحد پول در زمان داریوش اول که از طلای ناب ساخته می شد . درباری

نام ایراتی ( دخترانه ) روشنایی یکی از دختران کوروش هخامنشی

نام یکی از شاهان ایلام ( 2092 پیش از میلاد )

رَئوچَپتیوا= روز ، روشن ( پارسی باستان ) ( اوستایی: رَئُچَنَ )

رَئوچَپتیوا= روز ( پارسی باستان ) ( اوستایی: رَئُچَنَ )

در زبان پارسی باستان واژه دَرَیَ دریا می شود

دْرَنوگَ، دروغ، تقلب، ناروا، نادرست، چاخان ، جعل، کذب ، ناحق

دْرَنوگَ، دروغ، تقلب، ناروا، نادرست، چاخان ، جعل، کذب ، ناحق

دْرَنوگَ= دروغ، تقلب

دارَیَووش= داریوش ( اوستایی: دارَیو؛ سنسکریت: دارَیَ )

دارَیَووش= داریوش ( اوستایی: دارَیو؛ سنسکریت: دارَیَ )

دارَیَووش= داریوش ( اوستایی: دارَیو؛ سنسکریت: دارَیَ )

خْشَترَم در زبان پارسی باستان امپراتور برابر با پادشاه در واژه خْشایَ ثییَ شاه و یا خْشایَ ثییا پادشاه

یکی از شاهان ایلام ( 645 پیش از میلاد )

خْشَترَپاوَن در زبان پارسی باستان : فرماندار و مأمور دریافت مالیات از شهرهای گرفته شده در زمان هخامنشیان

خْشَپَواَ در زبان پارسی باستان شب

خْشایَ ثییا در زبان پارسی باستان شاه، پادشاه

خْشایَ ثییَ در زبان پارسی باستان شاه، پادشاه در زبان اوستایی خِشَئِتا

خْشایَ ثییَ در زبان پارسی باستان شاه، پادشاه در زبان اوستایی خِشَئِتا

چَئیش پیش : نام پسر هَخامنش و یکی از نیاکان داریوش یکم که 730 پیش از میلاد پادشاه پارس بود.

در زبان پارسی باستانی ، وَیَم هَخامَنیشییا ثَهْیامَهْی: ما هخامنشی خوانده ( یا نامیده ) می شویم

ثَهْیا در زبان باستان : خوانده ، نامیده

ثاتی در زبان باستان می گوید ( اوستایی: ساستی؛ سنسکریت: سَنستی )

ثاتی در زبان باستان می گوید ( اوستایی: ساستی؛ سنسکریت: سَنستی )

ثاتی در زبان باستان می گوید ( اوستایی: ساستی؛ سنسکریت: سَنستی )

پنجاب ( شهری در پاکستان )

تْیَشام در پارسی باستان : که به انها تْیَ ( که ) شام ( شان؛ ضمیر متصل مفعولی جمع ) که به آنان، که به آنها

تیسافِرن : نام یکی از فرمانروایان داریوش دوم در آسیای خرد ( ( اسیای کوچک ، اسیای صغیر ) )

اسیای کوچک ، اسیای خرد

در پارسی باستان پیتا

پدر

در پارسی باستانی پیتا

وَهوکا ( پسر خشایارشاه )

نام باستانی فهرج در استان بلوچستان در زمان اسکندر

نام همسر وَهوکا ( پسر خشایارشاه )

کاخ زمستانی، قشلاق، تجر

نام خرداد ماه در تقویم هخامنشی

کاخ زمستانی، قشلاق، تچر

نام برادر یکی از شاهان ایلام ، نام ایلامی

نام فرمانداری که کوروش برای ساردس برگزید.

تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر ، در زبان پارسی باستانی : تَئوما، تئونایا و در زبان سنسکریت: توکمَنَ ، تَنُخمَن در زبان اوستایی

تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ

تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر ، تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ

تخمه، ریشه، نسل، دودمان، تبار، نژاد، گوهر، تَنُخمَن در زبان اوستایی در زبان پارسی باستانی : تَئوما و در زبان سنسکریت: توکمَنَ