دیکشنری
مترجم
بپرس
فهرست واژگان در فرهنگ معین با حرف س - صفحه 6
سایه زده
سایه شکن
سایه گرفتن
ساییدن
سب
سبابه
سبات
سباح
سباحت
سباروک
سباشی
سباع
سباعی
سباق
سبال
سبال زدن
سبال مالیدن
سباک
سبای
سبب
سبت
سبحات
سبحانی
سبحه
سبد
سبز
سبزپا
سبزپری
سبزخط
سبزفام
سبزقبا
سبزه زار
سبزه گلخن
سبزک
سبزی
سبزینه
سبط
سبع
سبع الثمانی
سبع شداد
سبعه
سبعون
سبعین
سبق
سبق بردن
سبق و رمایه
سبقت
سبل
سبلت
سبلت کندن
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11