پیشنهادهای دکتر علی ناجی (١٩٦)
In the social sciences and related fields, a thick description is a description of human social action that describes not just physical behaviors, bu ...
محیط ها فضاها
تجهیز شدن آماده شدن تنظیم شده
حالات ژست ها
یهو گریه کردن اشک دم مشک بودن !!!
بدشانس ( مادرزادی !! )
مادر زادی
اشغال نظامی کردن تحت سیطره خود درآوردن اشغال کرده
Repetitive Strain Injury
منطقه ساحلی
exciting and interesting play , movie , or TV show
افزایش قیمت مواد خوراکی و غذایی
از روی پریشانی ، از روی گیجی
گیج شده ، پریشان شده
عمیقا درگیر
شاید ، محتملا ، احتمالن ، بطور غیر یقین
همکاری و مشارکت و درگیری افراد در کاری ( بخصوص انجام کارهای تیمی و گروهی )
فواصل زمانی منظم
رعد و برق
غیر منتظره رخ دادن ، پدیدار شدن ، نمایان شدن
اموال به ارث مانده
حشیشیه یا حشّاشین نامی است که مخالفان مسلمانِ باطنیان الموت بر آنان نهادند و سپس در زبان های اروپایی به گونه های مختلفِ کلمه اَسَاسین ( به انگلیسی: A ...
متضاد bull market بازار سهامی که شاخص و ارزش سهامها رو به پائین هست و مردم رغبت به فروش سهامها داشته و صفهای فروش سهام شلوغ است
بازار بورسی که شاخص و ارزش سهامهاش بالا میره و مردم رغبت به خرید سهام ها دارند
متضادش : bear market
تجارت سودآور
کلمات ترکیبی
ولخرجی زیاد زیاده روی کردن مشتاق به چشم پوشی از اشتباهات و ضعفهای دیگران
درمان با خرید ( درمان برخی از افسردگی ها با توصیه به رفتن به خرید و خرید کردن )
برآورده و تامین کردن ( نیاز و خواسته )
دلبسته مشتاق متعهد مشغول deeply engaged interested
درک شده
میل و خواهش درونی
برداشت های درونی بر اساس الهام
عزت نفس احترام به خود ارزش به خود
نارو زدن از پشت خنجر زدن خیانت کردن
خیانت کردن مترادف : betray
بهار خواب پشت بام
تصور مطلوب
مساله بسیار مهم و حیاتی
مترادف gourmet غذا شناس خبره ی غذا
اهل شیرینی خوردن بودن
if something you do pays off, it is successful or has a good result جواب میده . . . مثال : Teamwork paid off کار تیمی ، جواب میده ( موثره )
غوغا می کنه معجزه می کنه
جواب میده اکیه ( یک اصطلاح هست که درواقع در جواب سوال دیگران می توان گفت : آره اکیه . جواب میده ، . . . . )
مراسم آئین ها
وابسته به باستان شناسی
نا امید کننده غیر الهام بخش مایوس کننده
رشته ، فیلد field . . . . . strand of
بچرخ تا بچرخیم . . .