استیلا

/~estilA/

مترادف استیلا: برتری، تسخیر، تسلط، تفوق، چیرگی، سلطه، سیطره، غلبه، قدرت

برابر پارسی: چیرگی، پیروزی، دستیابی

معنی انگلیسی:
ascendancy, ascendency, conquest, dispensation, empire, subjugation, supremacy, domination

فرهنگ فارسی

۱ - ( مصدر ) دست یافتن بر زبردست شدن چیره شدن بر . ۲ - ( اسم ) چیرگی غلبه . ۳ - بودن کوکب در درجه ای از برخی که در آن برج و درجه او را حظی از حظوظ خمسه باشد .

فرهنگ معین

( اِ ) [ ع . ] ۱ - (مص ل . ) دست یافتن . ۲ - (اِمص . ) چیرگی ، غلبه .

فرهنگ عمید

مستولی شدن، دست یافتن، چیره شدن، پیروز شدن، چیرگی.

فارسی به عربی

صعود , غزو , هیمنة

پیشنهاد کاربران

تسلط داشتن
بدست آوردن
پیروز شدن
چیرگی
مثلا استیلای کامل برقرار سازند
غلبه .
غلبه یافتن .
فک کنم به معنای تسلط داشتن هم بشه
تصاحب
استیلا در غصب یعنی تصاحب با زور بر حق غیر
چیرگی
در سلطه ی خویش
چیره شدن بر چیزی یا کسی
تصرف کردن .
مالک مطلق
قبول مشتری
بر مسند بزرگی نشستن
اشغال، اشغال کردن
تصرف
استیلا. [ اِ ] ( ع مص ) استیلا. دست یافتن . ( زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( تفلیسی ) . غالب آمدن . غالب شدن . ( غیاث ) . غلبه . تمام دست یا. . .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس