پیشنهادهای دکتر علی ناجی (١٨٧)
در معنای فعل : به معنای مشکل ایجاد کردن ، که مترادف هست با hinder لطفا به معنی" مانع شدن " که میشه prevent ، اشتباه نگیرید
مشکل ایجاد کردن ، دچار مشکل و سختی کردن ( وقوع انجام کاری ) مترادف با hamper است. با مانع شدن اشتباه نگیرید لطفا ، که میشه prevent
کفش ورزشی ( راحتی ) ( معمولا از جنس کتان ) مترادف sneaker هست که آمریکایی ها بیشتر بکار می برند
اهل رقابت
چندین معنی می تونه داشته باشه: 1. بهبود یافتن ، بهتر شدن 2. پیدا کردن لغت یا اطلاعات و . . . از داخل کتاب یا از کامپیوتر و. . . 3. ملاقات کردن کسی ...
میدان ، فلکه البته در زبان انگلیسی آمریکائی معادلش در زبان انگلیسی بریتانیایی میشه : roundabout
هر از چند گاهی ، گاه و بیگاه دقیقا معادل کلمه Occasionally می باشد . ولی در زبان روزمره از Once in a while بیشتر استفاده می کنند.
به معنای گاه و بیگاه ، هر از چند گاهی که معادل رایج آن در زبان روزمره انگلیسی عبارت Once in a while می باشد.
نمک روی زخم پاشیدن put / stick the knife into some one
آب در هاون کوبیدن به صورت غیر رسمی اینطور هم میشه بیان کرد: be banging your head against a brick wall ( informal )
feel/ know something in one`s bones با پوست و گوشت چیزی را حس کردن! از اعماق وجود حس کردن چیزی از ته دل و جان چیزی را فهمیدن و درک کردن
دروغ محض گفتن
قاطعانه اقدام کردن جلوی کسی یا چیزی ایستادن و مقاومت کردن کوتاه نیامدن
دودل بودن شک و تردید داشتن حرف اضافه اش هم about هست : having second thoughts about. . some thing
اختیار تام به کسی دادن اختیار کامل به کسی دادن می توان بصورت زیر نیز بیان کرد: give somebody a free rein
1. ورزش دو ومیدانی در گویش آمریکایی معادل : track and field 2. فعالیت بدنی ، ورزش، تمرین بدنی
انتخاب کردن از بین. . . انتخاب کردن از میان. . .
مزرعه پرورش دام مزرعه گاوداری گاوداری ( نه بصورت صنعتی و داخل سوله ! )
بیدار ماندن نخوابیدن ( موقع خواب )
خانواده میزبانی کننده خانواده میزبان ( میزبانی از دانشجویان کشورهای دیگر و. . . )
مترادف large breakfast می باشد که به معنی صبحانه مفصل و کامل است و متضاد این کلمه light breakfast یا small breakfast است که به معنی صبحانه مختصر می ...
دو نوع کارت بانکی در کشورهای مختلف جهان وجود دارد: debit card: یا کارت بانکی کارتی بانکی است مانند عابربانک های خودمان که به حساب بانکی مان متصل اس ...
فروشگاه های بزرگ چند بخشی که معمولا اقلام و اجناس متنوعی در بخش ها و مغازه های مختلف آن فروخته می شود
پول رایج هر کشور رایج رواج شیوع فراگیر ارز رایج واحد پول هر کشوری
برنامه ریزی جایگزینی در مدیریت منابع انسانی دو اصطلاح وجود دارد replacement planning : که به عنوان برنامه ریزی جایگزینی تعریف می شود و برای جایگزین ک ...
مسیر پیموده شده ، آزمون شده، امتحان شده، تست شده خوب شناخته شده
آشکار ساختن راز پته ی کسی رو روی آب ریختن فاش کردن راز ( بطور غیر عمدی و ناخودآگاه ) لو دادن راز ( غیر عمدی و سهوا )
آب در لانه زنبور ریختن قشقرق به پا کردن جنجال ایجاد کردن چوب در لانه کردن !! آشوب به پا کردن
هرجور شده به هر قیمتی چه با حرف خوش، چه با زور
قیدی به صورت قید به شکل قید
سرزدن ( بخصوص سرزدن به مریض یا کسی که نیاز به کمک دارد ) ملاقات کوتاه دیدار کوتاه
مخفف نویسی، اختصار نویسی استفاده شده در پیام های متنی
مرچندایزر ( Merchandiser ) فضای فروشگاه را به گونه ای سازمان دهی می کند که از برنامه ها و استراتژی های بازاریابی فروشگاهی پشتیبانی شود. مرچندایزر م ...
بازرگان مبلغ و فروشنده ی اجناس
coach trip coach در معنای اتوبوس مسافرت با اتوبوس راحت
walking tour تور و اردوی مسافرتی که قسمت اعظم آن شامل پیاده روی و یا کوهنوردی می باشد. گشت پیاده گشت با پای پیاده
تور و مسافرتی که هم بلیط و هم هتل شما باهم و در یک بسته ارائه می شود ( بسته مسافرتی ) مترادف: package deal package tour
ادوات و وسایل پیک نیک و اردو . . . ( چادر زدن در طبیعت و در چادر خوابیدن ) می توان این کلمه را هم به کار برد: camping equipment
ماشین آلات ساز و کار قطعات ماشین ماشین های عظیم الجثه
علم خاک شناسی علم زمین شناسی علم شناخت زمین و خاک
PE: Pysical Education تربیت بدنی ورزش درس ورزش ( در مدارس )
شیب شیب دار زمین شیب دار زمین سراشیبی پیست اسکی کوه ( برف ) فعل: شیب داشتن
حس یهویی نگران کننده در مورد درست بودن و اتفاق افتادن چیزی یا موردی دل آشوبی
حس غریزی و دلی بدون دلیل و بدون اینکه اطمینان داشته باشیم از درست بودن آن
باور و اعتقاد از روی احساس و نه عقل و منطق باور احساسی باور شهودی باور حسی
احساس مبهم احساسی که به سادگی قابل توضیح و بیان نیست
در نقش فعل ( verb ) به معانی: برنامه ریزی کردن ( برای انجام یا برگزاری برنامه و رویدادی ) افزایش دادن پله ای و مرحله به مرحله ( مقدار یا اندازه یا د ...
وفاداری اصالت ( شبیه به منبع و رفرنس اصلی )
شرافت وقار بزرگ منشی کرامت متانت فرهمندی آرامش توام با کیفیت و جدیت