[ویکی فقه] جریان تفسیرنویسی مسلمانان در دوره جدید (دوره مواجهه جهان اسلام با جهان غرب ) نه تنها کُند یا متوقف نشده ، بلکه سرعت بیشتری گرفته و علاوه بر استمرار شیوه ها و گرایشهای گذشته و پدید آمدن آثاری با همان الگوها و بعضاً بازنویسی برخی تفاسیر قدیم ، انواع دیگری از تفسیر و دیدگاهها و روشهای جدید در قلمرو پژوهشهای قرآنی پدید آمده است .
تفسیرنویسی جدید، که ریشه در تجددخواهی جهان اسلام دارد، همان اهداف کلی تجددخواهی را دنبال کرده است ، از قبیل ایجاد وحدت در میان مسلمانان برای مبارزه با غرب استعمارگر ، خرافه زدایی از باورهای مسلمانان و بر گرداندن آن به راه و رسم سلف و هماهنگ ساختن آموزه های دین اسلام با علم و یافته های جدید دانش بشری . تفسیرنویسی جدید از حیث انگیزه با تفسیرنویسی در روزگار گذشته تفاوت چندانی ندارد اما آنچه آن را از تفسیرنویسی قدیم متمایز می سازد اهداف و موضوعات و روشهای آن است . آنچه موجب شد قرآن محور پژوهشهای تجددخواهان در این دوره ، خاصه در میان اهل سنّت ، قرار گیرد این اعتقاد بود که قرآن بر دیگر منابع اندیشه اسلامی (از قبیل حدیث و قیاس و اجماع ) اولویت دارد. در مجموع تفاسیر و پژوهشهای تفسیری جدید، با وجود اختلافات و پراکندگیها، این سه عنصر مشترک دیده می شود: تلاش برای ارائه تفسیری معقول از قرآن ، کوشش در جهت خرافه زدایی و افسانه زدایی از ساحت قرآن ، و تلاش برای عقلانی ساختن بنیادهای نظری دین یا اصول و بنیادهایی که به قرآن ارجاع می شوند یا به کمک آن توجیه می گردند. آنچه در این راه به کمک آغازکنندگان این جریان آمد و تا حدی به کار آنان مشروعیت بخشید عبارت بود از استفاده از شیوه مرسوم فقیهان در بررسی دقیق روایات مشکوک یا مجعولی چون اسرائیلیات که به تفاسیر راه یافته بود و نیز به کار گرفتن شیوه جدید تحقیق متون تاریخی و ادبی که بسیاری از گزارشهای مشکوک و مجعول را بی اعتبار می کرد.
شکل پردازش
مجموعه نوشته های تفسیری معاصر را از حیث شکل پردازش میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: کتابهای مفصّلی که به تفسیر تمام یا بخش عمده سوره ها و آیات قرآن از دیدگاه جدید می پردازند و کتابها یا رساله ها و مقالاتی که روش جدیدی در تفسیر پیشنهاد می کنند بی آنکه آن را با کل قرآن یا بخش عمده آن تطبیق دهند. دسته دوم اگر چه از مقبولیت دسته اول برخوردار نیستند، اهمیت آنها از حیث روش پیشنهادی و نتایج حاصل از آن کمتر از دسته اول نیست. در دسته اولِ آثار تفسیریِ دوران جدید، رویکردهای متمایزی همچون رویکرد سلفی، رویکرد عقلی ـ اصلاحی و رویکردِ تفسیر برای تغییر شایان ذکرند.
رویکرد سلفی
رویکرد سلفی در تفسیر، مبتنی بر آرای مفسران کهن و سنّت مأثور و سیرت سلف صالح است و اگر چه به نوعی ادامه سنّت تفسیری قدیم محسوب می شود، نوع تلقی ا ش از کتاب و سنّت متمایز از شیوه تفسیری مرسوم است . در واقع ، مفسران سلفی تمسک به سنّت را ضامن وحدت فرهنگی و فکری مسلمانان و سدّی در برابر هجوم بیگانگان می دانند.
← مفسران سلفی
...
تفسیرنویسی جدید، که ریشه در تجددخواهی جهان اسلام دارد، همان اهداف کلی تجددخواهی را دنبال کرده است ، از قبیل ایجاد وحدت در میان مسلمانان برای مبارزه با غرب استعمارگر ، خرافه زدایی از باورهای مسلمانان و بر گرداندن آن به راه و رسم سلف و هماهنگ ساختن آموزه های دین اسلام با علم و یافته های جدید دانش بشری . تفسیرنویسی جدید از حیث انگیزه با تفسیرنویسی در روزگار گذشته تفاوت چندانی ندارد اما آنچه آن را از تفسیرنویسی قدیم متمایز می سازد اهداف و موضوعات و روشهای آن است . آنچه موجب شد قرآن محور پژوهشهای تجددخواهان در این دوره ، خاصه در میان اهل سنّت ، قرار گیرد این اعتقاد بود که قرآن بر دیگر منابع اندیشه اسلامی (از قبیل حدیث و قیاس و اجماع ) اولویت دارد. در مجموع تفاسیر و پژوهشهای تفسیری جدید، با وجود اختلافات و پراکندگیها، این سه عنصر مشترک دیده می شود: تلاش برای ارائه تفسیری معقول از قرآن ، کوشش در جهت خرافه زدایی و افسانه زدایی از ساحت قرآن ، و تلاش برای عقلانی ساختن بنیادهای نظری دین یا اصول و بنیادهایی که به قرآن ارجاع می شوند یا به کمک آن توجیه می گردند. آنچه در این راه به کمک آغازکنندگان این جریان آمد و تا حدی به کار آنان مشروعیت بخشید عبارت بود از استفاده از شیوه مرسوم فقیهان در بررسی دقیق روایات مشکوک یا مجعولی چون اسرائیلیات که به تفاسیر راه یافته بود و نیز به کار گرفتن شیوه جدید تحقیق متون تاریخی و ادبی که بسیاری از گزارشهای مشکوک و مجعول را بی اعتبار می کرد.
شکل پردازش
مجموعه نوشته های تفسیری معاصر را از حیث شکل پردازش میتوان به دو دسته اصلی تقسیم کرد: کتابهای مفصّلی که به تفسیر تمام یا بخش عمده سوره ها و آیات قرآن از دیدگاه جدید می پردازند و کتابها یا رساله ها و مقالاتی که روش جدیدی در تفسیر پیشنهاد می کنند بی آنکه آن را با کل قرآن یا بخش عمده آن تطبیق دهند. دسته دوم اگر چه از مقبولیت دسته اول برخوردار نیستند، اهمیت آنها از حیث روش پیشنهادی و نتایج حاصل از آن کمتر از دسته اول نیست. در دسته اولِ آثار تفسیریِ دوران جدید، رویکردهای متمایزی همچون رویکرد سلفی، رویکرد عقلی ـ اصلاحی و رویکردِ تفسیر برای تغییر شایان ذکرند.
رویکرد سلفی
رویکرد سلفی در تفسیر، مبتنی بر آرای مفسران کهن و سنّت مأثور و سیرت سلف صالح است و اگر چه به نوعی ادامه سنّت تفسیری قدیم محسوب می شود، نوع تلقی ا ش از کتاب و سنّت متمایز از شیوه تفسیری مرسوم است . در واقع ، مفسران سلفی تمسک به سنّت را ضامن وحدت فرهنگی و فکری مسلمانان و سدّی در برابر هجوم بیگانگان می دانند.
← مفسران سلفی
...
wikifeqh: گرایش های_تفسیری