اسم فارسی با حرف ن - صفحه 2

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

نیاوش/niyāvaš/

شبیه به نیاکان، مانند اجداد، همانند نیاکان، ( نیا، وش ( پسوند شباهت ) )، ( = نیاسان )، ) نیاسان، پس ...


پسر

فارسی
نلیسا/nelisā/

شبیه به نِلی، ( نِلی، سا ( پسوند شباهت ) )، مانند نِلی


دختر

فارسی
نیروان/nirvān/

نام رودخانه ای در سقز، ( اَعلام ) نام رودخانه ای در شهرستان سقز که از مجموع دو رودخانه ی سلیمان بیک ...


پسر

فارسی

طبیعت
نورسا/nursā/

شبیه به نور، روشن و درخشان، ( نور، سا ( پسوند شباهت ) )، مثل نور، ( به مجاز ) زیبارو، ( در قدیم ) ر ...


دختر

فارسی، عربی
نیکراد/n.-rād/

جوانمرد صالح و شایسته، جوانمرد نیک، جوانمردی که دارای صفاتی خوبی، نیکی و بخشش است


پسر

فارسی
نوریا/nuriyā/

روشن و درخشان، زیبارو، ( نوری، الف ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نور ( نوری )، مربوط به نور ( نوری )


دختر

فارسی، عربی
نازین/nāzin/

نازی، ( = نازی )


دختر

فارسی
نفیسا/nafisā/

منسوب به نفیس، گران بها، قیمتی، ( نفیس، ا ( پسوند نسبت ) )، ( در قدیم ) ارجمند و گرامی، ( عربی ـ فا ...


دختر

فارسی، عربی
نیلگون/nilgun/

لاجوردی، آبی، ( نیل، گون ( پسوند شباهت ) )، نیلی نیلی، ( سنسکریت ـ فارسی ) ( نیل + گون ( پسوند شباه ...


دختر

فارسی، سانسکریت
نارون/nārvan/

درخت انار، ناربن، انار، ن، ک، ( در گیاهی ) گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که می ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن، طبیعت
نارون 2/nārvan/

نام نوعی درخت، ( در گیاهی )، گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که میوه ی فندقه ی ب ...


دختر

فارسی

طبیعت
نیلی/nili/

منسوب به نیل، رنگ آبی سیر، لاجوردی، ( نیل، ی ( پسوند نسبت ) )، دارای چنین رنگی، د نیل


دختر

فارسی، سانسکریت
نورهان/no (w) rahān/

سوغات، تحفه، ارمغان


دختر، پسر

فارسی
نیکسا/n.-sā/

شبیه به نیک، ( به مجاز ) خوب و نیکو، ( نیک، سا ( پسوند شباهت ) )


دختر

فارسی
نمونه/ne(o,a)mune/

مقدارکمی ازچیزی، مقدار یا تعداد کم از چیزی یا از مجموعه ای که نشان دهنده ی ویژگی های آن چیز یا آن م ...


دختر

فارسی
ناژین/nāžin/

نارون، شجرة البق، پشه غال، ا نارون، درخت نارون


دختر

فارسی
نیکیا/nikiyā/

خوبی، احسان، ( نیکی، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نیکی


دختر

فارسی
نیلرام/nilrām/

نام فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ، نام فرشته ای که پرورنده و رب النوع برف و باران و تگرگ است


دختر

فارسی
نیسا/neysā/

شبیه به نی، زیبا، دلپذیر و دلنشین، ( نی= نام گیاهی، ساز بادی، نیشکر، نیزار، سا ( پسوند شباهت ) )، ه ...


دختر

فارسی
نیکیتا/niki tā/

خوب، نیکو، ( = نیکتا )


دختر

فارسی
نیک دخت/n.-dokht/

دختر نیک، دختر خوب، ( نیک، دخت = دختر )، نیکو، صالح و شایسته، دختر خوب و نیکو


دختر

فارسی
نوش آذر/nuš āzar/

آتش جاوید، از شخصیتهای شاهنامه، ( = آذرنوش ) نام آتشکده ی دوم از هفت آتشکده پارسیان، ( آذرمهر برزین ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نورین/nurin/

نورانی، نوری، زیبارو، ( نور، ین ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نور، مربوط به نور، روشن و درخشان، ( عربی ...


دختر

فارسی، عربی
نهاله/na(e)hāle/

نهال


دختر

فارسی

طبیعت
نورصبا/nur(e) sabā/

زیبارو، [نور، صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال می وزد، ( به مجاز ) پیام رسان میان عاشق و معشوق]، ر ...


دختر

فارسی، عربی
نوازش/navāzeš/

از روی مهربانی دست بر سر کسی کشیدن، ( اسم مصدر از نوازیدن )، از روی مهربانی دست بر سر و روی کسی کشی ...


دختر

فارسی
نوشه/nuše/

انوشه، جاوید، زنده، شاد، خوشحال، ( = نوشه )، بی مرگ، خرّم، گوارا، ن، ک، خرم، از شخصیتهای شاهنامه، ن ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نیرومند/nirumand/

دارای نیرو، قوی


پسر

فارسی
نازمهر/nāz mehr/

مهرناز، زیبا چون خورشید، مهرِ نازنین، ( به مجاز ) زیباروی مهربان


دختر

فارسی
نیک یار/nikiyār/

خوب و نیکو، ( نیک، یار ( پسوند دارندگی ) )، دارای صفات خوبی و نیکی، صالح و شایسته، دوست مشفق


پسر، دختر

فارسی
نامجو/nām ju/

نامدار، مشهور، ( در قدیم ) جویای آوازه و شهرت


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نیک آیین/n.-āyin/

نیک منش، نیکو رفتار، نیک روش


پسر

فارسی
نرسی/narsi/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از پادشاهان ساسانی، این نام شاید «جلوه مرد» یا «جلوه ی مردمان» باشد، ( ...


پسر

اوستایی، فارسی

تاریخی و کهن
نیرم/ne(a)yram/

نریمان، جد رستم، مرد دلیر، ( = نریمان )


پسر

فارسی، اوستایی

تاریخی و کهن
نیلپر/nilpar/

نیلوفر، ( = نیلوفر )


دختر

فارسی

گل
نزاکت/nezakat/

پاکیزگی، ادب، خوش اخلاقی، خوی خوش، رفتارپسندیده


دختر

فارسی
نستهن/nastahan/

نستیهن، پهلوانی تورانی، ( اَعلام ) پهلوان تورانی، پسر ویسه و برادر پیران


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نسرینه/nasrine/

نسرین، ( به مجاز ) صورت معشوق، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسرین


دختر

فارسی

طبیعت، گل
نسیبا/nasibā/

صاحب نسب، اصیل، ( نسیب = صاحب نَسَب، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به نسیب، ( به مجاز ) صاحب اصل و نَسَ ...


دختر

فارسی، عربی
نورسان/nor san/

مانند نور درخشان


دختر

فارسی
نورمند/nurmand/

دارای نور، منور، روشن، پرنور، پور نور


پسر

فارسی، عربی
نیلوپر/nilupar/

نیلوفر، ( = نیلوفر )


دختر

فارسی
نیلین/nilin/

نیلی


دختر

فارسی، سانسکریت

تاریخی و کهن
نیک آهنگ/n.-āhang/

خوش نیت، دارای قصد خوب، دارای نیت و قصد نیک، نیکو ضمیر


پسر

فارسی
نیک بین/n.-bin/

خوش بین، ( در قدیم ) ( به مجاز ) آن که یا آنچه خوبیها را می بیند


پسر

فارسی
نیک دل/nik del/

فرد مهربان و نیک


پسر

فارسی
ناز وند/nazvand/

دختر نازدار، دختر ناز


پسر

فارسی
نیران/nirān/

غیر ایران


دختر

فارسی
نیل فام/nilfām/

نیل رنگ، به رنگ نیل، ( نیل، فام ( پسوند برای رنگ ) )، کبود


دختر

فارسی، سانسکریت
نیک خو/n.-khu/

خوش اخلاق، مهربان، خوش خوی


پسر

فارسی
نرگس خاتون/narges-khatun/

ترکیب دو اسم نرگس و خاتون ( نوعی گل خوشبو و لقب زنان اشرافی )


دختر

فارسی

گل
نقشینه/naghshine/

منسوب به نقش، اشیای گران بها


دختر

فارسی، عربی
نگیسا/nagisa/

نام یکی از موسیقی دانان زمان خسروپرویز


پسر

فارسی
نوشروان/no(w)šervān/

انوشیروان، جاویدان، ( اَعلام ) ( = انوشیروان، انوشروان )، ( انوشیروان و انوشروان


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
نومان/noman/

نام یک گیاه


پسر

فارسی
نیو راد/nivrad/

پهلوان جوانمرد


پسر

فارسی
نیواد/nivad/

شجاعت و دلیری


پسر

فارسی
نیک جو/n.-ju/

نیک خواه


پسر

فارسی
نیک رو/n.-ru/

خوش رو، زیبارو، خندان


دختر

فارسی
نیک یاد/nikyad/

نیک ترین یاد و خاطره


پسر

فارسی
نیکو چهر/n.-čehr/

زیباروی، زیبارخ، ( = نیک چهر )


دختر

فارسی
نیکو نام/n.-nām/

نیکنام، خوشنام، ( = نیکنام )


پسر

فارسی
ناتا/nātā/

بی نظیر، بی مانند، بی همتا، ( نا= ( پیشوند نفی )، تا = نظیر، مانند، لنگه )


دختر

فارسی
نادینوس/nadinus/

شاه بابل


پسر

فارسی، آشوری
نارا/nārā/

آتشین، ( به مجاز ) زیبارو، ( نار، ( پسوند نسبت ساز ) )


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
ناربن/nārbon/

نارون، درخت انار، انار، ( اَعلام ) شهر تجاری، در جنوب شرقی فرانسه، نزدیک ساحل مدیترانه، ناروُن


دختر

فارسی

طبیعت
نارتا/nārtā/

نظیر و مانند انار، لنگه ی انار، نظیر و مانند آتش، ( به مجاز ) سرخ گون، ( به مجاز ) زیبارو، ( نار = ...


دختر

فارسی، عربی
ناردانا/nardana/

ناردانه


دختر

فارسی
ناردخت/nar dokht/

دختر آتشین، نار ( عربی ) + دخت ( فارسی ) دختر آتشین


دختر

فارسی، عربی
ناردیس/nārdis/

همچون آتش، شراره آتش، انارگون، به شکل انار، ( نار = انار، آتش، دیس ( پسوند شباهت ) )، مثل انار ( می ...


دختر

فارسی، عربی
نارملا/narmela/

شکوفه گل انار، به کسر میم


دختر

فارسی
نارمیلا/narmila/

غنچه، شکوفه، خصوصا شکوفه گل انار


دختر

ترکی، فارسی
نارمینا/nār minā/

آتشی که در مینا است، ( به مجاز ) زیبا، شاداب و پر حرارت، [نار= آتش، مینا= ظرف شیشه ای که از مینا سا ...


دختر

فارسی، عربی

طبیعت
نارنیا/narniya/

از تبار آتش


پسر

فارسی
ناروش/narvash/

نارگونه، مانند انار


دختر

فارسی
ناریسا/narisa/

چون آتش و انار


دختر

فارسی
ناریش/narish/

به رنگ انار


دختر

فارسی
نازآفرید/nāz āfarid/

نازآفرین، ( به مجاز ) معشوقی که ناز بسیار کند، ( = ناز آفرین )، آفریده ناز و زیبا


دختر

فارسی
نازانتا/nazanta/

عشوه گر، طناز


دختر

فارسی، آشوری
نازبانو/naz-bano/

بانوی زیبا و عشوه گر


دختر

فارسی
نازپناه/naz panah/

دختر نازداری که موجب پناه میشود


دختر

فارسی
نازتاب/nāz tāb/

نازتابنده، نام یکی از همسران بهرام گور، از نام های شاهنامه، ) نام یکی از چهار دختر آسیابان پیر که د ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
نازتیام/naztiyam/

دختری با چشمان زیبا


دختر

لری، فارسی
نازجهان/nāz (e) jahān/

نازِ همه ی دنیا، موجب افتخار و مباهات در دنیا، موجب نازش و مباهات جهان


دختر

فارسی

کهکشانی
نازدخت/nāz doxt/

ویژگی دختری که ناز دارد و رفتارش خوشایند و جذاب است، دختر لطیف، ( ناز، دخت = دختر )، دختر دارای کرش ...


دختر

فارسی
نازدلبر/naz-delbar/

معشوق زیبا و جذاب، نام دختری در منظومه ویس و رامین


دختر

فارسی
نازرخ/naz-rokh/

دارای روی زیبا و لطیف


دختر

فارسی
نازروی/nazroy/

دختر زیبا


دختر

فارسی
نازشید/nazshid/

ناز خورشید


دختر

فارسی
نازشیرین/nāz širin/

زیبارو و عزیزی که ناز دار و گرامی و نازنین است، ( به مجاز )، ویژگی دختری که زیبا، گرامی و عزیز است، ...


دختر

فارسی
نازفاطمه/nāz fāteme/

فاطمه ی ناز، فاطمه ی زیبا و قشنگ


دختر

فارسی، عربی
نازفر/nāz far/

نازِ شکوهمند، ( به مجاز ) زیباروی باشکوه


دختر

فارسی
نازگل/nazgol/

دختری که مانند گل زیبا و لطیف و ناز است


دختر

فارسی
نازگوهر/naz gohar/

دارای گوهر زیبا، گوهر و سنگ زیبا و قیمتی


دختر

فارسی
نازگیتی/nāz giti/

ناز جهان، نازِ همه ی دنیا، موجب افتخار و مباهات در دنیا، ( = ناز جهان )، موجب نازش و مباهات گیتی


دختر

فارسی

کهکشانی
نازلر/nazlor/

دختر نازلر


پسر

فارسی
نازمهری/nāz mehri/

نازمهر، ( به مجاز )  زیبا روی مهربان، زیبا چون خورشید، ( = نازمهر )


دختر

فارسی

کهکشانی
نازنوش/naz nush/

زیبا و شیرین


دختر

فارسی
نازنیا/nazniya/

نازدار خاندان


دختر

فارسی
نازنین بتول/n.-batul/

ترکیب دو اسم نازنین و بتول ( بسیار دوست داشتنی و پاکدامن )، از نام های مرکب، نازنین و بتول


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی



برچسب ها

اسماسم پسراسم دختراسم پسر فارسیاسم دختر فارسی