Darklight - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in a hurry: با عجله

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

on time: سر وقت به موقع اگه دوست داشتید لا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

multitask: do two or more things as things as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

not surprisingly: عیجب نیست هیچ تعجبی ندارد اگه دوست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

trauma: ضربه ی روحی اگه دوست داشتید لایک کن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

routine: کار های روزمره اگه دوست داشتید لایک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lab: the abbreviation of laboratory آزما ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operating room: اتاق عمل اگه دوست داشتید لایک کنید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: Do surgery اگه دوست داشتید لایک کنی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

series: سریال دنباله پشت سر هم اگه دوست د ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reality: the state or quality of being real. ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure: افتخار خوش حالی لذت the state or fe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

absolutely: without exception; completely ; who ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

utterly: in an utter manner; completely : ab ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mastercard: Credit card اگه دوست داشتید لایک ک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sauce: سس

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lifestyle: a way that you live اگه دوست داشتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

همکار: Co worker workmates

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffering: رنج

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how fast is your life: زندگی شما چقدر سرعت دارد ؟ اگه دوس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

how fast is your life: زندگی شما چقدر سرعت دارد ؟ اگه دوس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prediction: Foresee foretell an act of predict ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affirmative: expressing agreement or consent; as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

valid: producing the desired result; effec ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overuse: مصرف بیش از حد To use too much or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

darling: عزیز محبوب

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no peace of mind: بدون آرامش ذهنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no peace of mind: بدون آرامش ذهنی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pessimist: A person who see the nagetive point ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

optimist: a person who see the positive point ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

promotion: 1 . dvancement in rank or position ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preferment: The act of preferring اگه دوست داش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preferment: The act of preferring اگه دوست داش ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

horoscope: طالع بینی فال اگه دوست داشتید لایک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distract: حواس پرت کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

advice: an opinion you give someone about w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

adapt: to change something to make it suit ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flea market: a market where sales old, cheap or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

greet: to say hello to someone or welcome ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desire: a strong wish or hop اگه دوست داشتی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ambition: a strong desire to achieve somethin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no pain no gain: نابرده رنج گنج میسر نمی شود اگه دو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gain: 1. to obtain or achieve something y ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

condo: . Short form of condominium it is l ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soccer mom: اصطلاحی در آمریکای شمالی است و به ز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apologize: to offer an apology or excuse for s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

travel insurance: بیمه ی سفر✈ اگه دوست داشتید لایک کن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

masterfully: dominating; self - willed; imperiou ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pariah: any person or animal that is genera ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شمع: یکای بین المللی شدت روشنایی هم هست ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bombard: If you bombard someone with message ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

green with envy: Be jealous اگه دوست داشتید لایک کن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grounded: To be loked up somewhere for punish ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

program: برنامه ( app ) برنامه نویسی Tv sh ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mission: A thing that somebody has to do اگ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

referee: one to whom something is referred , ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dignity: bearing indicative of self - respec ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coincidence: a striking occurrence of two or mor ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

punctuation: علائم نگارشی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

won: گذشته ی win به معنی پیروز شدن حواس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوجه سبز: Greengage اگه دوست داشتید لایک کنید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cure: Remedy Treatment اگه دوست داشتید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tough: سفت The meat is tough گوشت سفت اس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

immediate family: Your parents and your siblings اگه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in my book: In my opinion اگه دوست داشتید لایک ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a bird in the hand is worth two in the bush: It is much safer to be content with ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

army: Soldiers Troops The military

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip: Tip has 2 meaning advice, point : ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vain: self centered Selfish Egocentric ا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ورزش رزمی: Martial art 🥋 اگه دوست داشتین لای ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هیتر: از کلمه ی hate میاد که میشه کسی که ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

گوجه: 🍅 tomato : گوجه greengage:گوجه سبز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

engaging: گاهی اوقات معنی ( درگیر شدن با چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

departure: علاوه بر ترک کردن در برخی جملات به ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

looking for: Looking into ( البته اگر به معنی جس ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

weapon: 1: Something that you use to fight ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enthusiastic: Feeling of showing a lot of interes ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gourmet: 1. Producing or relating to very go ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a blessing in disguise: When something bad happens at first ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

a chip on your shoulder: To be disappointed with something t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

assume: To think that stuff is true althoug ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unfathomable: Too strange or mysterious to be und ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

painstaking: Very careful and thorough SYN : met ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

any other business: Things that are discussed at the en ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیستم اموزشی: Educational system

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coil binding: Coil binding a book سیمی کردن کتاب

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approximately: هواپیما حدودا ساعت ده می رسد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

passenger: این اتوبوس ۳۰ مسافر سوار کرده است

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

current: این باید شماره تلفن قدیمی او باشد ش ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

baggage claim: آیا این قسمت محل دریافت بار برای پر ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

perhaps: شاید فردا شما را دیدم

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

exist: تک شاخ ها در دنیای واقعی وجود ندارن ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diagnose: تشخیص سخت است چون هیچ آزمایش ساده ا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take off: کفش هایتان را در بیاورید و آنها را ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure: خواندن راز ها به او دلخوشی می دهد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pleasure: دوستی او باعث افتخار است

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: او من را اصلا تحت تاثیر قرار نداد

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impress: هیچ وقت به خاطره تحت تاثیر قرار داد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tiring: بالا رفتن از اون همه پله خیلی خسته ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escape: دو زندانی در طول شب از زندان فرار ک ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escape: سعی کردم سریع در را ببندم ولی گربه ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escape: اگرچه راهبند کارگذاشته شده بود مجرم ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

escape: خانه آتش گرفته بود اما خانواده می ت ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impatient: قطار خیلی دیر کرده بود و مردم داشتن ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های Darklight