اسم ترکی - صفحه 6

محجوب و باحیا

هاله دور ماه و خورشید

نا پژمردنی، بدون خزان

دختر نازدار و زیبا

نسیم

شعله آتش

سولماز، زنی که پژمرده و پیر نمی شود

قله، اوج

همتای عشق

عشق

با اخلاق، با نزاکت

عروس، زنِ پسر که عروس شده باشد، ( در ترکی ) گلین

بانوی عشق

شادی

زینت داده شده

بی همتا

بی همتا

جواهر ماه

بهار شاداب

مورد محبت و علاقه بسیار، محبوب

محبت

آب ها، ( سو = آب، لار ( پسوند جمع در ترکی ) )

رسمی، مقدس، موقر، محترم، با احترام، با تشریفات

ناز عشق

دختر زیبارو

شاه ( فارسی ) + صنم ( عربی )، شاه زیبارویان، نام همسر فتحعلی شاه قاجار

ترلان، زیبا

نام دختر الغ بیک گورکان

ترکی از عربی صبح

صاباح ( ترکی ) + گل ( فارسی ) مرکب از صاباح ( صبح ) + گل

سرچشمه زندگی

شکوفه و غنچه

ماه با شکوه

زیبا، قشنگ

گلِ مادر، ( گل، آنا ( ترکی ) = مادر )، ( به مجاز ) زیبارویِ لطیف که برای مادر عزیز و گرامی است

خندان

خنده رو، خندان

آفتابی

زیبا

همتای گوهر، گوهر ( فارسی ) + تاش ( ترکی ) همتای گوهر

دختر بس، در قدیم برای اینکه فرزند بعدی دختر نباشد روی نوزاد دختر تازه به دنیا آمده این اسم را می گذ ...

حکایت، قصه، داستان

مهربان، ناز، شیرین، از گذشته های بسیار قدیم در روستاهای آذربایجان شرقی مرسوم بوده است

پری دریایی، ناز، ظریف

لالایی

ماه ( فارسی ) + بی بی ( ترکی ) بانویی که چون ماه زیبا و نورانی است

ماه ( فارسی ) + خانم ( ترکی ) بانویی که چون ماه زیباست

صاحب ماه

ماه من

ظریف

گل همیشه بهار

سفید و زیبا

گل بنفشه

آب درخشان

جوان

نوعی زینت به شکل گوی کوچک که برای تزیین ر روی لباس، گل سر، و مانند آنها دوخته یا چسبانده می شود

منجوق

روشنی ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مه = ماه، سو = روشنی، روشنایی )

ماهِ بهاری، ماه فصل بهار، ( به مجاز ) زیباروی لطیف، ( مه = ماه، یاز = بهار، فصل بهار )

از انار هم شیرین تر

غنچه، شکوفه، خصوصا شکوفه گل انار