سبقت

/sebqat/

مترادف سبقت: پیشدستی، پیشی، تقدم، مسابقه، پیشی گرفتن

برابر پارسی: پیشی، پیشی گرفتن، پیشیگرفتن، گذشتن

معنی انگلیسی:
precedence, antecedence, lead, overtaking and passing

لغت نامه دهخدا

سبقت. [ س ِ ق َ ] ( از ع ، مص ) از مصادر مجعول است و در زبان عربی بجای آن سبق استعمال کنند. ( از مجله دانشکده ادبیات تبریز ). پیشی گرفتن. ( غیاث ). مبادرت. تبادر. پیشی.

فرهنگ فارسی

گرووشرطبندی، آنچه که برسر آن شرطببندند، پیشی وپیشدستی وپیشروی وتقدم
( مصدر ) ۱ - پیشی گرفتن تقدم جستن . ۲ - ( اسم ) پیشی تقدم .

فرهنگ معین

(س قَ ) [ ازع . ] (مص ل . ) پیشی گرفتن ، تقدم جستن . (?(سبق دادن ( ~ . دَ ) [ ع - فا. ] (مص م . ) درس دادن .

فرهنگ عمید

۱. پیشی، تقدم.
۲. پیش دستی.
۳.پیش روی.
* سبقت جستن: (مصدر لازم ) پیشی جستن.
* سبقت گرفتن: (مصدر لازم ) پیشی گرفتن، پیش افتادن.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پیشی گرفتن و جلو افتادن را سبقت گویند. از آن به مناسبت در بابهای صلات، نکاح، احیاء موات و ارث سخن گفته‏اند.
← استحباب پیشی گرفتن در رفتن به مسجد
← ولایت پدر و جد پدری بر فرزند نابالغ
...

[ویکی الکتاب] معنی سَبَقَتْ: جلو افتاد - پیشی گرفت (مؤنث)
معنی صِبْغَةَ: نوعی رنگ
معنی ﭐسْتَبِقُواْ: سبقت بگیرید
معنی سَابِقُ: سبقت گیرنده
معنی سَابِقُواْ: سبقت گیرید
معنی سَابِقُونَ: سبقت گیرنده ها
معنی سَابِقِینَ: سبقت گیرنده ها
معنی سَّابِقَاتِ: سبقت گیرنده ها(مؤنث)
معنی سَبْقاً: سبقت گرفتنی نگفتنی
معنی لَا یَسْبِقُونَهُ: از او سبقت نمی گیرند - از اوپیشی نمیگیرند
ریشه کلمه:
سبق (۳۷ بار)

دانشنامه عمومی

سبقت (فیلم ۱۹۶۲). «سبقت» ( به ایتالیایی؛ Il Sorpasso ) فیلمی در ژانر کمدی به کارگردانی دینو ریسی است که در سال ۱۹۶۲ منتشر شد.
این فیلم را به عنوان یکی از بهترین آثار ریسی و نمونه ای مثال زدنی از کمدی های ایتالیایی می دانند.
ویتوریو گاسمن
ژان لویی ترنتینیان
آنته استرویبرگ
کاترین اسپاک
کلودیو گورا
لوچانا آنجولیلو
• لیندا سینی
ناندو آنجلینی
• Luigi Zerbinati
• جان فرانسیس لین
• آنت وادیم
• Mila Stanic
• ادا فرونائو
عکس سبقت (فیلم ۱۹۶۲)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

advance (اسم)
پیشرفت، مساعده، پیش روی، جلو بردن، پیش پرداخت، پیش قسط، سبقت، ربون

lead (اسم)
راهنمایی، سبقت، رهبری، تقدم، سر پوش، مدرک، هدایت، راه آب، سرب، شاقول گلوله، پیش افت

precession (اسم)
پیش روی، سبقت، تقدم، انحراف مسیر، تغییر جهت محور جسم گردند

antecedence (اسم)
پیش روی، سبقت، تقدم، پیشی

overtaking (اسم)
سبقت

overtake (اسم)
سبقت

precedence (اسم)
سبقت، برتری، تقدم، پیشی، امتیاز، اولویت، حق تقدم

advantage (اسم)
سبقت، مزیت، برتری، سود، منفعت، فایده، صرفه، حسن، تفوق، بهتری

supremacy (اسم)
سبقت، برتری، تفوق، بلندی، افراشتگی

dominance (اسم)
سبقت، نفوذ، تسلط، غلبه، سلطه

فارسی به عربی

تاریخ سابق , توقع

پیشنهاد کاربران

وقتیکه ازهمه سبقت میگیری؛ متوجّه خواهی شد که تنهائی وکسی همراهت نیست!
وَ جاءَ مِنْ أَقْصَا الْمَدینَةِ رَجُلٌ یَسْعی‏ قالَ یا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلینَ20
جلو زدن٬رقابت کردن٬پیشی گرفتن
سبقت : [اصطلاح شبکه ریلی] پیش افتادن یک وسیله نقلیه ریلی از دیگری را که در یک جهت حرکت می نمایند سبقت می نامند .
پیشدستی، پیشی، تقدم، مسابقه، پیشی گرفتن

بپرس