اسم - صفحه 73

جستجوی تازه
با تغییر گزینه های زیر، اسم دلخواه خود را پیدا کنید

شکوه دخت

دختر باوقار


دختر

فارسی
شکوه زهرا/š.-zahrā/

ترکیب دو اسم شکوه و زهرا ( بزرگی و روشن تر )، از نام های مرکب، شکوه و زهرا


دختر

فارسی، عربی

مذهبی و قرآنی
شکوه مند/šokuhmand/

با شکوه


پسر

فارسی
شکوه ناز

آن که دارای شکوه و زیبایی است


دختر

فارسی
شکوهنده/še (o) kuhande/

با شکوه، دارنده شکوه و جلال، ( صفت فاعلی از شکوهیدن )، شکوه، ( در قدیم ) ترسنده، بیمناک


دختر

فارسی

تاریخی و کهن
شکوهه/šokuhe/

جمال، زیبایی، ( شکوه، ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شکوه، ( شکوه + ه ( پسوند نسبت ) )، منسوب به شکوه ...


دختر

فارسی
شکیبه/shakibe/

بردبار و صبور


دختر

فارسی
شکیل/shakil/

زیبا، پسر خوش چهره


پسر

عربی
شیانا/shiyana/

پاداش دهنده، جزا دهنده، پاداش دهنده جزا دهنده مرکب از شیان ( جزا و پاداش ) + الف فاعلی


پسر

فارسی
شیبان

از قبایل عرب


پسر

عربی
شیبت/shaybat/

سفیدی مو، پیری


پسر

عربی
شید

نور، روشنایی، آفتاب، خورشید


دختر، پسر

فارسی
شیداب

نام حکیمی که خاک را خدا می دانست، برساخته فرقه آذرکیوان است


پسر

فارسی
شیدان/šidān/

سفره ی غذا و نعمت، سور، ( اَعلام ) ) نام کوهی در ناحیه بختیاری، ) نامِ بوستانی ( قدیم ) در شیراز


دختر

فارسی
شیدانه/šidāne/

درخت عناب، عناب


دختر

فارسی

طبیعت
شیدر/shidor/

آن که چهره ای زیبا و درخشان دارد، آن که چهره ای زیبا و درشان دارد


دختر

فارسی
شیدرنگ/sheidrang/

نام پهلوانی دانشمند و فاضل، برساخته فرقه آذرکیوان است


پسر

فارسی
شیدسا/shidsa/

همانند خورشید، مثل خورشید


دختر

فارسی
شیدسب/shidasb/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر گشتاسپ پادشاه کیانی


پسر

فارسی

مذهبی و قرآنی، تاریخی و کهن
شیدفر/šid far/

دارای فر و شکوه درخشان، ( به مجاز ) نیک و بخت و خوش اقبال


دختر

فارسی
شیدور/šidvar/

رخشنده و درخشان، ( شید = خورشید، ور ( پسوند دارندگی )


پسر

فارسی
شیدوس/shidus/

دارنده دانش درخشان


پسر

فارسی
شیدوش/šidvaš/

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری جنگاور در دربار فریدون پادشاه پیشدادی، ( شید = خورشید، وش ( پسوند ش ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شیذر/šizar/

یکی از نامهای خداست، ( = شیذیر )، یکی از نام های خدا، [ظاهراً مصحف و مخفف ( هوشیدر ) نخستین موعود ز ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شیرات/shirat/

آواز، ترانه


دختر

فارسی، آشوری
شیراحمد

شیر ( فارسی ) + احمد ( عربی ) مرکب از شیر ( شجاع ) + احمد ( ستوده )


پسر

فارسی، عربی
شیراز/širāz/

نام شهرستانی در استان فارس، بقعه ی شاهچراغ، آرامگاه های سعدی و حافظ در آنجا و بسیاری از بناهای تاری ...


دختر

فارسی
شیرآزاد

از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در زمان رستم هرمزان سردار ساسانی


پسر

فارسی
شیران/shiran/

از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دلاوران ایرانی در زمان خسروپرویز پادشاه ساسانی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شیراوژن/širo(w)žan/

بسیار شجاع و قدرتمند، ( در قدیم ) شیر افکن، شکار کننده و افکنده شیر


پسر

فارسی
شیراک/shirak/

نام پدر هرمزد، کنده کار کتیبه کعبه زرتشت


پسر

فارسی
شیرخون

از شخصیتهای شاهنامه، نام مرد زابلی و راهنمای بهمن پسر اسفندیار تورانی به شکارگاه رستم پهلوان شاهنامه


پسر

فارسی
شجاع الملک

آن که در دفاع از کشور شجاع است


پسر

عربی
شداد/shedad/

نام فرزند عاد ( ع )


پسر

عبری
شراکیم/sherakiym/

نام یکی از سپهبدان مازندران


پسر

فارسی
شرزین/šarzin/

نیرومند و قوی، [شرز = شرزه به معنی قوی، نیرومند ( به مجاز ) شجاع، دلاور، ین ( نسبت ) ]، روی هم به م ...


پسر

فارسی
شرف الزمان

موجب بزرگی عصر و روزگار


پسر

عربی
شرمیلا

محافظت، نوعی گل ( به فتح ش )


دختر

سانسکریت، هندی
شرمین دخت/šarmin doxt/

دختر با حجب و حیا، ( شَرمین، دخت = دختر )، ( شَرمین + دخت = دختر )، دختر با حُجب و حیا، دختر باحیا ...


دختر

فارسی
شروانه/sharvane/

نام دایه مه پری در داستان سمک عیار


دختر

فارسی
شروق/soruq/

برآمدن آفتاب، طلوع کردن


دختر

عربی
شروینه/šarvine/

منسوب به شَروین، ( شَروین= نام باستانی ناحیه ی سوادکوه در مازندران، ه/، e/ ( پسوند نسبت ) )


دختر

گیلکی
شری

منطقه ای در همدان


دختر

فارسی
شریف الدین/šārifoddin/

دارای دین و آیین پاک، موجب شرف، ارجمندی و اعتبار دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شرین

در گویش سمنان شیرین


دختر

فارسی
شعاع/šoeāe/

فاصله، پرتو، نور


پسر

عربی
شعاع الدین/šoeāeoddin/

نور دین


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
شعبان/shaban/

نام ماه هشتم از سال قمری


پسر

عربی
شعرا/šeerā/

دو ستاره در صورت فلکی، ( = شِعری )، ( در نجوم ) دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر


دختر

عربی

کهکشانی
شعری/shera/

نام ستاره ای


دختر

عربی

کهکشانی
شعف/šaeaf/

شادی، خوشحالی، شادمانی


دختر

عربی
شعیا/šaeiyā/

نام یکی از پیامبران بنی اسرائیل که به او اشعیا هم می گفتند، ( اَعلام ) نام یکی از پیامبران بنی اسرا ...


پسر

عربی، فارسی

مذهبی و قرآنی
شغاد/shaghad/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زال و برادر رستم پهلوان شاهنامه که رستم را با حیله و نیرنگ به قتل رساند


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
شفاعت/še(a)fāat/

پایمردی، وساطت، خواهش کردن از کسی برای عفو وبخشش گناه دیگری، ( در ادیان ) اعتقادی در تشیع که بر مبن ...


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
عبدالمحسن/abd-ol-mohsen/

بنده نیکوکار


پسر

عربی
عبدالمعین/abdolmoein/

بنده ی یاریگر و کمک کننده، بندهی یاور


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
عبدالناصر

بنده پروردگار یاریگر


پسر

عربی
عبدالنبی

بنده پیامبر


پسر

عربی
عبدالهادی/abdolhādi/

بنده پروردگار هدایت کننده و راهنما، بنده ی خدای هدایت کننده، بنده ی خدای راهنما، ( اَعلام ) ) حاج م ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
عترت/etrat/

خویشاوندان، نزدیکان


دختر

عربی
عجب نوش

عجب ( عربی ) + نوش ( فارسی ) نام زنی در منظومه خسروشیرین


دختر

عربی، فارسی
عدل/adl/

دادگری، داد


پسر

عربی
عدن/adn/

بهشت زمینی، جاویدان، ( در قدیم ) ( در ادیان ) جاویدان [بهشت]


دختر، پسر

عربی، عبری

مذهبی و قرآنی
عدیل/adil/

بی همتا


پسر

عربی
عرش/arš/

تخت، کرسی، ( در ادیان ) نامی که در روایات دینیِ آسمانی ورای همه ی آسمانها، جسم محیط به همه ی عالم، ...


پسر

عربی

مذهبی و قرآنی
عرفه/arafe/

روز نهم از ماه ذی الحجه و روز قبل از عید قربان


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
شوار/šavār/

حسن و جمال، خوبی، زینت آرایش، باد ملایم و نسیم، ( در کردی ) شب هنگام


دختر

کردی، فارسی
شوانه/showane/

گله بان، چوپان


دختر

کردی
شوخ شنگ

نام دختری در رمان تبریز مه آلود


دختر

فارسی
شوخان/shokhan/

دختر شاد


دختر

کردی
شوذب/shozab/

بالا بلند و نیکو خوی


پسر

عربی
شورآفرین/shor-afarin/

ایجاد کننده هیجان و شوق


دختر

فارسی
طرلان/tarlan/

ترلان، زیبا


دختر

ترکی
طره

موی پیشانی، زلف


دختر

عربی
طره خاتون

طره ( عربی ) + خاتون ( فارسی ) مرکب از طره ( زلف ) + خاتون ( بانو )، کنایه از بانوییست که دارای موه ...


دختر

عربی، فارسی
طرهان

طرحان


پسر

فارسی
طغاترکان

نام دختر الغ بیک گورکان


دختر

ترکی
طغاتیمور

نام نبیره جوجی قسار برادر چنگیزخان مغول


پسر

ترکی
طغان/toghan/

شاهین، نام یکی از پادشاهان ترک


پسر

ترکی

پرنده
طغرل/toghrol/

پرنده شکاری از خانواده باز


پسر

ترکی

پرنده
طلاسان/talasan/

مانند زر، طلا ( عربی ) + سان ( فارسی ) مانند زر


دختر

فارسی، عربی
طلاگون/tala gon/

مانند طلا، مانند زر، طلا ( عربی ) + گون ( فارسی ) مانند طلا


دختر

فارسی، عربی
طلاناز/talanaz/

زیبا چون طلا، طلا ( عربی ) + ناز ( فارسی ) زیبا چون طلا


دختر

فارسی، عربی
طلب علی

خواسته شده از ( علی )


پسر

عربی
طمغاج

از پادشاهان ترک ماوراءالنهر مهروف به افراسیاب


پسر

ترکی
طهماسپ/tahmasp/

دارنده اسب نیرومند، از شخصیتهای شاهنامه، نام پادشاه پیشدادی ایران، پدر


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
طهمان/tahmān/

نام یکی از نزدیکان پیامبر اسلام ( ص )، ( اَعلام ) نام یکی از نزدیکان پیامبر اسلام ( ص ) که ابن حیان ...


پسر

عربی
طهور/tahur/

آنچه آلودگی را پاک کند، پاک کننده


پسر

عربی
طهورافاطمه/t.-fāteme/

ترکیب دو اسم طهورا و فاطمه ( دختر پاک و رانده شده از آتش )، از نام های مرکب، طهورا و فاطمه


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
طورگ/tovorg/

از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایرانی در زمان کیخسرو پادشاه کیانی، نام دلاوری تورانی از فرماندهان ...


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
طوس/tus/

از شخصیتهای شاهنامه، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی، نام شاهزاده و پهلوان ایرانی ملقب به زرینه کفش، فر ...


پسر

عربی، فارسی

تاریخی و کهن
طوش

از شخصیتهای شاهنامه، بنا به بعضی از نسخه های شاهنامه، نام یکی از چهار پسر اسفندیار، فرزند گشتاسپ پا ...


پسر

فارسی
طوطی/toti/

نام نوعی پرنده، پرنده ای که بیشتر در نواحی استوایی و جنگلها زندگی می کند


دختر

فارسی

پرنده
طوطیا/totiya/

معرب از هندی، توتیا


دختر

هندی
طوطیانوش/tutiyanush/

مرکب از طوطیا ( توتیا )، نوش ( عسل )، نام دیگر اسکندر مقدونی، طوطیا ( معرب ) + نوش ( فارسی )، مرکب ...


پسر

فارسی، هندی

تاریخی و کهن
طیبه زهرا/t.-zahrā/

ترکیب دو اسم طیبه و زهرا ( پاک و روشن تر )، از نام های مرکب، طیبه و زهرا


دختر

عربی

مذهبی و قرآنی
طیفور

نوعی پرنده کوچک، نام بایزید بسطامی عارف نامدار


پسر

عربی
طیلا/tila/

شرابی که از جوشاندن فشرده انگور، مویز، یا خرما به دست می آید، می پخته شده


دختر

فارسی
طینوش/tinosh/

از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر قیدافه پادشاه اندولس و داماد فور هندی در زمان اسکندر مقدونی


پسر

فارسی

تاریخی و کهن
طیهوج

معرب از فارسی، تیهو


پسر

فارسی



انتخاب ریشه اسم

انتخاب گروه اسم

برچسب ها

اسم