اسم با حرف ا - صفحه 5

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

اصیلا/asilā/

منسوب به اصیل، نجیب، پاک نژاد، ( اصیل، ا ( پسوند نسبت ) )، ( اصیل )، با نوی با اصالت مرکب از اصیل + ...


دختر

فارسی، عربی
ارزنده/arzande/

دارای ارزش، بهادار، محترم، ( صفت فاعلی از ارزیدن )، ارزشمند، ارزمند، شایسته و لایق، با شخصیت، مورد ...


دختر

فارسی
امیرمجتبی/a.-mojtabā/

ترکیب دو اسم امیر و مجتبی ( پادشاه و برگزیده )، از نام های مرکب، ا امیر و مجتبی، امیر و پادشاه برگز ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
امیرپرهام/a.-parhām/

ترکیب دو اسم امیر و پرهام ( فرمانروا و فرشته خوبی )، از نام های مرکب، ه امیر و پَرهام


پسر

فارسی، عربی
ارسان/arsān/

پهلوان مشهور، همسر نرسی پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) والی منسوب از طرف داریوش سوم که حاکم ناحیه ی دربن ...


دختر، پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آیدن/āyden/

آیدین، روشن، مانند ماه درخشان، ( = آیدین )، و، روشن و آشکار، شفاف، صاف، معلوم، واضح، روشنفکر، نام ش ...


دختر، پسر

ترکی
ام فروه/omme farve/

نام دختر امام موسی کاظم ( ع ) و مادر امام جعفرصادق ( ع )، ( اَعلام ) ) مادر امام جعفر صادق ( ع )، ) ...


دختر

عربی

تاریخی و کهن، مذهبی و قرآنی
اعلا/aelā/

برتر، بالاتر، بلندتر، نامی از نام های خدای تعالی، سوره ی هشتاد و هفتم از قرآن کریم، برگزیده از هر چ ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ایما/imā/

اشاره، گوشه، کنایه، رمز، چیزی را با حرکتِ دست یا چشم و ابرو نشان دادن، بیان موضوعی به طور رمز یا خل ...


دختر

عربی
اولدوز/oldoz/

ستاره، اختر، کوکب، نجم


دختر

ترکی

کهکشانی
آرسس/ārses/

نام پسر اردشیر سوم، پادشاه ساسانی، ( اَعلام ) نام پادشاه ایران و پسر اردشیر سوم ( اخس ) که به دست ب ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آروان/ārvān/

آرین، آریایی، ایرانی، آرین ( ایرانی، ایران )، ( اَعلام ) ) نام روستایی در قزوین، ) نام یکی از طایفه ...


پسر

لری
آمال/āmāl/

آرزوها، خواسته ها، دوست داشتنی ها، جمع امل، امیدها


دختر

عربی
اسوه/osveh/

پیشوا، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد، از واژه های قرآنی


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
آرشاک/āršāk/

ارشک، ( = اشک و ارشک )


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
ارشا/aršā/

چالاک و گریز پا، دلیرمرد، ( عربی )، آهو بره ای که قوی گردد و همپای مادر بدود، [در ایران باستان ارشا ...


پسر، دختر

عربی، فارسی

طبیعت
امیرمرتضی/a.-mortazā/

ترکیب دو اسم امیر و مرتضی ( فرمانروا و برگزیده )، از نام های مرکب، امیر و مرتضی


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آلتین آی/āltināy/

ماه طلایی، ماه زرین، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

ترکی

کهکشانی
اشواق/ašvāq/

شوق ها، آرزومندی ها


دختر

عربی
امین طاها/a.-tāhā/

ترکیب دو اسم امین و طاها ( امانتدار و نام پیامبر )، از نام های مرکب، ی امین و طاها ( طه )


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آیریک/āyrik/

آریایی، ایرانی، [آیر = آریا، ایران، یک /، ik / ( پسوند نسبت ساز ) ] آریایی


پسر

فارسی
ایلماز/il māz/

پایدار، جاویدان، ماندگار، کسی که در محدوده زمان نمی گنجد، ( به مجاز ) جاودانه


پسر

ترکی
آنیه/āniye/

از واژه های قرآنی، ظرف ها، جمع اناء، ظروف


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
آسوده/āsude/

راحت و آرام، ( صفت فاعلی از آسودن ) استراحت یافته، راحت کرده، آرام گرفته، ساکن، فارغ، خوش، مسرور، ب ...


دختر

فارسی
آویشن/āvišan/

گیاهی از تیره ی نعناعیان با گل های سفید، ( در گیاهی ) گیاهی از تیره ی نعناعیان با گل های سفید یا گل ...


دختر

فارسی

طبیعت
امیرحیدر/a.-heydar/

ترکیب دو اسم امیر و حیدر ( فرمانروا و شیربیشه )، از نام های مرکب، امیر و حیدر


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آرال/ārāl/

نام دریاچه ٔ بزرگ مشهور به دریای آرال، ( اَعلام ) از دریاچه های بزرگ جهان، در جنوب شرقی قزاقستان و ...


پسر

ترکی

طبیعت
امیرمتین/a.-matin/

ترکیب دو اسم امیر و متین ( فرمانروا و با وقار )، امیر و پادشاه محکم و استوار و با وقار


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آساره/āsāre/

ستاره، ( لری، دزفولی ) ستاره


دختر

لری

کهکشانی
آتا/ātā/

پدر، جد، سرپرست، ریش سفید، ( اَعلام ) نام پادشاهی در دامنه های شمالی جبال «نیشپو» که در جنوب آن «دا ...


پسر

ترکی
الوند/alvand/

اروند، دارای تندی و تیزی، نام کوهی در جنوب همدان، تندمند و دارای تندی و تیزی، ( اَعلام ) ) نام کوهی ...


پسر

فارسی، اوستایی، پهلوی

طبیعت
افراح/efrāh/

شاد کردن


دختر

عربی
آسمین/āsmin/

گل یاسمن، آسمان، یاسمن ( گل )


دختر

کردی

طبیعت، گل
آواز/āvāz/

صدای بلند، خروش، آوا، هرنوع صدایی که دارای آهنگ باشد، صدای آهنگین، ( در موسیقی ایرانی ) صدایی آهنگی ...


دختر

فارسی

هنری
آناشید/ānāšid/

دختر زیباروی مادر، مایه دلگرمی و روشنایی زندگی مادر، ( آنا= مادر، شید = خورشید )، خورشید مادر، ( به ...


دختر

ترکی، فارسی
آبنوس/ābnus/

چوبی سیاهرنگ و سخت و سنگین، ( در گیاهی ) درختی هم خانواده با خرمالو که بیشتر در مناطق گرمسیری آسیا ...


دختر

عبری، یونانی، فارسی

طبیعت
اروند/arvand/

تند، تیز، چالاک، دلیر، فر، شکوه، ( در تفسیر پهلوی، arvand )، شأن و شوکت، ( اَعلام ) ) نام رودِ دجله ...


پسر

فارسی، اوستایی

طبیعت
الگا/olgā/

سرزمین، ناحیه، ( اَعلام ) قدیسه الگا [حدود، میلادی] اولین قدیسه ی روسی، همسر و نایب السلطنه ی امیر ...


دختر

ترکی
آینار/āy nār/

ویژگی کسی که چون انار سرخ است و چون ماه زیباست، ( آی = ماه، نار= انار )، انار سفید، ( به مجاز ) زیب ...


دختر

ترکی، فارسی
امیربهمن/a.-bahman/

ترکیب دو اسم امیر و بهمن ( فرمانروا و نیک اندیش )، از نام های مرکب، ه امیر و بهمن


پسر

فارسی، عربی
ایلدا/ildā/

( به مجاز ) زاییده ی ایل، فرزند ایل، ( ایل، دا= داده )


دختر

لری
اردیان/ardiyān/

مقدس، [ارد، ی ( میانجی )، ان ( نسبت ساز ) ]، [ارد + ی ( میانجی ) + ان ( نسبت ساز ) ]


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی
الیما/elimā/

گیاهی کوهستانی، پیازچه ی کوهی، سرزمین کوهستانی و بر گرفته از نام ایلام و قوم ایلامیان است که احتمال ...


دختر

مازندرانی، فارسی

طبیعت
امیرحسان/a.-hesān/

ترکیب دو اسم امیر و حسان ( فرمانروا و نیکروی )، امیر و پادشاه نیکوان، امیر و فرمانروای نیکو رویان


پسر

عربی
آناهیت/ānāhit/

آناهیتا، بی آلایش، پاک، به دور از آلودگی و ناپاکی، ( = آناهیتا )


دختر

اوستایی
امیتیس/āmitis/

آمیتیس، ( = آمیتیس )، نام دختر خشایار پادشاه هخامنشی


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
ارنواز/arnavāz/

دارنده سخن سزاوار، از شخصیتهای شاهنامه، آن که سخنش رحمت می آورد، ( در شاهنامه ) نام خواهر جمشید که ...


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی

تاریخی و کهن
امیروالا/a.-vālā/

ترکیب دو اسم امیر و والا ( فرمانروا و دارنده ی مقام )، امیر و پادشاه دارنده ی مقام و مرتبه ی مهم، ا ...


پسر

فارسی، عربی
امیرپویان/a.-puyān/

ترکیب دو اسم امیر و پویان ( فرمانروا و شتابان )، از نام های مرکب امیر و پویان


پسر

فارسی، عربی
آیپارا/āy pārā/

پاره ای از ماه، مثل ماه زیبا و درخشان، ماه پاره، پاره ی ماه، ( به مجاز ) زیبارو، ماه نو


دختر

ترکی

کهکشانی
آریامن/āriyā man/

آرامش دهنده، خوشبختی دهنده، ( اَعلام ) نام فرمانده ی ناوگان خشایارشاه که سرداری رشید و شجاع در جنگ ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرکیوان/a.-keyvān/

ترکیب دو اسم امیر و کیوان ( فرمانروا و پادشاه گیتی )، از نام های مرکب، ) امیر و کیوان


پسر

فارسی، عربی
امانه/amāne/

اطمینان و آرامش قلب، به فتح الف، دختری که وجودش مایه قوت قلب است


دختر

عربی
آلپای/ālpāy/

پهلوان زیبارو همچون ماه، جوانمرد شجاع، ماه روی پهلوان


پسر

ترکی

کهکشانی
آترا/ātrā/

آذر، آتش، نام یکی از ماههای پاییز، آتشین، آذرین، ( به مجاز ) سرخ رو و زیبا، ( اَعلام ) ( در میتولوژ ...


دختر

فارسی
ایلاف/ilāf/

خو گرفتن، عهد، دوست کردن، سازواری دادن، در قرآن به معنای عهد و مانند و اجازه به امان است


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
آیدینا/āydinā/

روشن و مبارک، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

ترکی
آفرینش/āfarineš/

خلقت، خلق، ابداع، عمل آفریدن، انشا، کائنات، ماسوی الله، ( در قدیم ) ( به مجاز ) همه ی آفریدگان، جها ...


دختر

فارسی
امیرفرهنگ/a.-farhang/

ترکیب دو اسم امیر و فرهنگ ( فرمانروا و آداب و رسوم )، امیر دانشمند و فرهیخته، پادشاه دارای علم و مع ...


پسر

فارسی، عربی
الیزه/elize/

بهشت یونانیان و رومیان، ( در اساطیر ) الیزه یا شانزلیزه مقر زیرزمینی اشباح متقی و بهشت یونانیان و ر ...


دختر

فرانسوی
آرتادخت/ārtā doxt/

دختر راست گفتار و درست کردار، ( آرتا، دخت = دختر )، دختر پاک و مقدس، ( اَعلام ) نام بانویی فرهنگدار ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرسهیل/a.-sohil/

ترکیب دو اسم امیر و سهیل ( فرمانروا و نام یک ستاره )، از نام های مرکب، ( امیر و سهیل


پسر

عربی
امیرمهیار/a.-mahyār/

ترکیب دو اسم امیر و مهدیار ( فرمانروا و ماهیار )، از اسامی مرکب، امیر و مهیار


پسر

فارسی، عربی
امیرپوریا/a.-puriyā/

ترکیب دو اسم امیر و پوریا ( فرمانروا و بسیار دارنده )، از نام های مرکب، ( امیر و پوریا


پسر

فارسی، عربی
اروشا/arušā/

سفید، روشن، دختری با روی سپید، ( = اروشه )، اروشه، به فتح الف


دختر

فارسی، اوستایی، پهلوی
امیرآرشام/a.-āršām/

ترکیب دو اسم امیر و آرشام ( فرمانروا و نیرومند )، ( به مجاز ) امیر قدرتمند و پر زور


پسر

فارسی، عربی
آرامه/ārāme/

منسوب به آرام، آرامش


دختر

فارسی، عربی
اوژن/ožan/

به زمین افکننده، از بین برنده دشمن، ( در قدیم ) اوژندن، افکندن، اوژننده، افکننده، اندازنده


پسر

فارسی
امیرمعز/a.-mo‛ez(z)/

ترکیب دو اسم امیر و معز ( فرمانروا و عزت دهنده )، امیر و پادشاه گرامی دارنده


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
آمیتیدا/āmitidā/

همسر کوروش پادشاه هخامنشی، ( اَعلام ) همسر کوروش کبیر و نام دختر ایشتوویگو ( آستیاگ ) از پادشاهان م ...


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
آریسان/ārisān/

مانند آریایی، ( آری = آریایی، سان ( پسوند شباهت ) )، ( آری = آریایی + سان ( پسوند شباهت ) )، مرکب ا ...


دختر

فارسی
امیریزدان/a.-yāzdān/

ترکیب دو اسم امیر و یزدان ( فرمانروا و خداوند )، از نام های مرکب، ( امیر و یزدان


پسر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
امیده/om(m)ide/

امید، آرزو، ه ( پسوند نسبت ) منسوب به امید


دختر

فارسی
امیرا/amirā/

منتسب به پادشاه و حاکم و امیر، ( امیر، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به امیر، ـ امیر، ( عربی ـ فارسی ) ...


دختر

فارسی، عربی
آروند/ārvand/

شأن و شوکت و فر و شکوه، ( = اروند )، اورند و اورنگ


پسر

فارسی
آینوش/āy nuš/

ماه جاویدان، ( به مجاز ) نور ماهی که پر فروغ و همیشگی است، زیبایی زوال ناپذیر


دختر

ترکی، فارسی
الدوز/oldoz/

اولدوز، ستاره، ( = اولدوز )


دختر

ترکی

کهکشانی
امیررهام/a.-rohām , a.-rohhām/

ترکیب دو اسم امیر و رهام ( فرمانروا و پرنده شکست ناپذیر )، از نام های مرکب، ی امیر و رهام


پسر

فارسی، عربی
آرین مهر/āriyan mehr/

ترکیب دو اسم آرین و مهر ( آریایی و محبت )، ( آرین = آریائی، مهر= محبت، دوستی، خورشید، آفتاب )، مهر ...


پسر

فارسی
آیتای/āy tāy/

مانند ماه، به معنی مانند ماه، ماه وش، ( به مجاز ) زیبارو


دختر

ترکی
السای/elsāy/

مورد پسند و احترام ایل


دختر

ترکی
امیرطاهر/a.-tāher/

ترکیب دو اسم امیر و طاها ( فرمانروا و پاک )، امیر و پادشاه پاک و پاکیزه، امیر و پادشاه بی گناه و مع ...


پسر

عربی
ایرسا/irsā/

آلیسا، رنگین کمان، ( معرب از یونانی iris ) زنبق سفید، سوسن، آیرس، نام بیخ سوسن آسمون گون، به بوته س ...


دختر

یونانی، فارسی

طبیعت
امیرهاشم/a.-hāšem/

ترکیب دو اسم امیر و هاشم ( فرمانروا و خردکننده )، امیر و پادشاه شکننده و خرد کننده، حاکم و فرمانده ...


پسر

عربی
ارد/ard/

نام دو تن از شاهان اشکانی، ( اَعلام ) نام دو تن از شاهان اشکانی ) ارد اول [، پیش از میلاد] که در زم ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
امیرعماد/a.-emād/

ترکیب دو اسم امیر و عماد ( فرمانروا و تکیه گاه )، از نام های مرکب، ی امیر و عِماد


پسر

عربی
افنان/afnān/

شاخه های درخت، شاخسار، ( در قدیم ) شاخ درخت، شاخه ها


دختر

عربی

طبیعت، مذهبی و قرآنی
ایرانا/irāna/

ای ایران، ( ایران، ا ( پسوند نسبت ) )، منسوب به ایران، مربوط به ایران، ایرانی، ( ایران + ا ( پسوند ...


دختر

فارسی
امین عباس/a.-abbās/

ترکیب دو اسم امین و عباس ( امانت دار و شجاع )، شجاع و دلیر، درستکار و امانتدار، عباسِ درستکار و اما ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
ارکین/arkin/

آزاد، مستقل


پسر

ترکی
امیرسپهر/a.-sepehr/

ترکیب دو اسم امیر و سپهر ( پادشاه و آسمان )، از نام های مرکب، ی امیر و سپهر


پسر

فارسی، عربی
امیریل/a.-yal/

ترکیب دو اسم امیر و یل ( امیر قوی و شجاع، امیر پهلوان )، امیر قوی و شجاع


پسر

فارسی، عربی

تاریخی و کهن
آیفر/āy far/

شأن و شکوه ماه، عظمت ماه، ( به مجاز ) زیبا رو


دختر

ترکی، فارسی

کهکشانی
آتین/ātin/

جدید، نو، موجود شده، پیدا گردیده، به هم رسیده، در لغت زند و پازند به معنی موجود شده و پیدا گردیده و ...


دختر، پسر

اوستایی، پهلوی
ارجمند/arjmand/

باارزش، گرامی، گرامی و عزیز، دارای قدر و منزلت، محترم، بزرگوار، شریف، قیمتی، گران بها، مهم، با اهمی ...


پسر

فارسی
ایلا/ilā/

درختان، نام پهلوانی از لشکر افراسیاب، ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده، ( اَعلام ...


دختر، پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
آیسون/āy sovan/

دوستدار ماه


دختر

ترکی

کهکشانی
اجلال/ejlāl/

بزرگ و محترم داشتن، گرامی داشتن، بزرگ داشتن، تجلیل، شوکت و جلال، بلندی مقام، کبریا و عظمت پروردگار


پسر

عربی
آرتمن/ārteman/

فرزند داریوش و برادر خشایارشاه، ( = آرتابازان ) ( اَعلام ) نام فرزند داریوش و برادر بزرگ خشایارشاه، ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
آتور/ātur/

آتش، نام فرشته ای در ایران باستان، آذر، ( اَعلام ) ) یک بخش از تقویم قدیمی ایرانی که مغهای دوران پا ...


پسر، دختر

پهلوی، اوستایی

تاریخی و کهن



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسماسم پسراسم دختر