پرداخت کفارات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] با مرور زمان و تغییر شرایط و احوال، بسیاری از موضوعاتِ احکام تغییر می کند.
از باب نمونه، در زمان های سابق برای جنگیدن با دشمن، نیزه ، سپر ، تیر چوبی، کمان ، زه ، اسب و… لازم بود و وجوب تهیه وسایل جنگی که برگرفته از آیه (وأعدّوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل) و امثال آن است، بر همان ابزار جنگی منطبق می گشت و تهیه آن وسایل واجب بود و زمانی که با پیشرفت علم و تکنیک، دشمن با تانک ، توپ، موشک ، هواپیمای جنگی و… به مصاف آمد، تهیه وسایل جنگی سابق ضرورتی ندارد و در عوض باید به اسلحه روز یعنی همین ابزار جنگی یا مشابه و برتر از اینها خود را مسلح کنیم و هیچ کس نمی گوید که باید بر ابزار سابق بسنده کنیم و هیچ کس نمی گوید که چون در روایات همین لفظ ها موجود است و یا در آیه قرآن با صراحت لفظ (خیل) به معنای (اسب) آمده، بنابراین پیوسته تهیه (اسب) ضرورت دارد، هرچند این که دشمن با هواپیما و موشک به ما حمله کند. به گفته دیگر، با تغییر شرایط و اوضاع، ابزار جنگی، کاملاً عوض می شود و حکم وجوب تهیه ابزار، از روی اسب، کمان، زه، زره و… برداشته می شود و بر روی ابزار جدید نظیر تانک، توپ، هواپیما، ضد هوایی، موشک و… قرار می گیرد. بنابراین، تغییر شرایط و تغییر زمان و مکان باعث می شود که حکم، موضوعِ مصرّح خود را رها کند و بر موضوع دیگری منطبق شود.
← وجوب اطعام فقیر
از جمله اموری که باعث می شود که بگوییم امروزه اطعام با یک مُد گندم، جو و یا خرما برآورده نمی شود اطلاق اطعام در آیه قرآن است. از سوی دیگر اطعام حقیقت شرعیه و یا متشرعه شمرده نمی شود تا شارع خود مصداق آن را برنماید ـ و موضوع له آن تعبدی باشد. از سومین جهت، اگر بپذیریم که موضوع له اطعام خاص است، هیچ گاه آن را منحصر و ویژه در همان موضوع له نتوانیم شمرد.درست است که الفاظ را برای معانی عرفی ای نهاده اند که در زمان شارع از لفظ می فهمیده اند، اما تنها افرادی خاص در زمانی خاص تعیین مصداق ها را بر عهده ندارند بلکه در هنگامه های متفاوت مصداق های هر کلّی را می توان متغیّر یافت. این که پیامبر و امامان مصداق اطعام را یک مُد تعیین نموده اند تنها مصداق آن زمانی است، نه آن که اطعام در آیه قرآن را به یک مد معنی کرده باشند آن چنان که لغویان می نمایند.اکنون آیه ها را برمی رسیم:۱. (یا أیها الذین آمنوا کتب علیکم الصیام… فمن کان منکم مریضاً أو علی سفرٍ فعدة من أیّام أخر وعلی الذین یطیقونه فدیة طعام مسکین)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، روزه بر شما مقرّر شده است… هرکس از شما بیمار و یا در سفر باشد، تعدادی از روزهای دیگر (را روزه بگیرد) و بر کسانی که (روزه) طاقت فرساست، کفاره ای است که خوراک دادن به بینوایی است.۲. (والذین یظاهرون من نسائهم ثمّ یعودون لما قالوا فتحریر رقبة… فمن لم یجد فصیام شهرین متتابعین… فمن لم یستطع فإطعام ستّین مسکیناً)؛ و کسانی که زنانشان را ظهار می کنند، سپس از آنچه گفته اند پشیمان می شوند، برایشان (فرض) است که برده ای آزاد کنند… و آن کس که نیابد، باید دو ماه پیاپی روزه بگیرد… و هرکس که نتواند، باید شصت بینوا را خوراک دهد.در عهد جاهلیت، اگر مردی به همسرش می گفت: (پشت تو برای من، همانند پشت مادرم است.) چنان حکم می شد که آن زن ، همیشه بر آن مرد حرام ماند.قرآن کریم، پایه این سخن را سست می داند و افزون بر آن کفاره ای می گذارد که ناگزیر بایست آن را پیش از آمیزش پرداخت: آزادسازی یک برده؛ اگر آزادسازی برده را نتواند یا آن که برده ای نباشد، شصت روز روزه گرفتن و آن گاه اگر از شصت روز روزه نیز فرو می ماند، اطعام شصت مسکین.چنان که از آیه پسین برمی آید، گویا امامان (علیهم السلام) از آن روی مصداق اطعام را مُد برگزیدند تا برخی را از کم پردازی بازدارند.۳. (لایؤاخذکم اللّه باللغو فی أیمانکم ولکن یؤاخذکم بما عقدتم الایمان فکفارته إطعام عشرة مساکین من أوسط ماتطعمون أهلیکم أو کسوتهم أو تحریر رقبة…)؛ خداوند شما را به سوگندهای بیهوده تان مؤاخذه نمی کند، ولی به سوگندهایی که (از روی اراده) می خورید (و سپس می شکنید) شما را مؤاخذه می کند. و کفاره اش خوراک دادن به ده بینواست، از غذاهای متوسطی که به کسان خود می خورانید، یا پوشانیدن آنان، یا آزاد کردن بنده ای.چنان که از این آیه آخرین سوره نازل شده بر پیامبر برمی آید، گویا مسلمانان در مقدار و گونه غذای پرداختی برای کفاره اختلاف داشته اند، یا برخی از پرداخت آن بخل می ورزیده اند و غذای بسیار کمی را به فقیران می داده اند و یا پیرامون گونه غذا پرسش هایی کرده اند که بنابر آن، خداوند در این آیه مقدار و گونه غذا را متوسط (میانه) غذایی برشمرده که افراد به خانواده خود می دهند، تا آن گاه فقیران و ثروتمندان به یک نسبت کفاره را بپردازند.دور می نماید که این معیار را تنها برای سوگند برشمریم، اما کفاره ظهار، یا ابطال عمدی روزه و یا کفاره روزه خوری بی طاقتان یک مُد باشد و دورتر این که (من أوسط ماتطعمون) را بر (أوسط ما أطعموا) بار کنیم و از آن جا که در صدر اسلام، غذای متوسط به مقدار یک مُد گندم بوده تا ابد الدهر کفاره یمین را ده مُد طعام به ده مسکین برشمریم.در همان صدر اسلام نیز قرآن کفاره همگان را یگانه ندانسته است؛ آنان که بهره مند و ثروتمند بوده اند همواره می بایست بیش تر از اصحاب صفّه و گدایان کفاره می پرداختند، زیرا (أوسط ماتطعمون) برای این دو گروه بسی متفاوت است. نپذیرفتن صریح آیه و پیروی از خبرهای واحدی که اطعام را یک مُد غذا برشمرده، درست نیست. بویژه آن که امامان همواره در جایگاه گزینش مصداق ها بوده اند و از همین روی، امیر مؤمنان را مصداق (الذین آمنوا)، یا (السابقون الأوّلون) و یا (السابقون السابقون) یاد کرده اند؛ نیز همان گونه است که مصداق هایی را برای کافران و منافقان برشمرده اند که مفسران شیعه، بویژه علامه طباطبایی، آنها را از شمار جَری و تطبیق دانسته اند. بنابراین، یک مُد نیز جَری و تطبیق، یا مصداقی از اطعام در دوره ای ویژه است که در دوران دیگر، مصداق هایی دیگر دارد.
بررسی روایات
ظاهر بیش تر روایات دلالت بر آن دارد که برای اطعام یک نفر، پرداخت یک مُد بسنده باشد، اما گویا همه این روایات تنها گزینه مصداقی اطعام آن روزگار را برشمرده اند و پیامبر اکرم و امامان درصدد بوده اند تا مصداق اطعام موجود در آیات قرآن را در آن روزگار یک مُد گندم، یا نان و یا خرما یاد کنند.چنان که در گفتاری درباره نماز مسافر (شماره۲۷ و۲۸ این مجله) آوردیم، ملاک اصلی در نماز مسافر (مسیرة یوم) و یا (بیاض یوم) است و از آن جا که آن روزگاران با شتر ، استر و… سفر می کرده اند که میانگین راه پیمایی روزانه با آن ها ۴۵کیلومتر بوده است، امامان (علیهم السلام) مصداق (مسیرة یوم) را بنابر مسافت برگزیده اند تا کسانی که میان روز یا شب حرکت می کنند و یا آن کسانی که از میزان میانگین، کمتر و یا بیش تر راه پیموده اند، در قصر و تمام خواندن نماز به مشکل نیفتند. برای همین، امروزه با دگرگون شدن وسایل نقلیه، آن راه برشمرده شده را در زمانی کوتاه تر می پیمایند و عرف ، پیماینده آن راه را مسافر نمی خواند. در این گفتار نیز باید گفت: بنابر عرف، یک دهم پول غذای معمولی امروزی، با ۷۵۰ گرم جو، خرما، گندم و… برآورده نمی شود. در بحث احتکار نیز نکته هایی ویژه در موضوع احتکار برشمرده شده که در این زمانه، هم بسیار یافت می شود و هم جایگزین دارد، اما بسیار چیزهایی شمرده ناشده نیز هست که اکنون نبود آن ها به از کار ایستادن چرخه زندگی می انجامد، مانند: مواد سوختی، وسایل یدکی گونه ماشین ها و موتورها و وسایل خانگی (یخچال، تلویزیون و…). برای همین، برخی از فقیهان احتکارهای منصوص را موسمی برشمرده اند و به حرمت احتکار همه نیازمندی ها حکم کرده اند. پس گزینه اطعام شمردن مُد در کفارات نیز موسمی است و امروزه نیز شورای اقتصاد و کمیسیون های غذایی و بهداشتی بایست میانگین نیاز غذایی مردم را بررسند تا اندازه مبلغ اطعام را بتوان برآورد زد.آنچه آوردیم، از برخی روایات نیز قابل برداشت است از جمله:۱. (مصححة حلبی عن أبی عبدالله فی قول الله عزّوجل من (أوسط ماتطعمون أهلیکم)، قال: هو کلما یمکن أن یکون فی البیت من یأکل المُد ومنهم من یأکل أکثر من المُد ومنهم من یأکل أقل من المُد، فبین ذلک و إن شئت جعلت لهم أدما والأدم ادناه ملح وأوسطه الخل والزیت وأرفعه اللحم)؛ حضرت صادق (علیه السلام) درباره فرموده خداوند: (متوسط آنچه به خانواده خود غذا می دهید) فرمود: همان گونه که ممکن است در خانه، فردی باشد که بیش از یک مد می خورد و کسی کمتر از یک مد بخورد پس می بایست میانه این دو را پرداخت و اگر خواستی همراه آن ها خورش بدهی، پایین ترین آن ها نمک و میانه آن ها سرکه و روغن زیتون و بالاترین آن ها گوشت است.چنان که صدر این روایت بر کمیّت و مقدار دلالت می کند، از آن جا که خوراک برخی بیش از ۷۵۰ گرم بوده و خوراک برخی کمتر و دیگرانی میانه این دو می خورده اند، برمی آید که این حکم تنها درباره کسانی است که در مکان و زمان ویژه ای می زیسته اند وگرنه همان زمان، کسانی در جاهای دیگر بوده اند که ۷۵۰گرم نان را برای غذا نمی خوردند، چنان که در این زمان، مردم تایوان و مسلمانان شمال کشورمان نیز نه چنان اند. بنابراین، گونه و مقدار غذا تنها درباره کسانی بوده که در جا و زمان ویژه ای می زیسته اند و نمی توان گفت که همگان همواره از هر غذایی ۷۵۰ گرم می خورند. پس این مقدار تنها درباره گندم و جو است که امروزه، افزون بر آن ها خوراک هایی دیگر نیز وجود دارد.از سوی دیگر، خورش های یاد شده در روایت نیز امروزه چنان مصرف نمی شود بلکه نمک از جداناشدنی های خود غذاست و سرکه و زیتون را نیز دیگر خورش نمی شمرند. البته گوشت را به تنهایی یا به همراه چیزهای دیگر می توان در غذاهایی، مانند: کباب، ساندویچ، و… به کار برد.۲. (مصححة هشام بن حکم عن أبی عبداللّه فی کفارة الیمین مدّ، مدّ من حنطة و حُفنة لتکون الحفنة فی طحنه وحَطَبه)؛ حضرت صادق (علیه السلام) درباره کفاره سوگند که یک مُد است، فرمود: یک مُد گندم و یک مُشت تا یک مشت در هزینه آرد کردن و هیزمش مصرف شود.از این روایت برمی آید که خوراندن غذا به فقیر هدف اساسی است، حال اگر غذا آماده باشد که هیچ، امّا اگر به او گندم بدهد می تواند همان فقیر را وکیل بگیرد تا گندم را آرد کند و از آن نان بسازد. پس هزینه آرد کردن و نان پختن را نیز باید بپردازد. بنابراین، امروزه نیز بایست هزینه اطعام کنونی را پرداخت و چنان که از فرموده حضرت (افزون یک مشت گندم به مد) برمی آید، خود مد موضوعیتی ندارد و ملاک اصلی، فراهم آوردن خوراک برای فقیر است.۳. (مصححة أبی بصیر، قال سئلت أباجعفرٍ عن (أوسط ماتطعمون أهلیکم) قال: ماتقوتون به عیالکم من أوسط ذلک، قلت: وما أوسط ذلک؟ فقال: الخلّ والزیت والتمر والخبز، یشبعهم به مرّة واحدة، قلت: کسوتهم؟ قال: ثوب واحد)؛ از حضرت باقر (علیه السلام) درباره (متوسط آنچه به خانواده خودتان غذا می دهید)، پرسیدم. فرمود: میانه آن قوتی است که به عیال (نان خوران) خود می پردازید. پرسیدم: میانه آن چیست؟ فرمود: سرکه، زیتون ، خرما و نان برای آن که آنان را یک بار سیر کند. پرسیدم: پوشاندن آنان به چیست؟ فرمود: یک لباس.این روایت نیز خوراک و قوت آن روزگار را نشان می دهد که اکنون آن ها را تنها در بخشی از غذاها به کار می برند.۴. در روایت دیگری ابوبصیر از حضرت باقر (علیه السلام) درباره (من أوسط ماتطعمون أهلیکم) می آورد:(قوت عیالک. والقوت یومئذ مدّ، قلت: أو کسوتهم؟ قال: ثوب)؛ خوراک خانواده است که در آن زمان یک مد بوده است. پرسیدم: پوشاندنشان چگونه فرمود: به یک لباس.مضمون، راوی و مروی عنه روایت پیشین نیز چنین بود، امّا به رغم آن که در این روایت، نمونه های روایت پیشین وجود ندارد، نکته ای را گویا بر آن افزوده که امام فرمود:(والقوت یومئذ مد)، البته اگر بگوییم که این عبارت توضیح ابوبصیر و یا کلام عیاشی صاحب تفسیر بوده نیز برمی تابد که خوراک در هر زمان با زمان دیگر تفاوت دارد و مُد تنها قوت زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله) بوده است. با وجود این، آیا می توان در هر شرایطی حتی اگر قیمت اطعام چند برابر قیمت یک مد گندم شود، همه را مکلّف به پرداخت یک مد دانست؟ یا باید دید که دلیل ها تا چه اندازه آن را تأیید می کنند و امور برون دینی چه درمی افکنند.۵. در روایت دیگری که عیاشی در تفسیر خود از سماعة بن مهران در تفسیر (من اوسط ماتطعمون اهلیکم) از حضرت صادق (علیه السلام) آورده، ایشان فرموده است:(مایأکل أهل البیت یُشبعهم یوماً وکان یعجبه مُدّ لکل مسکین)؛ آنچه اهل خانه می خورند که یک روز آنان را سیر می کند و پرداخت یک مد به مسکین او را شگفت زده می کرد.اکنون از بررسی یک روز اطعام یا یک وعده غذایی سر باز می زنیم و به تعبیر (خوشایند امام افتادنِ) پرداخت یک مد به فقیر روی می آوریم: اگر یک مد از اطعام کمتر بود و هزینه یک اطعام کامل را دربر نداشت، هیچ گاه امام از آن خرسند نمی شد، زیرا با حکم خدا مخالف است. همچنین می توان گفت که امروزه نیز یک مد طعام، بسنده و برابر با ظاهر قرآن نیست و ناگزیر امام نیز آن را نمی پسندد.۶. روایت دیگری در تفسیر عیاشی از حضرت صادق (علیه السلام) وجود دارد که مسأله را بیش تر روشن می سازد:(عن ابن سنان عن ابی عبدالله (علیه السلام)، قال فی کفارة الیمین یعطی کل مسکین مدّاً علی قدر ما یقوت إنساناً من أهلک فی کلّ یوم. وقال: مد من حنطة یکون فیه طحنه وحطبه علی کل مسکین)؛ حضرت صادق (علیه السلام) درباره کفاره سوگند فرمود: به هر مسکینی یک مدّ می دهد، به مقداری که هر روز خوراک فردی از اهل خودت است و فرمود: یک مد از گندم، برای آرد کردن و هیزمش به هر مسکین پرداخت می شود.اگر ضمیر خطاب (ک) در (أهلک) مطلق مخاطب و هر انسانی را در بر بگیرد، آن گاه بنابر این حدیث، مقدار خوراک یک انسان، عطف بیان یا بدل یک مد خواهد بود و نشان می دهد که در آن زمان، مقدار خوراک و مد تقریباً برابر بوده است. بنابراین، در زمان های دیگر نیز این برابری را باید نگاه داشت. اگر در زمانی، یک مد حدود یک دهم غذا را تأمین کند، دور می نماید که کفاره و اطعام واجب را بسنده کند. با پرداخت یک مد، همواره شک در پرداخت شدن اطعام وجود دارد و بنابر آن که اشتغال یقینی، برائت یقینی را می طلبد، مقدار بیش تر را باید پرداخت تا به جا آورده شدن تکلیف یقینی شود.امّا اگر ضمیر خطاب به خود عبدالله بن سنان راوی حدیث برگردد، روشن می شود که حضرت در صدد بیان کردن مصداق خارجی برای (أوسط ماتطعمون) بوده و فرموده است که ببین خودت به خانواده ات چه غذاهایی را می دهی پس آن گاه مکلّفان همانها را به فقیران بپردازند. البته از آن روی که عبدالله بن سنان، خزانه دار حکومت بنوعباس بوده و برای منصور، مهدی، هادی و رشید خزانه داری می کرده، نمی توان گفت که به خانواده اش تنها نان می داده است بلکه بیش تر کسانی که به کارهای دولتی مشغول بوده اند، همواره بهتر از دیگر مردم از پس برآورده کردن نیازمندی هایشان برمی آمدند و اگر همانند سلمان فارسی زهد می ورزیدند و از دنیا دوری می جستند، چنان بود که همگان می نوشتند و نقل می کردند.بنابراین پرداخت یک مد را در هر زمانی جایگزین اطعام نمی توان شمرد، زیرا با پرداخت یک مد در زمان امامان (علیهم السلام) بهترین غذاها فراهم می شد، اما در زمانه ما با چنان پرداختی خوراکی مناسب را نمی توان جست تا به صریح دلالت قرآن بر اطعام، جامه عمل پوشاند.شاید در مسئله نماز مسافر، از آن روی که سنّت (بیاض یوم) را برنموده و سپس ائمه اطهار آن را به کیلومتر تبدیل کرده، بتوان گفت که قصد کننده یا پیماینده۴۵کیلومتر مسافر است، امّا در این جا میانه اطعام را قرآن برنموده که جایگاهی بالاتر از سنت دارد. سنّت یا عترت را که ثقل اصغر گویند تنها آن گاه می توان پذیرفت که در جایگاه معنی و تفسیر کردن قرآن باشند، امّا هنگامی که معنی هیچ گونه ابهامی را برنتابد و سنّت تنها مصداق ها را برشمرَد، آن مصداق ها را نمی توان همواره در هر زمانی پذیرفتنی دانست؛ بویژه اگر با مفهوم آیه قرآن ناسازگار نماید.دنباله روایت که فرموده: (مدّ من حنطة یکون فیه طحنه وحطبه علی کلّ مسکین) دو احتمال را برمی تابد:۱. یک مدّ، از خوراک یک انسان بیش تر است و زیاد بر خوراک یک انسان را باید هزینه آرد کردن و نان پختن شمرد. به بیانی دیگر، یک مد برابر با دو اطعام بوده و مقدار زاید بر اطعام را بایست برای تبدیل گندم به نان هزینه کرد.۲. دو مُد گندم را به فقیر باید داد تا مُدّی را برای تبدیل گندم به آرد و پختن نان هزینه کند و مُدّ دیگر را نان بسازد.بنابر هر یک از دو احتمال، چنان برمی آید که در هر زمان و مکانی، مکلف بایست اطعام را با هزینه های همراه آن بپردازد. پس چون اطعام، خوراندن غذای کامل به فقیر است، در زمان ما نیز هزینه یک اطعام بایست برآورده شود، نه قیمت یک مُد گندم یا جو. هزینه یک اطعام را امروزه از رستوران ها و… باید پرسید، نه از گندم و جوکاران و نیز در این زمان، هزینه یک غذای مناسب، از ده مُد گندم بیش تر است۷. زراره در روایت دیگری می آورد که امام صادق (علیه السلام) درباره کفاره یمین که باید برده ای را آزاد کرد و یا (اطعام عشرة مساکین من أوسط ما تطعمون أهلیکم)، فرموده: اطعام را همراه با خورش باید پرداخت که متوسط آن، سرکه و زیتون و بالاتر از آن نان و گوشت است. از این حدیث نیز اِطعامی برمی آید که آن را با خورش در آن روزگار (سرکه، روغن زیتون و…) باید پرداخت.سپس پیرو روایت آمده است که فرموده: (والصدقة مُدّ مُدّ لکلّ مسکین) که دو احتمال را برمی تابد: یک مُد پرداخت به هر مسکین به جای نان و خورش، و دیگر جدا شمردن اطعام و صدقه از هم؛ مکلّف به اطعام، ناگزیر از پرداخت غذا همراه با خورش باشد و مکلّف به صدقه ، ناگزیر کمتر از یک مُد را به هر فرد نباید بپردازد، زیرا چنان که در روایت آمده: (کلّ معروف صدقه)، این صدقه ای ویژه است و از آن سوی، صدقه را بی اندازه می توان پرداخت؛ بویژه اگر صدقه مستحبی باشد.چنان که درافکندیم، مدّ موضوعیّتی ندارد بلکه اطعام باید صورت پذیرد و در این زمانه که با یک مُد فقیران را اطعام نمی توان کرد، هزینه ای بیش تر را به آنان باید پرداخت تا بتوانند یک وعده غذایی بخورند امروزه این مقدار قیمتی در حدود ده مُددارد.
نگاه فقیهان
...

پیشنهاد کاربران

بپرس