سبزقبا

/sabzeqabA/

معنی انگلیسی:
greenfinch

لغت نامه دهخدا

سبزقبا. [ س َ ق َ ] ( اِ مرکب ) مرغی است که آن را سبزک خوانند و آن سبز میباشد بسرخی مایل و تاجی هم دارد. ( برهان ) ( آنندراج ). به لغت اصفهانی اسم شقراق است. ( تحفه حکیم مؤمن ). شِقِرّاق. مرغی است کوچک با خجک های سرخ و سبز و سیاه و سپید. ( منتهی الارب ). رجوع به سبزگرا و سبزک و سبزه قبا شود. || کنایه از بنگ و آن کیفی باشد معروف. ( برهان ) ( آنندراج ).

فرهنگ فارسی

۱ - کلاغ سبز سبزک سبزگرا . ۲ - بنگ

فرهنگ معین

( ~ . قَ ) [ فا - ع . ] (اِمر. ) پرنده ایست حلال گوشت ، کوچک تر از کلاغ با پرهای سبز و سرخ ، کلاغ سبز هم گویند.

فرهنگ عمید

= سبزک

واژه نامه بختیاریکا

قوا سَوز؛ قوا کَوو

دانشنامه عمومی

سَبزقَباها ( نام علمی: Coraciidae ) تیره ای از پرندگان بر قدیم و از خویشاوندان «زنبورخوار» و «ماهی خورک» می باشند. آن ها اندامی محکم و ظاهری شبیه به زاغ کبود دارند. طول بدنشان حداقل به ۲۲ و حداکثر به ۳۲ سانتیمتر می رسد. منقارشان بلند و اندکی خمیده است و نوک منقارشان تا حدی به قلاب شباهت دارد. دم آن ها بلند و به صورت های چهارگوش یا بادبزنی شکل است. بال هایشان بتدریج باریک تر و به نقطه ای در انتها ختم می شود. پروبال انواع سبزقبا به طور عمده از رنگ آبی روشن، سبز و سرخ تشکیل می شود. در بعضی از مناطق دنیا پرندهٔ سبزقبا از زیباترین پرندگان شناخته شده اند. با وجود آنکه رنگ پشت سبزقبا قهوه ای است، بقیه پرها و بال او آبی رنگ و سبز رنگ می باشد. بال هایش آبی تیره و باقی بدنش آبی مایل به سبز است. در بعضی مناطق تمام بدن سبزقبا به رنگ سبز تیره است. ۲ عدد جناحی دم سبزقبا رشد فوق العاده دارد و به اندازه ۱۵ سانتیمتر از سایر پرهای دم بلندتر می شود. همچنین در بعضی از مناطق نیز رنگ سبزقبا، سبز مایل به آبی و رنگ پشتش شبیه به رنگ شاه بلوط است. سبزقبای هندی از سایر همجنسان خود کوچک تر می باشد. سبزقبای هندی در مناطق حاره زندگی می کند و رنگ پشتش قهوه ای و رنگ بال ها و دمش آبی روشن و رنگ سینه و زیر شکمش بنفش است. از این نوع سبز قباها در شمال هندوستان، جزایر سلیمان و استرالیا یافت می شود.
سبزقباهای نر در فصل تولید مثل٬ در حال پرواز٬ ناگهان به سمت زمین شیرجه می زنند و با این کار٬ ماده ها را شیفتهٔ خود می کنند. [ ۱]
یازده گونه در ۲ سرده:
• سرده: سبزقباهای رنگین Coracias
سبزقبای وراج Coracias garrulus
سبزقبای حبشی Coracias abyssinicus
سبزقبای سینه یاسی Coracias caudatus
سبزقبای دم پارویی Coracias spatulatus
سبزقبای کاکل حنایی Coracias naevius
• سبزقبای هندی Coracias benghalensis
سبزقبای بال ارغوانی Coracias temminckii
سبزقبای شکم آبی Coracias cyanogaster
سبزقبای دارچینی Eurystomus glaucurus
سبزقبای گلوآبی Eurystomus gularis
سبزقبای لاجوردی Eurystomus azureus
کبوتر دلاری Eurystomus orientalis
سبزقباها پرندگانی تنها هستند و آن ها را در حالیکه روی شاخه های لخت درختان و بربالای دیوار ساختمان ها، رو سیم های تلگراف نشسته اند، یا در حال جست وخیز کردن روی زمین می باشند، می توان دید. بعضی از انواع سبزقبا مهاجر هستند و زمستان ها را به طور جمعی و به صورت دسته های کوچک باهم می گذرانند. بعضی از سبزقباهایی که در مناطق سردسیر زندگی می کنند گاهی در هنگام شدت سرما به مناطق حاره نیز مهاجرت می کنند. در جنوب ایران نیز گونه های از این پرنده یافت می شوند؛ که با نام کارنجک شناخته می شود. البته پراکندگی زیستگاه آنها در ایران وسیع است و در دسته های چندتایی در استان البرز نیز دیده میشوند.
عکس سبزقباعکس سبزقباعکس سبزقباعکس سبزقباعکس سبزقباعکس سبزقبا
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

سبزقبا (roller)
هر یک از پرندگان دارای رنگ روشن در برّ قدیم، از خانوادۀ سبزقبا. شبیه کلاغ اند اما در همان راسته ای قرار دارند که ماهی خورک هاو منقارشاخی هاقرار دارند. طول سبزقبا به ۳۲ سانتی متر می رسد. در ایران، از خانوادۀ سبزقبا دو گونه، یکی سبزقبا Coracias garrulus، و دیگری سبزقبای هندی C. benghalensis، یافت می شود که پروبال خوش رنگ آبی و بلوطی دارند. این پرندگان حشرات را در هوا و زمین می گیرند، و از جانوران کوچک زمینی نیز تغذیه می کنند.

پیشنهاد کاربران

سبز قبا در نوشته های پهلوی به نام: مرغ کاسکینه
.
شایست ناشایست، فَرگرد ( فصل ) 2، بند5:
"murwag" kē nasuš zanēd
se hēnd: sār ī gar ud warāγ ī syā ud karkas.
"murwag" - iz pad ān zamān zanēd ka - š sāyag abar abganēd.
...
[مشاهده متن کامل]

andar āb ud ābgēnag ud ēwēnag ka - š wēnēd nē zanēd
معنی: [آن] "پرنده ( هُما ) " که نَسوش را می راند،
سه [مرغ] اند: سارِگر ( سارگپه! - پرنده شکاری ) و کلاغِ ( وارَغنَه ) سیاه و [گونه ای] کرکس ( هُما ) .
آن "پرنده ( هُما ) " نیز در آن زمان [نسوش را] براند که سایه بر آن ( لاشه، جسد ) افکند.
( ( در این نوشته هم به روشنگری هُما را سایه ی خوشبختی می داند، هتا ( حتی ) در زمان مُردن و مرگ!
زیرا مرده را به بهشت ( پرتتش ) رهسپار می کرده است! ) )
در آب و آبگینه ( آیینه ) و اینگونه چیزا، چون آن ( مُردار، جسد ) را بیند، [نسوش را] نراند یا نمی تواند از مُرده دور کند!
( ( یادآوری از واژه تیشتر:
5. تَریز ( تَئوروای، تَئیری - در شاهنامه: بید ) و همچنین دُروج نَسو ( دُروخش نَسوش، نَسو، نَساو ) : دیو پاداش دهنده به انسان های بد - تار و مار کننده و بیماری دهنده - ناپاک کننده مردگان و آب ها و دانه ها >>> دشمن خرداد و دَهمان آفرین ( دَهما آفریتی ) و همچنین هُما ( مُرواگ ) ) )
.
مُرواگ، گاه به معنای همان "پرنده" می دهد!
شایست ناشایست، فَرگَرد ( فصل ) 10، بند9:
az kuštan ī gōspand warrag ud wahīg ud gāw ī [warzāg] ud asp ī kārezārīg ud xar - gōš ud čihrāb ud xrōs ud wahman murwag ud murwag ī kāsgēnag ud az murw ī sār ud "humāy" ud parastūg wēš pahrēzišn
معنی: از کشتن بیشترِ ( wēš ) برّه ( نوزاد ) گوسفند و بزغاله ( بزبچه ) و گاو وَرزا ( کاری یا بَرزِگاو ) و اسب کارزاری ( جنگی و میدان مسابقه ) و خرگوش و چِهراب ( بازهای شکاری ) و خروس ( پرودرش! ) و پرنده بهمن ( وَهمَن، اَشو زوشت یا جُغد ) و مرغ کاسکینه ( پرنده سبزقبا ) ، و از [کشتن] مرغ سار ( گنجشک سانان ) و "هُمای ( چَمروش ) " و پرستو ( چلچله ) باید پرهیز کرد.
.

منابع• https://abadis.ir/fatofa/هما/• https://www.parsigdatabase.com/• https://www.parsigdatabase.com/surf?lang=Fa• https://www.parsigdatabase.com/search?lang=Fa
کاسکینه

بپرس