اسم فارسی - صفحه 47

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

مهرسانا/mehr-san-a/

همانند خورشید


دختر

فارسی
مهرسو/mehr so/

آب درخشان


دختر

ترکی، فارسی
مهرشین/mehr-shin/

خورشید نورانی


دختر

فارسی
مهرشینا/mehr-shina/

ترکیب دو اسم مهر و شینا ( محبت و کوشش )


دختر

فارسی
مهرفر/mehr-far/

شکوه خورشید و محبت


پسر

فارسی
مهرلقا/m.-laqā/

ترکیب دو اسم مهر و لقا ( خورشید و چهره )، معشوقی که چهره اش مانند آفتاب درخشان باشد، آفتاب لقا، ( ب ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهرمان/mehrman/

اندیشه نیک و درخشان


پسر

فارسی
مهرمانا/mehr mana/

ترکیب دو اسم مهر و مانا ( محبت و جاوید )


دختر

فارسی
مهرماه/mehr-mah/

مهشید، محبت و روشنی، مرکب از مهر ( محبت و دوستی ) + ماه، نام پسر ساسان


دختر، پسر

فارسی

کهکشانی
مهرمس/mehrmas/

خورشید بزرگ


پسر

فارسی
مهرمند/m.-mand/

دارای مهر، بامحبت، دوست، ( مهر، مند ( پسوند دارندگی ) )، دارای مِهر


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرمنیر/mehr monir/

خورشید روشن و درخشان، مهر ( فارسی ) منیر ( عربی ) خورشید روشن و درخشان


دختر

فارسی، عربی
مهرنار/mehr nar/

آتش مهربان


دختر

فارسی
مهرنام/m.-nām/

مشهور به مهربانی و دارندگی محبت، ( به مجاز ) مهربان و با محبت، ( مهر = محبت، دوستی، مهربانی، نام = ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرنرسه

نام پسر ورزاک از خاندان ساسانیان


پسر

فارسی
مهرنگ/mehrang/

به رنگ ماه، دختر زیبا و سفید رو


دختر

فارسی
مهرنور/m.-nur/

نور خورشید، آفتاب، ( به مجاز ) زیبارو، ( مهر = خورشید، نور )


دختر

فارسی، عربی

طبیعت، کهکشانی
مهرنیک/mehr-nik/

خورشید و مهر نیک


دختر

فارسی
مهرنیکا/mehr nika/

ترکیب دو اسم مهر و نیکا ( مهربانی و زیبا )


دختر

فارسی
مهروالا/mehr-vala/

ترکیب دو اسم مهر و والا ( محبت و گرامی )


پسر

فارسی
مهروان/meh ravān/

دارای روان بزرگ، دارای روح بزرگ، ( مِه = مِهتر و بزرگتر، روان )


پسر

فارسی
مهرورز/m.-varz/

بامهر، عطوف، دوستی ورزنده، دوست، با محبت، مهربان، ( در قدیم ) عاشق


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهروشا/mehrosha/

مانند خورشید


دختر

فارسی
مهروند/m.-vand/

منسوب به مهر، دارای مهر و محبت، ( مهر = خورشید، وند ( پسوند شباهت ) )، منسوب به خورشید، خورشیدی


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهروی/mah ruy/

مه رو، ماه روی، که رویی چون ماه دارد، ( مجاز ) زیبا و جمیل، ( = مَهرو )، ( مَهرو


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهروین/mehrvin/

خورشید کوچک


پسر

فارسی
مهرکام/m.-kām/

خواهنده ی مهربانی و محبت، آرزومند محبت، ( مهر = مهربانی، محبت، کام = آنچه خواسته ی دل است، آرزو )


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرکان/mehrkan/

سرچشمه مهربانی


پسر

فارسی
مهرکانا/mehr kana/

مهر و خورشید


دختر

فارسی
مهرکوش/m.-kuš/

کوشا و ساعی برای مهربانی کردن و مهرورزی، ( مهر = مهربانی، محبت، کوش = کوشش و سعی )


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرکوشا/m.-kušā/

ترکیب دو اسم مهر و کوشا ( خورشید و تلاشگر )، ( در اوستا )، دیو ملکوش، مَهرک، طبق روایات اوستا طوفان ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهرکیش/m.-kiš/

آن که دارای آیین مهرورزی و مهربانی می باشد، ( به مجاز ) مهربان و با محبت، ( مهر = مهربانی، محبت، کی ...


پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهریار/mehr yār/

دوست و یار خورشید، دارنده ی مهربانی و محبت، ( به مجاز ) مهربان، ( مهر = مهربانی و محبت، یار ( پسوند ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهریانا/mehr yana/

خورشید نیکی رسان


دختر

فارسی، اوستایی
مهریز/mehriz/

شهری در استان یزد، زیباروی کوچک، ماه کوچک، ( اَعلام ) نام شهری در استان یزد که در گذشته مهرگرد، مهر ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت، کهکشانی
مهریماه/mehri-mah/

ماه مهربان


دختر

فارسی

کهکشانی
مهسانه/mahsaneh/

آن که چون ماه زیبا و درخشان است


دختر

فارسی
مهسایه/mah sāye/

( به مجاز ) پرتو ماه، مهتاب، زیبارو، ( مه = ماه، سایه )


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهست/ma(e)ha(e)st/

بزرگترین و مهمترین، نام پسر داریوش پادشاه هخامنشی، ( در قدیم ) بزرگترین، مهمترین، اعلی حضرت ( صفت ی ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
مهسو/mah su/

روشنی ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ( مه = ماه، سو = روشنی، روشنایی )


دختر

ترکی، فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهسین/mahsin/

مانند ماه


دختر

فارسی
مهشب/mahshab/

ماه شب


دختر

فارسی
مهشیده/mah šide/

مهشید، پرتو ماه، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به مهشید


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهگان/mahgan/

چون ماه زیبا


دختر

فارسی
مهناد/mohnād/

فریاد بلند


پسر

فارسی
مهند/mahnad/

مَه پاره، ( به مجاز ) زیبارو، تکه ای از ماه، اندکی از ماه، به فتح میم و ه و سکون نون و دال، نامی خر ...


دختر، پسر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهنیا/mahniya/

آنکه اجداد و پدرانش از بزرگان و نیکان است، نوع:دخترانه ریشه اسم:فارسی معنی:آنکه اجداد و پدرانش از ب ...


دختر

فارسی
مهوا/mahva/

ماه شب چهارده


دختر

فارسی

کهکشانی
مهوار/mahvar/

ماه زیبارو


دختر

فارسی

کهکشانی
مهوأن/mahvān/

مهبان، نگهبان ماه، مجازا زیبا و مهتاب رو، ( = مَهبان )، ) مَهبان


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهوند/mehvand/

منسوب به بزرگی و مِهتری، ( به مجاز ) مِهتر و بزرگتر، ( مِه = مِهتر، بزرگتر، وند ( پسوند نسبت ) )


پسر

فارسی
مهکام/meh kām/

( به مجاز ) آن که وصالش مورد آرزوست، معشوق، [مِه = مهتر، بزرگتر، کام = ( در قدیم ) ( به مجاز ) آن ک ...


دختر

فارسی

طبیعت، کهکشانی
مهکیا/meh kiyā/

پادشاه ماه، ملکه ماه، دختر یا پسر زیبا روی، ( مِه = مهتر، بزرگتر، کیا = پادشاه، حاکم، بزرگ و سرور ) ...


دختر، پسر

فارسی
محمد مهر/m.-mehr/

ترکیب دو اسم محمد و مهر ( ستوده و خورشید )، از نام های مرکب، ا محمّد و مهر


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، کهکشانی
محمد میرزا/m.-mirza/

ترکیب دو اسم محمد و میرزا ( ستوده و شاهزاده )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد هامان/m.-hāmān/

ترکیب دو اسم محمد و هامان ( ستوده و مشهور )، از نام های مرکب، ا محمّد و هامان


پسر

فارسی، عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
محمد همایون/m.-homāyun/

ترکیب دو اسم محمد و همایون ( ستوده و خجسته )، از نام های مرکب، ا محمّد و همایون


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد هومان/m.-humān/

ترکیب دو اسم محمد و هومان ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد هومن/m.-human/

ترکیب دو اسم محمد و هومن ( ستوده و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ا محمّد و هومن


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
ملورینا/melorina/

مروارید در صدف


دختر

فارسی
ملوس/malos/

قشنگ، ظریف و خوشگل


دختر

فارسی
ملوسک/malusak/

زیباخردک، جمیل و ظریف و زیبا، زیبای کوچک، ( ملوس، ک/ ak، / ( پسوند تحبیب ) )، در خطاب به کودک به وی ...


دختر

فارسی
ملک آرا/molk ārā/

آن که موجب آرایش و رونق مملکت است، ( در قدیم ) ( به مجاز ) مایه ی زینت و آراستگی سلطنت یا مملکت، ( ...


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
ملک آفرین

ملک ( عربی ) + آفرین ( فارسی ) مرکب از ملک ( سرزمین ) + آفرین ( آفریننده )


دختر

فارسی، عربی
ملک بانو

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
ملک تاج

ملک ( عربی ) + بانو ( فارسی ) شاه بانو


دختر

فارسی، عربی
ملک شاد/malak šād/

زیباروی شاد، فرشته روی شادمان، شاداب و زیبا


دختر

فارسی، عربی
ملکشاه/malek shah/

شاه شاهان


پسر

فارسی، عربی
ملیله/malile/

رشته باریک فلزی طلا


دختر

فارسی
منجیک/monjik/

نام شاعر ایرانی قرن چهارم، منجیک ترمذی


پسر

فارسی
مندا/monda/

علم دانش ادارک شناخت، مندائیان مذهب مردمی صنعتگر و هنرمند ساکن جلگه خوزستان و حاشیه رود کارون است ک ...


پسر

فارسی، آرامی
مندی

از نامهای امروزی زرتشتیان


پسر

فارسی
منشور/manšur/

حکم، فرمان، سند، پیمان، از شخصیت های شاهنامه ( یکی از بزرگان توران )، ( عربی )، اصول، نظریات و عقای ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
مکابیز/mekabiz/

نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی، مگابیز


پسر

فارسی
محمد کامران/m.-kāmrān/

ترکیب دو اسم محمد و کامران ( ستوده و نیک بخت )، از نام های مرکب، ا محمّد و کامران


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمد کیهان/m.-keyhān/

ترکیب دو اسم محمد و کیهان ( ستوده و جهان )، از نام های مرکب، ا محمّد و کیهان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی، کهکشانی
محمدآبتین/mohammad-abtin/

ترکیب دو اسم محمد و آبتین ( ستوده و انسان نیکوکار )


پسر

فارسی، عربی
محمدآدرین/mohammad-adrin/

ترکیب دو اسم محمد و آدرین ( ستوده و زیباروی )


پسر

فارسی، عربی
محمدآرسام/mohammad-arsam/

ترکیب دو اسم محمد و آرسام ( ستوده و نیرومند )


پسر

فارسی، عربی
محمدباراد/m.-barad/

ترکیب دو اسم محمد باراد ( ستوده و جوانمرد )


پسر

فارسی، عربی
محمدرامان/m.-raman/

ترکیب دو اسم محمد و رامان ( ستوده و شاد )


پسر

فارسی، عربی
محمدسامیار/m.-samyar/

ترکیب دو اسم محمد و سامیار ( ستوده و یاور آتش )


پسر

فارسی، عربی
محمدسردار/m.-sardar/

ترکیب دو اسم محمد و سردار ( ستوده و رهبر )


پسر

فارسی، عربی
محمدمازیار/m.-mazyar/

ترکیب دو اسم محمد و مازیار ( ستوده و صاحب کوهستان )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدهیرسا/m.-hirsa/

ترکیب دو اسم محمد و هیرسا ( ستوده و پرهیزگار )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکارن/m.-karen/

ترکیب دو اسم محمد و کارن ( ستوده و جنگجو )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکاوه/m.-kave/

ترکیب دو اسم محمد و کاوه ( ستوده و از شخصیت های شاهنامه )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدکسری/m.-kasra/

ترکیب دو اسم محمد و کسری ( ستوده و خسرو )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محمدیار

محمد ( عربی ) + یار ( فارسی ) یار و یاور محمد


پسر

فارسی، عربی
محمدیاسان/m.-yasan/

ترکیب دو اسم محمد و یاسان ( ستوده و نام یکی از پیغمبران باستانی ایران )


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
محنی/mohanna/

به حنا رنگ کننده


دختر

فارسی
محیان/mehyan/

وقت و هنگام چیزی


دختر

فارسی
محیصا/mahisa/

رستگار شده، پاک و آمرزیده


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
مقاره/moghare/

آرام و قرار گرفتن


پسر

فارسی
مقیما/moqimā/

از شاعران قرن یازدهم هجری است که در طهران اقامت داشت، ( اَعلام ) از شاعران قرن یازدهم هجری ( مقیم ت ...


پسر

فارسی، عربی
مگابیز

نام یکی از سرداران داریوش پادشاه هخامنشی


پسر

فارسی
نادره گفتار

نادره ( عربی ) + گفتار ( فارسی ) آن که گفتارهای پسندیده بیان می کند


دختر

فارسی، عربی
نادین/nadin/

پویا و پرتحرک، الهه رودخانه


پسر

فارسی، سانسکریت
نادینوس/nadinus/

شاه بابل


پسر

فارسی، آشوری
نارا/nārā/

آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( نار، ( پسوند نسبت ساز ) )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی