پیشنهادهای علی سیریزی (٧,٣٢٥)
خیزاب، تلاطم، کف آب
بحر، اقیانوس، خزر
زمین، گِل، تراب
سپیدبار، دانه سفید، یخ بار
نسیم، تندباد، وزش
بارش، باریدن، ریزش
اختر، کوکب، ستاره گون
آفتاب، مهر، خور
قمر، مهتاب، ماهتاب
سپهر، فلک، گنبد نیلی
در bdsm بازی نفس ( Breath Play ) محدود کردن عمدی اکسیژن برای افزایش برانگیختگی جنسی. این یک فعالیت پرخطر محسوب می شود.
بازی نفس ( Breath Play ) محدود کردن عمدی اکسیژن برای افزایش برانگیختگی جنسی. این یک فعالیت پرخطر محسوب می شود.
، رایحه، دم، نسیم، نفس، نیرو، جان
بازی حسی ( Sensation Play ) : استفاده از محرک های حسی مختلف ( غیر از درد ) مانند یخ، پر، شمع و غیره برای بیدار کردن حواس.
بازی حسی ( Sensation Play ) : استفاده از محرک های حسی مختلف ( غیر از درد ) مانند یخ، پر، شمع و غیره برای بیدار کردن حواس.
حس، تاثیر، ظاهر، شور، احساس
بازی ضربه ( Impact Play ) هر فعالیتی که شامل ضربه زدن فیزیکی به بدن باشد. ابزارها می توانند شامل شلاق، فلابر، دست و غیره باشند.
بازی ضربه ( Impact Play ) هر فعالیتی که شامل ضربه زدن فیزیکی به بدن باشد. ابزارها می توانند شامل شلاق، فلابر، دست و غیره باشند.
بازی ضربه ( Impact Play ) هر فعالیتی که شامل ضربه زدن فیزیکی به بدن باشد. ابزارها می توانند شامل شلاق، فلابر، دست و غیره باشند.
بازی ضربه ( Impact Play ) هر فعالیتی که شامل ضربه زدن فیزیکی به بدن باشد. ابزارها می توانند شامل شلاق، فلابر، دست و غیره باشند.
بازی ، نواختن ساز و غیره ، تفریح کردن ، ساز زدن ، الت موسیقی نواختن ، زدن ، رل بازی کردن ، روی صحنه ء نمایش ظاهرشدن ، نمایش ، نمایشنامه ، موسیقی نواخ ...
ضربه ، تاثیر
فعالیت ها و بازی ها بندیج ( Bondage ) اعمال مربوط به محدودیت فیزیکی یک شریک، از محدودیت جزئی تا کامل.
اسارت، بردگی، بندگی
برات ( Brat ) : یک سابمیسیو که از رفتار نافرمانانه و شیطنت آمیز برای تحریک پاسخ از سوی دامیننت خود لذت می برد.
بچه بی ادب بچه لوس بچه بداخلاق و لوس
کلید، شلاق، رابط بین قطع و وصل
سوییچ ( Switch ) فردی که می تواند بین نقش های دامیننت و سابمیسیو جابه جا شود.
سوییچ ( Switch ) فردی که می تواند بین نقش های دامیننت و سابمیسیو جابه جا شود.
سوییچ ( Switch ) فردی که می تواند بین نقش های دامیننت و سابمیسیو جابه جا شود.
سوییچ، ، کلید، شلاق و تعویض در روابط یا رفتار
سلطه پذیر با گرایش کامل یا نزدیک به مازوخیسم سابمیسیو ( Submissive/Sub ) فردی که در یک پویایی بازی قدرت، کنترل را واگذار می کند یا دریافت کنندۀ آن ا ...
سلطه گر با گرایش سادیسم گونه نقش ها و پویایی ها دامیننت ( Dominant/Dom ) فردی که در یک پویایی بازی قدرت، کنترل را به دست می گیرد یا اعمال می کند.
سلطه پذیری
سابمیسیو ( Submissive/Sub ) فردی که در یک پویایی بازی قدرت، کنترل را واگذار می کند یا دریافت کنندۀ آن است.
نقش ها و پویایی ها دامیننت ( Dominant/Dom ) فردی که در یک پویایی بازی قدرت، کنترل را به دست می گیرد یا اعمال می کند.
چیرگی، غالب ، مسلط
امن، خردمند، با رضایت ( SSC ) یک شعار اخلاقی که بر انجام فعالیت های "امن" ( بدون آسیب ماندگار ) ، "خردمند" ( در حوزۀ عقلانیت ) و "با رضایت" تأکید دار ...
از دهه 1980، بسیاری از شاغلین و سازمان ها شعار ایمن، عاقل و توافقی را که معمولاً به اختصار SSC نامیده می شود، اتخاذ کرده اند، که به این معنی است که ه ...
محدودیت سخت ( Hard Limit ) یک فعالیت یا صحنه که فرد مطلقاً حاضر به انجام آن نیست و غیرقابل مذاکره است.
محدودیت سخت ( Hard Limit ) یک فعالیت یا صحنه که فرد مطلقاً حاضر به انجام آن نیست و غیرقابل مذاکره است.
محدودیت سخت ( Hard Limit ) یک فعالیت یا صحنه که فرد مطلقاً حاضر به انجام آن نیست و غیرقابل مذاکره است.
حد سخت
مراقبت پس از بازی ( Aftercare ) : زمان پس از یک صحنه که شرکت کنندگان به آرامش می رسند، وقایع را مرور می کنند و از نظر عاطفی و جسمانی تثبیت می شوند. ...
مراقبت پس از بازی ( Aftercare ) : زمان پس از یک صحنه که شرکت کنندگان به آرامش می رسند، وقایع را مرور می کنند و از نظر عاطفی و جسمانی تثبیت می شوند. ...
نراقبت های بعد، بعد از عمل و یا هر کار دیگر
اصول ایمنی و اخلاق کلمه ایمنی ( Safeword ) یک کلمه یا نشانۀ از پیش توافق شده که برای توقف فوری بازی استفاده می شود. زمانی به کار می رود که "نه" گفتن ...
اصول ایمنی و اخلاق کلمه ایمنی ( Safeword ) یک کلمه یا نشانۀ از پیش توافق شده که برای توقف فوری بازی استفاده می شود. زمانی به کار می رود که "نه" گفتن ...
Power Exchange: یک ارتباط بین فردی که در آن شرکت کنندگان به صورت دوجانبه رضایت می دهند تا اختیار را واگذار کرده یا به دست آورند.
بازی قدرت ( Power Exchange ) یک ارتباط بین فردی که در آن شرکت کنندگان به صورت دوجانبه رضایت می دهند تا اختیار را واگذار کرده یا به دست آورند.