اسم فارسی - صفحه 45
آن که تاج او چون ماه می درخشد
دختر
فارسی
کهکشانی ماهتیسا
ماه تنها، اسمی است مازندرانی، در گویش مازندران ماه تنها
دختر
فارسی، مازندرانی
کهکشانی ماهدیس
آن که مانند ماه زیباست
دختر
فارسی
کهکشانی ماهریز
ریزنده ماه، ( به مجاز ) زیباروی، ( ماه، ریز= جزء پسین بعضی از کلمه های مرکّب به معنی «ریزنده» )
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی ماهزاد
زاده ماه، زیبا
دختر
فارسی ماهسار
مانند ماه
دختر
فارسی ماهگل
آن که چون ماه و گل زیباست، زیبا روی، ان که چون ماه و گل زیباستف زیبا روی
دختر
فارسی
طبیعت ماهلی
صاحب ماه
دختر
ترکی، فارسی
کهکشانی ماهلین
هاله ماه
دختر
فارسی گلسار
منسوب به گل، همانند گل، جایی پر از گل، ( گل، سار ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلسانا
گلسا، مانند گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، سانا = ( پسوند شباهت ) ) ( = گلسا )
دختر
فارسی
گل گلسون
تور ابریشمی که زنان گیسوان خود را در آن گذارند
دختر
فارسی گلشاه
نخستین انسان روی زمین به عقیده پارسیان
پسر
فارسی گلشهر
از شخصیتهای شاهنامه، نام همسر پیران ویسه پادشاه تورانی
دختر
فارسی
تاریخی و کهن، گل گلشیفته
فردی که عاشق گل است
دختر
فارسی
گل گلگون
سرخ رنگ، به رنگ گل سرخ، سرخ، نام اسب گودرز، پهلوان ایرانی، همچنین نام اسب لهراسپ پادشاه کیانی
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلگونه
مانند گل، به رنگ گل، گونه یا رخسارۀ سرخ، سرخاب که زنان به گونه های خود می مالند، ( در قدیم ) گلگون، ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلمان
ویژگی آن که دارای فکر و اندیشه ای به مانند گل ظریف و لطیف است، ( مجاز ) نیک اندیش و خوب اندیش، ( گل ...
دختر
فارسی
گل گلمر
گلِ مُر، گیاهی درختچه ای گرمسیری از خانواده ی سماق، گلِ گیاه یا درختچه ی مُر، ( مجاز ) زیبا و لطیف، ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلمو
ویژگی آن که گیسوانش آراسته به گل شده است، گل گیسو، ( گل، مو = گیسو )، ( به مجاز ) زیبا و جذاب
دختر
فارسی
گل گلناری
منسوب به گلنار، به رنگ گلنار، سرخ
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلندام
گل اندام
دختر
فارسی
گل گلنواز
نوازش کننده گل
دختر
فارسی
گل گلوار
چون گل، مانند گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وار ( پسوند شباهت ) )
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلور
دارنده ی گل یا دارنده ی صفات گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، وَر ( پسوند دارندگی ) )
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلک
گل کوچک
دختر
فارسی
گل گلکار
پرورنده گل، باغبان
پسر
فارسی
گل گلیا
گلی، منسوب به گلی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گل، مرکب از گل بعلاوه پسوند نسبت
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلیاد
یادآور گل، یادآورنده ی گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف
دختر
فارسی گلیار
یار و همنشین گل، دارنده ی ( صفات ) گل، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گل، یار ( پسوند دارندگی ) )، ( گل ...
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلیتا
همتای گلی، مثل گلی، به رنگ سرخ، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گلی، تا = مثل و مانند )، به گونه ی گل ...
دختر
فارسی
گل گلیدا
گل مادر
دختر
فارسی
گل گلیدخت
دختر گل گونه، دختر گل مانند، ( به مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گلی، دخت = دختر )
دختر
فارسی
گل گلیرخ
دارای چهره ای مثل گلی، سرخ گون رخسار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف، ( گلی، رخ )
دختر
فارسی
گل گلینا
گلین، به رنگ گل سرخ، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلین، و
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلینه
گلین، به رنگ گل سرخ، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به گلین، و
دختر
فارسی
طبیعت، گل گلینوش
سرخی ماندگار، گل گونه ی پایدار، ( مجاز ) زیبارو و لطیف ( همیشه )، ( گلی، نوش = جاوید )، ( گُلی + نو ...
دختر، پسر
فارسی
طبیعت، گل گنجا
گنجایش
دختر
فارسی گندمک
گندم کوچک، سبزی بهاره خوردنی
دختر
فارسی گهار
از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری تورانی و جزو سپاه افراسیاب تورانی
پسر
فارسی محمد بهروز
ترکیب دو اسم محمد و بهروز ( ستوده و سعادتمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و بهروز
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد بهمن
ترکیب دو اسم محمد و بهمن ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و بهمن
پسر
فارسی، عربی، پهلوی، اوستایی
مذهبی و قرآنی محمد بهنود
ترکیب دو اسم محمد و بهنود ( ستوده و پسر عزیز )، ( عربی ـ دساتیری ) از نام های مرکب، ا محمّد و بهنود
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد پایا
ترکیب دو اسم محمد و پایا ( ستوده و پایدار )، از نام های مرکب، ا محمّد و پایا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد جمشید
ترکیب دو اسم محمد و جمشید ( ستوده و پادشاه روشن )، از نام های مرکب، محمّد و جمشید
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد دارا
ترکیب دو اسم محمد و دارا ( ستوده و دارنده )، از نام های مرکب، ا محمّد و دارا
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد دانش
ترکیب دو اسم محمد و دانش ( ستوده و علم )، از نام های مرکب، ا محمّد و دانش
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد راد
ترکیب دو اسم محمد و راد ( ستوده و جوانمرد )، از نام های مرکب، ا محمّد و راد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد رستگار
ترکیب دو اسم محمد و رستگار ( ستوده و رها شونده )، از نام های مرکب، ا محمّد و رستگار
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد ساسان
ترکیب دو اسم محمد و ساسان ( ستوده و درویش )، از نام های مرکب، ا محمّد و ساسان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد سهراب
ترکیب دو اسم محمد و سهراب ( ستوده و دارنده آب و رنگ سرخ )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهراب
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد سهند
ترکیب دو اسم محمد و سهند ( ستوده و محکم )، از نام های مرکب، ا محمّد و سهند
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد سورنا
ترکیب دو اسم محمد و سورنا ( ستوده و سورن )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شاهرخ
ترکیب دو اسم محمد و شاهرخ ( ستوده و شاه سیما )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و شاهرخ
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شایگان
ترکیب دو اسم محمد و شایگان ( ستوده و سزاوار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شایگان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شهرام
ترکیب دو اسم محمد و شهرام ( ستوده و مطیع شاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهرام
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شهروز
ترکیب دو اسم محمد و شهروز ( ستوده و پادشاه روزگار )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهروز
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد شهیار
ترکیب دو اسم محمد و شهیار ( ستوده و مونس شاه )، از نام های مرکب، ا محمّد و شهیار
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد فرزان
ترکیب دو اسم محمد فرزان ( ستوده و خردمند )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرزان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد فرساد
ترکیب دو اسم محمد و فرساد ( ستوده و حکیم )، ( عربی ـ فارسی ) از نام های مرکب، ا محمّد و فرساد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد فرشاد
ترکیب دو اسم محمد و فرشاد ( ستوده و شادمان )، از نام های مرکب، محمّد و فرشاد
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد فرشید
ترکیب دو اسم محمد و فرشید ( ستوده و شکوه خورشید )، از نام های مرکب، ا محمّد و فرشید
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد فیروز
ترکیب دو اسم محمد و فیروز ( ستوده و پیروز )، از نام های مرکب، ا محمّد و فیروز
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد ماکان
ترکیب دو اسم محمد و ماکان ( ستوده و شجاع )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد مهر
ترکیب دو اسم محمد و مهر ( ستوده و خورشید )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهر
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، کهکشانی محمد میرزا
ترکیب دو اسم محمد و میرزا ( ستوده و شاهزاده )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد هامان
ترکیب دو اسم محمد و هامان ( ستوده و مشهور )، از نام های مرکب، ا محمّد و هامان
پسر
فارسی، عربی، عبری
مذهبی و قرآنی محمد همایون
ترکیب دو اسم محمد و همایون ( ستوده و خجسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و همایون
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد هومان
ترکیب دو اسم محمد و هومان ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد هومن
ترکیب دو اسم محمد و هومن ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومن
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد کامران
ترکیب دو اسم محمد و کامران ( ستوده و نیک بخت )، از نام های مرکب، ا محمّد و کامران
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمد کیهان
ترکیب دو اسم محمد و کیهان ( ستوده و جهان )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیهان
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی، کهکشانی محمدآبتین
ترکیب دو اسم محمد و آبتین ( ستوده و انسان نیکوکار )
پسر
فارسی، عربی محمدآدرین
ترکیب دو اسم محمد و آدرین ( ستوده و زیباروی )
پسر
فارسی، عربی محمدآرسام
ترکیب دو اسم محمد و آرسام ( ستوده و نیرومند )
پسر
فارسی، عربی محمدباراد
ترکیب دو اسم محمد باراد ( ستوده و جوانمرد )
پسر
فارسی، عربی محمدرامان
ترکیب دو اسم محمد و رامان ( ستوده و شاد )
پسر
فارسی، عربی محمدسامیار
ترکیب دو اسم محمد و سامیار ( ستوده و یاور آتش )
پسر
فارسی، عربی محمدسردار
ترکیب دو اسم محمد و سردار ( ستوده و رهبر )
پسر
فارسی، عربی محمدمازیار
ترکیب دو اسم محمد و مازیار ( ستوده و صاحب کوهستان )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدهیرسا
ترکیب دو اسم محمد و هیرسا ( ستوده و پرهیزگار )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدکارن
ترکیب دو اسم محمد و کارن ( ستوده و جنگجو )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدکاوه
ترکیب دو اسم محمد و کاوه ( ستوده و از شخصیت های شاهنامه )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدکسری
ترکیب دو اسم محمد و کسری ( ستوده و خسرو )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محمدیار
محمد ( عربی ) + یار ( فارسی ) یار و یاور محمد
پسر
فارسی، عربی محمدیاسان
ترکیب دو اسم محمد و یاسان ( ستوده و نام یکی از پیغمبران باستانی ایران )
پسر
فارسی، عربی
مذهبی و قرآنی محنی
به حنا رنگ کننده
دختر
فارسی محیان
وقت و هنگام چیزی
دختر
فارسی ماهنا
عشق سوزان، شور عشق
دختر
فارسی
کهکشانی ماهناک
روشنی ماه، روشنی ماه و مهتاب
دختر
فارسی
کهکشانی ماهنور
دارای درخشش ماه
دختر
فارسی، عربی
کهکشانی ماهو
نام حاکم سیستان در زمان یزگرد پادشاه ساسانی
پسر
فارسی ماهوار
مانند ماه، مثل ماه، [مجاز] زیبا، نیکوروی، ماهیانه، شهریه، ( ماه، وار ( پسوند شباهت ) )، شبیه به ماه ...
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی ماهونداد
نام پدر دستور آذرباد از موبدان
پسر
فارسی ماهونیا
زینت خانواده و نیاکان
دختر
فارسی ماهویه
ماهوی
دختر
فارسی
کهکشانی ماهی
جانوری مهره دار، آبزی معروف
دختر
فارسی
طبیعت ماهیدا
ماه مادر
دختر
لری، فارسی ماهیسا
نوع خاصی گل زیبا و ظریف و کمیاب
دختر
فارسی
گل ماهینه
منسوب به ماه، ( به مجاز ) زیبا و دوست داشتنی، ( ماه، اینه ( پسوند نسبت ) )، ( به مجاز ) زیبارو
دختر
فارسی
طبیعت، کهکشانی