اسم پسر طبیعت
جوی، رود، نام ششمین امام شیعیان، ناقه ی پر شیر، ( اَعلام ) ) ابوعبدالله جعفر ابن محمّد [، قمری] ششم ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت بهرام
پیروزمند، روز بیستم از هر ماه شمسی، نام دیگر سیاره مریخ، نام چند تن از پادشاهان ساسانی، در شاهنامه ...
پسر
فارسی، کردی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی بهمن
نیک اندیش، نیک پندار، راست گفتار، راست کردار، ماه یازدهم از سال شمسی، ( در جغرافیا ) توده عظیمی از ...
پسر
فارسی، پهلوی، اوستایی، کردی
تاریخی و کهن، طبیعت، گل مهران
منسوب به مهر، دارنده ی مهر، فروغ خورشید، نام پدر اورند سردار ایرانی، به معنی دارنده ی مهر، ( اَعلام ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت نیما
تخلص شعری علی اسفندیاری ( نیما یوشیج )، عادل، نامور، نیمه ماه، کوچک، نام کوهی است حوالی نور، ( اَعل ...
پسر
مازندرانی، فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت ماهان
منسوب به ماه، روشن و زیبا همچون ماه، ( اَعلام ) ) نام پسر کیخسرو، پسر اردشیر، پسر قباد، ) نام یکی ا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی سهیل
نام ستاره ای درخشان، ( اَعلام ) روشن ترین ستاره ی صورت فلکیِ کشتی ( سفینه ) و دومین ستاره ی درخشان ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت، کهکشانی حمزه
شیر بیشه، نام عموی پیامبر اسلام ( ص )، شیر، ( اَعلام ) ) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود پیش از هجرت – هج ...
پسر
عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت فرشاد
شادمان و باشکوه، نام روح و عقلِ کره مرّیخ، ( دساتیر )، نفس فلک مریخ، [از برساخته های دساتیر ـ برهان ...
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی باران
قطره های آب که از ابر فروچکد، ( در علوم زمین ) قطره های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت سیروس
کوروش، نام نوعی ابر، ( اَعلام ) از زمره ی نام های کهن ایرانی، ابرِ سیروس، ( تلفظ فرانسوی کوروش )، ب ...
پسر
فارسی، فرانسوی
تاریخی و کهن، طبیعت عرشیا
ملکوتی، آسمانی، منسوب به عرش، [عرش، ی ( پسوند نسبت )، ا ( پسوند نسبت یا اسم ساز ) ]، عرش، ( عربی ـ ...
پسر
فارسی، عربی
طبیعت کیوان
زحل، پادشاه گیتی، محافظ و نگهبان شاه، ( در قدیم ) ( به مجاز ) آسمان، به علاوه ( در قدیم ) ( به مجاز ...
پسر، دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی شاهین
نام نوعی پرنده شکاری، منسوب به شاه، نوعی پرنده ی شکاری از خانواده ی باز، ( در قدیم ) ( درگاه شماری ...
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی، هنری نوروز
( به مجاز ) بهار، روز نو، نام یکی از نواهای موسیقی، بزرگترین جشن ملی اقوام ایرانی که از نخستین لحظا ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت سنا
روشنایی، فروغ، بلندی، نام گیاهی دارویی از خانواده گل ارغوان، ( در گیاهی ) گروهی از گیاهان درخچه ای ...
دختر، پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی اسد
شیر درنده، برج پنجم از برج های فلکی، ماه مرداد، شیر، کنایه از شجاعت و بی باکی، ( اَعلام ) نام چند ت ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی رهام
نام پسر گودرز پهلوان ایرانی، از شخصیت های شاهنامه، پرنده شکست ناپذیر، لطافت باران، ( اَعلام ) ) ( د ...
پسر
فارسی
پرنده، تاریخی و کهن، طبیعت محمد ماهان
ترکیبی دو اسم محمد و ماهان ( ستوده و منسوب به ماه )، از نام های مرکب، محمّد و ماهان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، طبیعت، کهکشانی سهند
محکم، پابرجا، کوه آتش فشانی قدیمی و خاموش در جنوب آذربایجان شرقی میان تبریز و مراغه، که بلندترین قل ...
پسر
فارسی
طبیعت شمس الدین
خورشید دین و آیین، آفتاب دین، ( اَعلام ) ) شمس الدین آلب ارغو: ( = آلب ارغوان ) ششمین اتابک [، قمری ...
پسر
عربی
طبیعت، کهکشانی کیهان
جهان، دنیا، مجموعه سیارات منظومه شمسی، گیهان، عالم، گیتی، مجموعه ی همه اشیا و پدیده های موجود در هس ...
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی سوما
ماه، نور ماه، ( به مجاز ) زیبا، نهر آب، نهر آب و مجرای قنات، به علاوه نهر آب و مجرای قنات، در گویش ...
دختر، پسر
کردی، گیلکی، فارسی
طبیعت، کهکشانی چنور
نام گیاهی خوش بو، گیاهی خوشبو شبیه به شوید، که در بعضی از مناطق کردستان میروید، گیاهی خوشبو
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت ضرغام
شیر درنده، ( به مجاز ) پهلوان، دلاور، ( به مجاز ) پهلوان دلاور، ( عربی، ضِرغام ) ( در قدیم ) شیر در ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت ایاز
باد خنک، نسیم، هوای خنک متحرک، نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی
پسر
ترکی، گیلکی
طبیعت شاهو
آن که چون شاه بزرگ و شکوهمند است، مروارید شاهوار و نفیس، کوتاه شده ی شاهوار، ( اعلام ) نام کوهی در ...
پسر
فارسی
طبیعت سعد
مبارک، خجسته، خوش یمن، خوشبختی، سعادت، خوش یمنی، ( اَعلام ) ) سعدابن ابوبکر: [قرن هجری] اتابک فارسی ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی ماهور
تپه های به هم پیوسته ی دامنه کوه، نام یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی، ( در علوم زمین ) هریک از برآ ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت، گل، هنری صباح
بامداد، سپیده دم، روز، صبح در مقابلِ مَسا، صبح ، نام دعائی منسوب به علی ( ع )
دختر، پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی آترینا
منسوب به آترین، آتش، آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( آتَرین، ا ( پسوند نسبت ) )، زیبا و محبوب همگان، آ ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت آکام
سرزمین فراز، زمین های بلند، تپه، نتیجه، امید، ( عربی )، سرزمین بلند، تپه ها، ثمره، سود، فایده
پسر
کردی، فارسی
طبیعت البرز
کوه بلند و بزرگ، نام رشته کوهی در شمال ایران، نام پهلوانی افسانه ای، ( پهلوی )، کوه بلند، کوه بزرگ، ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
تاریخی و کهن، طبیعت نوری
منسوب به نور، روشن و درخشان، ( عربی ـ فارسی ) ( نور، ی ( پسوند نسبت ) )، مربوط به نور، ( در گیاهی ) ...
پسر، دختر
فارسی، عربی
طبیعت آراس
آراز، رود ارس، به معنی رود ارس، ( اَعلام ) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه
پسر
ترکی
تاریخی و کهن، طبیعت ربیع
بهار، نام دو ماه از سال قمری، فصل اول سال، ( در تصوف ) مقام بسطت در قطع مسافت سلوک، ( اَعلام ) ابن ...
پسر
عربی
طبیعت هیرو
منسوب به آتش، آتشی و سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( هیر = آتش، او /، u/= ( پسوند نسبت ) )، نام گلی ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت، گل راشین
راه آبی یا جویباری که از سبزه زار می گذرد، ( به مجاز ) سرسبز و خرم، ( راش = نوعی درخت در جنگل های ا ...
دختر، پسر
کردی، فارسی
طبیعت الماس
سخت ترین ماده ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد، ( مجاز ) شمشیر، ( از یونانی )، ( در مواد ...
دختر، پسر
فارسی، یونانی
طبیعت محمد سهیل
ترکیب دو اسم محمد و سهیل ( ستوده و نام ستاره ای درخشان )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهیل
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی الیا
شحم المرج، گل خطمی صحرایی، ( یونانی )، الیاس، خدای من یهوه است، نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل و د ...
دختر، پسر
عربی، یونانی، عبری
طبیعت، گل حاصل
نتیجه، بدست آمده، نفع، سود، باقی مانده، فراهم و موجود یا به دست آمده، آنچه در طول عمر به دست آمده ی ...
پسر، دختر
عربی
طبیعت محمد طارق
ترکیب دو اسم محمد و طارق ( ستوده و ستاره )، از نام های مرکب، ا محمّد و طارق
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی پیروزه
فیروزه، سنگ معدنی گران بها، ( = فیروزه )، در اوستا لقب هوشنگ پسر سیامک پادشاه داستانی ایران، عنوان ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت محمد مهیار
ترکیب دو اسم محمد و مهیار ( ستوده و ماهیار )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهیار
پسر
فارسی، عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی، کهکشانی محمد سپهر
ترکیب دو اسم محمد و سپهر ( ستوده و آسمان )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و سپهر
پسر
فارسی، عربی
طبیعت طلحه
درختی خاردار که شترها از آن می چرند، درخت موز، ( اَعلام ) ) [قرن اول هجری] صحابی پیامبر اسلام ( ص ) ...
پسر
عربی
تاریخی و کهن، طبیعت، مذهبی و قرآنی ریاض
روضه ها، باغها، ( جمع رَوضَه )، ( اعلام ) ) شهر، پایتخت کشور عربستان صعودی، ) ریاض ( محمد ریاض ) [، ...
پسر
عربی
طبیعت الشن
شادی بخش ایل، مایه شادی طایفه، حاکم، رهبر، شادی ایل، حکمران یک منطقه
پسر
ترکی
طبیعت زهیر
درخت پر شکوفه، از شخصیتهای شاهنامه، شکوفه دار و درخت پر شکوفه، ( اَعلام ) ) نام یکی از شهدای کربلا، ...
پسر
عربی، فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت نجم
ستاره، خوشه پروین، ثریا، نام پنجاه و سومین سوره قرآن مجید، نام نوعی گیاه، سوره ی پنجاه و سوم از قرآ ...
پسر، دختر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی طوفان
جریان هوای بسیار شدید، ( به مجاز ) غوغا، هیاهو، ( = توفان )، جریان هوای بسیار شدید و معمولاً همراه ...
پسر
عربی، آرامی
طبیعت، مذهبی و قرآنی دامون
دشت و صحرا، نام یکی از حکمای قدیم یونان، ( اَعلام ) از حکمای قدیم یونان و از فیثاغوریان، در گویش ما ...
پسر
فارسی
طبیعت حنظله
نام گیاهی که خاصیت دارویی دارد، نام جوانی که در شب اول ازدواجش در رکاب رسول ( ص ) جنگید و به شهادت ...
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی ساکو
کوه بدون گیاه، ساده و بی آلایش، یکسان و یکنواخت، در بین کردهای ایران این اسم مرسوم است
پسر
کردی
طبیعت ثامر
مثمر، میوه دهنده، میوه دار، ثمردهنده
پسر
عربی
طبیعت سنجر
مرغ شکاری، یعنی مرغ شکاری، ( اَعلام ) [، قمری] شاه سلسله ی سلجوقی، که پس از چند جنگ پیروزمند بر ضد ...
پسر
ترکی
پرنده، طبیعت بهامین
فصل بهار، بهار، به ضم ب
پسر، دختر
فارسی
طبیعت سیپان
کوهی که در همه ی ایام برف داشته باشد، بلندی مانع باد، ( اَعلام ) نام دو کوه در کردستان
پسر
کردی
طبیعت توماج
چرمی رنگین و خوش بو، چرم دباغی شده، تیماج ( چرمی رنگی که بوی خوشی دارد )
پسر
ترکی
طبیعت سیف
شمشیر، ساحل دریا، ساحل رود، کناره ی دریا
پسر
عربی
طبیعت سرو
شاداب و با طراوت، از شخصیتهای شاهنامه، ( در گیاهی ) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطی ...
دختر، پسر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت، هنری ارس
نام رودی در مرز شمالی ایران، ( اَعلام ) نام رودخانه ای بزرگ که از کوه های هزار ترکیه سرچشمه می گیرد ...
پسر
فارسی
طبیعت اسفند
پاک، مقدس، ماه دوازدهم سال شمسی، ( اوستایی )، ( در گاه شماری ) ماه دوازدهم از سال شمسی، ( در گیاهی ...
پسر
اوستایی
تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی رعد
آسمان غره، تندر، سوره سیزدهم قرآن کریم، ( در فیزیک ) صدای حاصل از تخلیه ی الکتریکی بین دو قطعه ابر ...
پسر
عربی
طبیعت، مذهبی و قرآنی شادن
بچه آهو، آهوی بره، ( در قدیم ) آهوی جوان که تازه شاخ بر آورده، ( به مجاز ) زیبا و شاداب، ( عربی ) ( ...
دختر، پسر
عربی
طبیعت فرات
آب شیرین و صاف، آب گوارا، خوشترین آب، آب شیرین، آب بسیار گوارا، آبی که از فرط گوارایی عطش را بشکند
پسر
عربی
طبیعت حسون
نام پرنده، سهره، ( عربی )، نام پرنده ای، ( در عربی ) شوَیکیّ، ( در گویشهای محلی خوزستان ) مصَغر حسن ...
پسر
عربی
طبیعت سحاب
ابر، میغ، توده بخار آب، توده ی بخار آب که به رنگهای سفید، خاکستری در آسمان دیده می شود
پسر
عربی
طبیعت سمندر
اسب تندرو و نیرومند، اسبی که رنگ آن مایل به زرد باشد، ( در یونانی ) «سالامندرا» به معنی فرشته موکل ...
پسر
فارسی
طبیعت میشا
همیشه بهار، همیشه جوان، گیاهی که همیشه سبز است، همیشه جوان و همیشک جوان، نوعی از ریاحین که همیشه سب ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت ارشا
چالاک و گریز پا، دلیرمرد، ( عربی )، آهو بره ای که قوی گردد و همپای مادر بدود، [در ایران باستان ارشا ...
پسر، دختر
عربی، فارسی
طبیعت نوژن
نوعی کاج، صنوبر
پسر
فارسی
طبیعت زاگرس
نام رشته کوهی که از مغرب ایران تا شرق ترکیه و شمال عراق ادامه دارد، ( اَعلام ) نام رشته کوهی که از ...
پسر
فارسی
طبیعت آرال
نام دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال، ( اَعلام ) از دریاچه های بزرگ جهان، در جنوب شرقی قزاقستان و ...
پسر
ترکی
طبیعت الوند
اروند، دارای تندی و تیزی، نام کوهی در جنوب همدان، تندمند و دارای تندی و تیزی، ( اَعلام ) ) نام کوهی ...
پسر
فارسی، اوستایی، پهلوی
طبیعت اروند
تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، ( در تفسیر پهلوی، arvand )، شأن و شوکت، ( اَعلام ) ) نام رودِ دجله ...
پسر
فارسی، اوستایی
طبیعت یاقوت
سنگی قیمتی به رنگهای سرخ، زرد، و کبود، ( معرب از فارسی یاکند )، ( در علوم زمین ) سنگِ قیمتی از ترکی ...
پسر
عربی، فارسی
طبیعت، مذهبی و قرآنی نیروان
نام رودخانه ای در سقز، ( اَعلام ) نام رودخانه ای در شهرستان سقز که از مجموع دو رودخانه ی سلیمان بیک ...
پسر
فارسی
طبیعت رشا
بچه آهو، ( صورت تخفیف یافتۀ «رَشَأ» ) بچۀ آهو، بچه آهویی که همپای مادر راه می رود، آهوبره
دختر، پسر
عبری
طبیعت گرشا
پادشاه کوه، [این واژه ( در اوستا ) «گری/ gery» به آرش کوه است و ( در سانسکریت ) «گیری/ giray» نوشته ...
پسر
اوستایی
طبیعت واران
باران، نامی که مورخان یونانی به پادشاهان ایرانی که نامشان بهرام بوده داده اند
دختر، پسر
پهلوی، یونانی
طبیعت آرنا
نهر و رودخانه، نام روستایی در نزدیکی نقده
دختر، پسر
ترکی، فارسی
طبیعت کارون
پرآب ترین و بزرگ ترین رود ایران، ( اعلام ) نام رودی در جنوب غربی ایران، در استانهای چهارمحال و بختی ...
پسر
فارسی
طبیعت تیما
دشت، بیابان، دشت و بیابان
دختر، پسر
عربی
طبیعت پوریامهر
ترکیب دو اسم پوریا و مهر ( بسیار دارنده و خورشید )، ( فارسی ) از نامهای مرکب، پوریا و مهر
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی تابان مهر
ترکیب دو اسم تابان و مهر ( روشن و خورشید )، خورشید تابان، خورشید درخشان
پسر، دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی تافگه
آبشار
پسر
کردی
طبیعت چاولان
آبشار
پسر
ترکی
طبیعت رخام
سنگ سپید، سنگ سپید و نرم
پسر
فارسی
طبیعت اوچار
آبشار
پسر
ترکی
طبیعت ایشا
روئیدن گیاه، سبز شدن گیاه، نمایان شدن رطب از درخت خرما، نام پدر داوود ( ع )
پسر
عبری
طبیعت بارشین
نام نوعی درختچه، در اصطلاح مردم فارس، درختچه
پسر
فارسی
طبیعت مرزوان
مرزبان، حاکم، اختر، ( = مرزبان )
پسر
فارسی
طبیعت بورمند
نام گیاهی بسیار خوشبو
پسر
فارسی
طبیعت پیرمهر
محبت و دوستی کهن
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی آبان
نام ماه هشتم از سال شمسی، نام فرشته نگهبان آب، آبها، ( در گاه شماری ) ماه هشتم از سال شمسی، ( در قد ...
دختر، پسر
پهلوی، فارسی
طبیعت آتش
حرارت توأم با نور، یکی از عناصر اربعه، ( به مجاز ) حرارت و گرما، ( به مجاز ) عواطف تند، شور و شوق، ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت توس
درختی بزرگ و جنگلی، پسر نوذر پهلوان و سردار بزرگ ایران در دوره ی کیقباد، غان، کیکاووس و کیخسرو، سرد ...
پسر
فارسی
تاریخی و کهن، طبیعت مه دار
مِهتر خانه، بزرگتر خانه و سرا، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، دار = سرا، سرای، خانه )، روی هم به معنی مِهتر ...
پسر
فارسی
طبیعت، کهکشانی