تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

هرکی یه حرفی میزن ( یکی قبول داره یکی قبول نداره )

پیشنهاد
٦

در بدترین حالت ، دیگه تهِ تهش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

قلباً به چیزی علاقه نداشتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

دلسرد شده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

متعلقات ، دارایی ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

آزرده خاطر کردن ، رنج دادن ، موجب رنجش شدن ، اذیت کردن و . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

کاملا متفاوت بودن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

شیر فهم کردن کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

وقتی صحبت از. . . میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

کثیف، نامرتب، بهم ریخته

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تقسیم کردن، دنگ دنگی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

دستگاه دروغ سنج، آشکار ساز دروغ، سنسور تشخیص دروغ

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

پشت پا زدن، زیر پایی گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

احمقانه رفتار کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

خوب پیش نرفتن اوضاع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلسوزی و نگرانی درباره کسی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

درکل ، بطور کلی، در اغلب موارد، غالباً

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در دراز مدت، در طولانی مدت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

بدون تردید، بی شک، بدون شک، بی گمان، بلا شک ، یقیناً

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

عکاس، تصویر بردار

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نوعی موسیقی Type of music

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

محصول

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

تراکت ( آگهی کاغذی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

تبلیغات روی بدنه اتوبوس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیر نویس تبلیغاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

تبلیغاتی رویِ ماشین ها

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

دگرگونی و انقلاب در چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

به همین سبب، به همین جهت، از این رو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
-١٧

مضارع مستمر

پیشنهاد
٤

داشتی چیکار میکردی؟ ( هنگام احوال پرسی به معنای چه خبرا )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

نهایتاً تا . . . ( زمان )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

داری شوخی میکنی، شوخیت گرفته؟ ( اظهار تعجب از چیزی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

بد نیست ( میشه گفت خوبه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

من هم همینطور ، برای من هم اینگونه است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

موافقم

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خودت ببین ( نتیجه انجام کاری )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

A false warning about sth dangerous

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

Reduce the amount of sth that you eat, spend, use

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

اعلام حضور کردن ( فرودگاه، هتل )