اسم ترکی - صفحه 2

مشهور، نامدار، ( به مجاز ) دختری که به لحاظ زیبایی مشهور و نامی است، ( آدلی= نامی، ا ( پسوند نسبت ) ...

افتخار پدر، موجب آسایش و شادکامی پدر، عزیزِ پدر، دختر نازنین بابا

بانوی سپید چهره، ( به مجاز ) زیبارو، ( ترکمنی ) به معنی آیینه، ( ترکی ) آیینه، آبگینه، شیشه، شفاف، ...

شادی، سرور

مرغابی ماه گونه، ( به مجاز ) زیبارو، اردک وحشی چون ماه

زیبایی ها و قشنگی ها، ( به مجاز ) دختری که زیباست و ناز دارد، ( ناز، لار = پسوند جمع در ترکی )، ناز ...

درخشان مانند ماه و زیبا مانند گل، گل ماه، ماه گل، گل زیبا چون ماه، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف

مانند ماه، دختر زیبا رو، ( آی = ماه، تا= نظیر، مانند، لنگه )، نظیر و مانند ماه، لنگه ی ماه، ( به مج ...

آیدا، شاد خوشحال، یاری نمودن

بخشنده، امیدوار، ( عربی )، ( مصدر باب تفعیل ) از روی امیدواری، امیدوارانه، در برخی منابع به معنی بخ ...

آبشار، فواره، شلال، فوّاره

ستاره، اختر، کوکب، نجم

ماه طلایی، ماه زرین، ( به مجاز ) زیبارو

ماه دوست داشتنی

معروف، نامدار، مشهور

نغمه، آواز، ترانه، تصنیف

دختر زیباروی مادر، مایه دلگرمی و روشنایی زندگی مادر، ( آنا= مادر، شید = خورشید )، خورشید مادر، ( به ...

سرزمین، ناحیه، ( اَعلام ) قدیسه الگا [حدود، میلادی] اولین قدیسه ی روسی، همسر و نایب السلطنه ی امیر ...

ویژگی کسی که چون انار سرخ است و چون ماه زیباست، ( آی = ماه، نار= انار )، انار سفید، ( به مجاز ) زیب ...

نازی، منسوب به ناز، نازک، باریک، ظریف، لطیف

پاره ای از ماه، مثل ماه زیبا و درخشان، ماه پاره، پاره ی ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ماه نو

روشن و مبارک، ( به مجاز ) زیبارو

ماه جاویدان، ( به مجاز ) نور ماهی که پر فروغ و همیشگی است، زیبایی زوال ناپذیر

اولدوز، ستاره، ( = اولدوز )

مانند ماه، به معنی مانند ماه، ماه وش، ( به مجاز ) زیبارو

مورد پسند و احترام ایل

سبز کبود، سبز چمنی، کبود، سبز

شأن و شکوه ماه، عظمت ماه، ( به مجاز ) زیبا رو

دوستدار ماه

دختری مانند ماه، زیبا رو، مانند ماه، بانوی زیبا رو، دختری که چهره اش همچون ماه زیباست

ماه کامل، ماه تمام

به زیبایی و تابندگی ماه، ( آی= ماه، دیس ( پسوند شباهت ) )، شبیه به ماه، مانند ماه، ( به مجاز ) زیبا ...

عسلی، ( بال= عسل، ی ( پسوند نسبت ) )

طلا، زرین، آلتنای، زر، طلای ناب

بافهم، باشعور، فهمیده

بخشی از شهرستان ارومیه

گوشه و کنار ماه، زیبا رو، گوشه و لبه ی ماه، ( به مجاز ) پاره ماه

محبت، علاقه

زیبا و قشنگ، ( سن = تو، ناز = قشنگ )، تو نازی

مانند ماه، زیبارو

ممتاز و برجسته، جدا، سوا، دیگری

ماه پر افتخار و ارزش، ماه دارای شکوه و جلال و عظمت، ( به مجاز ) زیباروی ارزشمند و افتخارآمیز که دار ...

زیبا و با طراوت مثل دریا، ( اَعلام ) ) قومی که در سواحل غربی دریای خزر می زیستند و امروزه از میان ر ...

الهه ماه، خدای ماه، ( به مجاز ) ماه و دختر زیبارو، سولنا، مجازا ماه

ماه شادمانی، ماهی که اولین فرزند خانواده به دنیا آمده است

منسوب به آتاش، ( به مجاز ) هم نام، [آتاش = آداش = همنام، هم اسم، ا ( پسوند نسبت ) ] منسوب به آتاش

اطلس، حریر، پارچه نرم و لطیف