پیشنهادهای علی سیریزی (٧,٦٨٥)
بیمارستان شهید صدوقی یزد واقع در شهر یزد. این بیمارستان، بزرگترین مرکز آموزشی درمانی جنوب شرق کشور است.
در هر ماه پارسی ۴ روز نبر ( پرهیز از کشتار ) وحود که ایرانیان در گذشته و زرتشتیان ( بهدینان ) از دیرباز تاکنون در این روزها از کشتن حیوانات و خوردن گ ...
روزهای نِبُر : 1 - وهمن = اندیشه نیک 2 - ماه = ماه 3 - ایزد گوش = حیوانات ( جانوران ) 4 - رام = رامش که برابر است با دوهم ، دوازدهم ، چهاردهم و بیست ...
در برخی نسخ سئنه به معنای سیمرغ آمده و سینا را نیز از همین واژه می دانند
در برخی نسخ، سینا از واژه سئنه گرفته شده است و سئنه به معنای سیمرغ میباشد
آسیب زدایی راستی ٬ این دسته از پزشکان بنابر روایت شاهنامه ٬ کارشان زخم بندی و بخیه زدن زخمهای ژرف و عمیق مربوط به شمشیر ٬ نیزه و تیر بوده است . فرد ...
مانتره بئشه زو یا آسیب زدایی به روش روان درمانی و به عبارت درست تر روان پزشک : در زمان باستان ٬به آن گروه از مغان اندیشمندی که به روان درمانی می پرد ...
در اردیبهشت یشت اوستا ، آسیب زدایی به روش روان درمانی مانتره بئشه زو آمده: در آن زمان ٬به آن گروه از مغان اندیشمندی که به روان درمانی میپرداختند٬ ا ...
آسیب زدایی به روش روان درمانی و به عبارت درست تر روان پزشک : در آن زمان ٬به آن گروه از مغان اندیشمندی که به روان درمانی میپرداختند٬ اهوم بیش میگفتن ...
هوم پزشک ایرانی و کاشف گیاه هوم از این گروه پزشکان می باشد ٬ که فردوسی در شاهنامه خود او را عابدی پارسا و فرزانه می نامد ٬ که در زمان کیخسرو در کوهی ...
در اردیبهشت یشت اوستا جهت واژه دارو ساز ، اورورو بئشه زو آمده.
داروساز ٬ این دسته از پزشکان از ویژگیهای دارویی گیاهان آگاهی یافته و بیماران را گیاه درمانی میکردند. هوم پزشک ایرانی و کاشف گیاه هوم از این گروه پز ...
جراح که استخوانهای شکسته را جا انداخته و عضوء های آسیب دیده غیر قابل درمان را قطع می کرده است .
در گویش کرمانی به چهره زشت گویند
در گویش کرمان، بد پِک و پوز
در کرمان به کیسه قند یا داروی گیاهی گویند
به فتحه ک و پ در گویش کرمان، مارمولک است. ( کَلپَک ) متراد آن کرپو
در گویش کرمان کَلپَک مترادف آن است و به معانی مارمورک
در گویش کرمان به هاون ، جوغن گویند
در گویش کرمان به آن جوغن گویند
در گویش کرمانی ، پُختو
در گویش کرمانی به فاخته گویند
بُرزی در گویش کرمانی به بلندی گویند
کِلَمبُرزی ، در گویش کرمانی ، دست انداز
در گویش کرمانی ، به گنجشک می گویند در برخی شهرستان های کرمان چغوت گویند. در گویش یزد چغور می باشد.
در گویش برخی از شهرستانی کرمان به گنجشک گویند
در گویش کرمانی ، کفش راحتی ، دمپایی
در گویش کرمایی، سرپایی
در گویش کرمانی ، ناسار
وِلِشکو در گویش کرمانی ، رهایش کن
در گویش کرمانی تعجیل نمودن، عجله کردن
تلفظ تغار توسط کرمانی ها، ظرف بزرگ کشک مال
در گویش کرمانی به ظرف بزرگ کشک مال گویند، تغارو
مِشنَگ در گویش کرمانی ، خل و چل
در گویش کرمانی به راه پله یا پلکان گویند.
در گویش کرمانی رازین گویند
در گویش یزدی راچینه
در گویش کرمانی رازین
در گویش کرمانی ، به سکسکه گویند
در گویش کرمانی هکو و نرکو آمده
کَرپو با فتحه ' ک' د ر گویش کرمانی مارمولک می باشد
بِستون، با کسره ب در گویش کرمانی ، بگیر
در گویش کرمانی، آویزان
در گویش کرمانی، نصف می باشد
نصف کردن در گویش کرمانی
به ضمه پ در گویش کرمانی ، مو
گُواف در گویش کرمانی خمیازه ، افاک
گواف در گویش کرمانی ها
فِت فِتو در گویش کرمانی به آدم پرحرف می گویند.
در گویش یزدی همان چرخ ریسک ، جیرجیرک