[ویکی فقه] منذر ابن جارود بن عمرو بن حبیش العبدی در زمان حیات رسول اکرم (صلی الله علیه و آله وسلّم) متولد شد. وی از قبیله عبدالقیس است. برخی از اخبار طول حیات وی را از سال اول هجری تا سال ۶۱ ه. ق دانسته اند؛ ولی مطابق اخباری که در ادامه خواهد آمد به احتمال بیشتر، فوت او در سال های پس از ۶۱ است.
منذر بن جارود در زمان امام علی (علیه السّلام) از سپاهیان ایشان بود و در جنگ های جمل و صفین در رکاب ایشان جنگید. در تاریخ آمده است که روزی پس از خاتمه جنگ جمل منذر بن جارود از امیرالمومنین (علیه السّلام) پیرامون فتنه آخر زمان سوال کرد. امیرالمومنین شرح فتنه ای که در آخر الزمان وقوع می یابد را برای منذر و دیگران گفت و ایشان بسیار گریستند. در جریان آمادگی سپاهیان برای عزیمت به جنگ صفین گروهی از یاران معاویه به اعتراض نسبت به عملکرد و سیاست های او پرداختند. لشکریان امام علی (علیه السّلام) این خبر را شنیدند و برای اعلام وفاداری خود نسبت به امام منذر بن جارود به نمایندگی ایشان برخاست و گفت: یا علی! معاذ الله که ما با تو از آن نوع سخن گوییم که لشکر معاویه با معاویه سخن می گویند. اگر ما بر تو سخنی بگوییم از آن روی است که خدای تعالی تو را به ما و اهل سلام ارزانی دارد و بر کرامت و مسرت و حشمت و دولت تو بیفزاید. هر چه تو فرمایی صلاح و سعادت ما به آن مقرون باشد. اگر جماعتی را به جنگ معاویه مقدم گردانی و اگر طایفه ای را باز پس داری تقدیم و تاخیر از جانب تو امری است که گردن نهادن بر آن بر ما واجب است. تو ما را به منزله پدری مشفقی و ما تو را به مانند فرزندان مطیع. خداوند روزی را نیاورد که ما شاهد ناراحتی و رنج تو باشیم. خداوند زندگی حسن و حسین را طولانی کند. تا جان داریم خدمت شما را کمر بندیم و اطاعت و فرمانبرداری شما را واجب دانیم. جمله لشکریان کلمات منذر را تحسین کردند و او را ثنا گفتند. هنگامی که علی (علیه السّلام) پیرامون جنگ صفین به مشورت با یارانش می پرداخت نیز از قول ابن جارود نقل شده است که گفت: یا امیرالمومنین! شام سر فرود نخواهد آورد، مگر به از بین رفتن عراق و عراق نیز جز به نابودی شام خشنود نمی شود. به نظر من اگر با آنان سخن بگوییم شاید بر بینش ایشان افزوده گردد، در غیر این صورت دو کار در پیش خواهیم داشت، یا بار دیگر با آنان خواهیم جنگید و حد را بر ایشان جاری خواهیم کرد و یا این که آنان را هم چون سگان شکاری فراری خواهیم داد. در بحران جنگ صفین هنگامی که گروهی با پیشنهاد حکمیت معاویه فریفته شدند، نام منذر بن جارود در بین وفاداران به امام به چشم می خورد. ابن جارود در هنگامه ای که بسیاری از یاران امام ساز جدایی می زدند به امام علی (علیه السّلام) گفت: ما سخن معاویه و عمرو عاص را شنیدیم و بر باطن و ظاهر ایشان واقف گشتیم. اکنون اگر دل تو چنان می خواهد که با این قوم جنگ کنی هنوز لشکر ما قدرت ایستادگی دارد و ما نیز همگی مطیع و فرمان بردار توایم.
اعطای امارت اصطخر از جانب امام علی
پس از جنگ صفین امام علی (علیه السّلام) منذر بن جارود عبدی را والی اصطخر فارس قرار داد. پس از مدتی به امام خبر رسید که منذر در پی خوشگذرانی است و به امور مردم اهتمام ندارد. امام با دریافت این خبر در نامه ای توبیخ آمیز برای وی نوشت: همانا شایستگی پدرت مرا به تو مغرور ساخت، پس ناگاه تو را یافتم که از پیروی هوای خود نمی گذری، این هوسرانی مقام تو را پست می کند. به من خبر رسیده است که تو بسیار می شود که کار خود را رها می کنی و در پی شکار و سگ بازی به هوسرانی بیرون می روی، و سوگند می خورم که اگر درست باشد تو را بر کارت کیفر دهم، پس هر گاه به نامه ام نگریستی نزد من آی، والسلام. مطابق نقل یعقوبی امام، ابن جارود را به همین سبب عزل کرد و سی هزار درهم غرامت بر او نهاد. بر طبق آن چه در الغارات ثقفی آمده است، سبب عزل ابن جارود این بود که وی چهل هزار درهم از اموال بیت المال را برداشته بود و این قضیه موجب شد که امام (علیه السّلام) او را عزل و سپس حبس نماید. مطابق هر دو نقل صعصعه بن صوحان شفاعت ابن جارود را نزد امام (علیه السّلام) کرد و امام با وساطت صعصعه و دریافت غرامت از وی او را بخشید و از حبس آزاد کرد.
ابن جارود در زمان امام حسین
در زمان عزیمت امام حسین (علیه السّلام) به کربلا، ابن جارود در بصره اقامت داشت و از مردم با نفوذ و در رده بزرگان بصره بود. امام حسین (علیه السّلام) پیش از حرکت به جانب کوفه، نامه ای هم به برخی از سران بصره از جمله منذر بن جارود عبدی نوشت. متن نامه امام چنین است:بسم الله الرحمن الرحیم. از حسین بن علی به مالک بن مسمع و احنف بن قیس و منذر بن جارود و مسعود بن عمرو و قیس بن هیثم: سلام بر شما. همانا من شما را به زنده کردن آثار و نشانه های حق و نابود کردن بدعت ها فرا می خوانم و اگر بپذیرید به راه های هدایت رهنمون خواهید شد. ما خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان پیامبر بودیم و از همه مردم به جانشینی وی شایسته تر، اما قوم ما دیگران را بر ما ترجیح دادند که رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم، در صورتی که می دانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهده دار آن شدند بیشتر بود. اینک فرستاده خویش را با این نامه سوی شما روانه کردم و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دعوت می کنم که سنت را می رانده اید و بدعت را احیاء کرده اید. اگر گفتار مرا بشنوید و دستور مرا هدایت کنید شما را به راه ارشاد هدایت می کنم. هنگامی که نامه به این افراد رسید همگی آن را مخفی کردند غیر از منذر بن جارود که دخترش هند همسر عبید الله بن زیاد والی بصره بود. آورده اند منذر از اینکه این نامه دسیسه ابن زیاد باشد بیمناک شد و همان شب که ابن زیاد می خواست فردای آن برای سرکوبی حامیان حسین بن علی به کوفه برود، نامه را به او نشان داد و ابن زیاد دستور داد آورنده نامه را گردن زدند. عبیدالله پس از این اتفاق و پیش از عزیمت به کوفه برای انذار مردم به مسجد بزرگ کوفه رفت و گفت: ای مردم بصره، امیرالمومنین مرا به حکومت بصره و کوفه گماشته است و من اکنون به کوفه می روم و برادرم عثمان بن زیاد را به جانشینی خود می گذارم. به شما هشدار می دهم که از ستیزه جویی و شایعه پراکنی پرهیز کنید و سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست اگر به من خبر برسد که کسی مخالفت و ستیزه جویی کرده است خودش و بستگانش را خواهم کشت. نزدیک را به گناه کسی که دور است و بی گناه را به جرم گناهکار مواخذه خواهم کرد تا به راه راست بیاید و آن کس که چون من قبلا می گوید و بیم می دهد بهانه ای باقی نمی گذارد. عبیدالله پس از ایراد این سخنان از منبر پایین آمد و از بزرگان بصره منذر بن جارود و شریک بن اعور همراه او از مسجد خارج شدند.
پناهنده شدن ابن مفرغ به وی
...
منذر بن جارود در زمان امام علی (علیه السّلام) از سپاهیان ایشان بود و در جنگ های جمل و صفین در رکاب ایشان جنگید. در تاریخ آمده است که روزی پس از خاتمه جنگ جمل منذر بن جارود از امیرالمومنین (علیه السّلام) پیرامون فتنه آخر زمان سوال کرد. امیرالمومنین شرح فتنه ای که در آخر الزمان وقوع می یابد را برای منذر و دیگران گفت و ایشان بسیار گریستند. در جریان آمادگی سپاهیان برای عزیمت به جنگ صفین گروهی از یاران معاویه به اعتراض نسبت به عملکرد و سیاست های او پرداختند. لشکریان امام علی (علیه السّلام) این خبر را شنیدند و برای اعلام وفاداری خود نسبت به امام منذر بن جارود به نمایندگی ایشان برخاست و گفت: یا علی! معاذ الله که ما با تو از آن نوع سخن گوییم که لشکر معاویه با معاویه سخن می گویند. اگر ما بر تو سخنی بگوییم از آن روی است که خدای تعالی تو را به ما و اهل سلام ارزانی دارد و بر کرامت و مسرت و حشمت و دولت تو بیفزاید. هر چه تو فرمایی صلاح و سعادت ما به آن مقرون باشد. اگر جماعتی را به جنگ معاویه مقدم گردانی و اگر طایفه ای را باز پس داری تقدیم و تاخیر از جانب تو امری است که گردن نهادن بر آن بر ما واجب است. تو ما را به منزله پدری مشفقی و ما تو را به مانند فرزندان مطیع. خداوند روزی را نیاورد که ما شاهد ناراحتی و رنج تو باشیم. خداوند زندگی حسن و حسین را طولانی کند. تا جان داریم خدمت شما را کمر بندیم و اطاعت و فرمانبرداری شما را واجب دانیم. جمله لشکریان کلمات منذر را تحسین کردند و او را ثنا گفتند. هنگامی که علی (علیه السّلام) پیرامون جنگ صفین به مشورت با یارانش می پرداخت نیز از قول ابن جارود نقل شده است که گفت: یا امیرالمومنین! شام سر فرود نخواهد آورد، مگر به از بین رفتن عراق و عراق نیز جز به نابودی شام خشنود نمی شود. به نظر من اگر با آنان سخن بگوییم شاید بر بینش ایشان افزوده گردد، در غیر این صورت دو کار در پیش خواهیم داشت، یا بار دیگر با آنان خواهیم جنگید و حد را بر ایشان جاری خواهیم کرد و یا این که آنان را هم چون سگان شکاری فراری خواهیم داد. در بحران جنگ صفین هنگامی که گروهی با پیشنهاد حکمیت معاویه فریفته شدند، نام منذر بن جارود در بین وفاداران به امام به چشم می خورد. ابن جارود در هنگامه ای که بسیاری از یاران امام ساز جدایی می زدند به امام علی (علیه السّلام) گفت: ما سخن معاویه و عمرو عاص را شنیدیم و بر باطن و ظاهر ایشان واقف گشتیم. اکنون اگر دل تو چنان می خواهد که با این قوم جنگ کنی هنوز لشکر ما قدرت ایستادگی دارد و ما نیز همگی مطیع و فرمان بردار توایم.
اعطای امارت اصطخر از جانب امام علی
پس از جنگ صفین امام علی (علیه السّلام) منذر بن جارود عبدی را والی اصطخر فارس قرار داد. پس از مدتی به امام خبر رسید که منذر در پی خوشگذرانی است و به امور مردم اهتمام ندارد. امام با دریافت این خبر در نامه ای توبیخ آمیز برای وی نوشت: همانا شایستگی پدرت مرا به تو مغرور ساخت، پس ناگاه تو را یافتم که از پیروی هوای خود نمی گذری، این هوسرانی مقام تو را پست می کند. به من خبر رسیده است که تو بسیار می شود که کار خود را رها می کنی و در پی شکار و سگ بازی به هوسرانی بیرون می روی، و سوگند می خورم که اگر درست باشد تو را بر کارت کیفر دهم، پس هر گاه به نامه ام نگریستی نزد من آی، والسلام. مطابق نقل یعقوبی امام، ابن جارود را به همین سبب عزل کرد و سی هزار درهم غرامت بر او نهاد. بر طبق آن چه در الغارات ثقفی آمده است، سبب عزل ابن جارود این بود که وی چهل هزار درهم از اموال بیت المال را برداشته بود و این قضیه موجب شد که امام (علیه السّلام) او را عزل و سپس حبس نماید. مطابق هر دو نقل صعصعه بن صوحان شفاعت ابن جارود را نزد امام (علیه السّلام) کرد و امام با وساطت صعصعه و دریافت غرامت از وی او را بخشید و از حبس آزاد کرد.
ابن جارود در زمان امام حسین
در زمان عزیمت امام حسین (علیه السّلام) به کربلا، ابن جارود در بصره اقامت داشت و از مردم با نفوذ و در رده بزرگان بصره بود. امام حسین (علیه السّلام) پیش از حرکت به جانب کوفه، نامه ای هم به برخی از سران بصره از جمله منذر بن جارود عبدی نوشت. متن نامه امام چنین است:بسم الله الرحمن الرحیم. از حسین بن علی به مالک بن مسمع و احنف بن قیس و منذر بن جارود و مسعود بن عمرو و قیس بن هیثم: سلام بر شما. همانا من شما را به زنده کردن آثار و نشانه های حق و نابود کردن بدعت ها فرا می خوانم و اگر بپذیرید به راه های هدایت رهنمون خواهید شد. ما خاندان و دوستان و جانشینان و وارثان پیامبر بودیم و از همه مردم به جانشینی وی شایسته تر، اما قوم ما دیگران را بر ما ترجیح دادند که رضایت دادیم و تفرقه را خوش نداشتیم، در صورتی که می دانستیم حق ما نسبت به این کار از کسانی که عهده دار آن شدند بیشتر بود. اینک فرستاده خویش را با این نامه سوی شما روانه کردم و شما را به کتاب خدا و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلّم) دعوت می کنم که سنت را می رانده اید و بدعت را احیاء کرده اید. اگر گفتار مرا بشنوید و دستور مرا هدایت کنید شما را به راه ارشاد هدایت می کنم. هنگامی که نامه به این افراد رسید همگی آن را مخفی کردند غیر از منذر بن جارود که دخترش هند همسر عبید الله بن زیاد والی بصره بود. آورده اند منذر از اینکه این نامه دسیسه ابن زیاد باشد بیمناک شد و همان شب که ابن زیاد می خواست فردای آن برای سرکوبی حامیان حسین بن علی به کوفه برود، نامه را به او نشان داد و ابن زیاد دستور داد آورنده نامه را گردن زدند. عبیدالله پس از این اتفاق و پیش از عزیمت به کوفه برای انذار مردم به مسجد بزرگ کوفه رفت و گفت: ای مردم بصره، امیرالمومنین مرا به حکومت بصره و کوفه گماشته است و من اکنون به کوفه می روم و برادرم عثمان بن زیاد را به جانشینی خود می گذارم. به شما هشدار می دهم که از ستیزه جویی و شایعه پراکنی پرهیز کنید و سوگند به خدایی که جز او خدایی نیست اگر به من خبر برسد که کسی مخالفت و ستیزه جویی کرده است خودش و بستگانش را خواهم کشت. نزدیک را به گناه کسی که دور است و بی گناه را به جرم گناهکار مواخذه خواهم کرد تا به راه راست بیاید و آن کس که چون من قبلا می گوید و بیم می دهد بهانه ای باقی نمی گذارد. عبیدالله پس از ایراد این سخنان از منبر پایین آمد و از بزرگان بصره منذر بن جارود و شریک بن اعور همراه او از مسجد خارج شدند.
پناهنده شدن ابن مفرغ به وی
...
wikifeqh: منذر_بن_جارود
[ویکی شیعه] مُنذِر بن جارود(درگذشته۶۲ق) کارگزار امام علی(ع) در اصطخر. منذر در جنگ جمل و صفین در سپاه امام علی بود. حضرت علی(ع) او را به خاطر جایگاه پدرش جارود، به کارگزاری اصطخر منصوب کرد اما پس از مدتی به دلیل خوشگذرانی منذر، امام علی او را برکنار کرد. او همچنین نامه و نامه رسان امام حسین(ع) به بزرگان بصره را تسلیم ابن زیاد کرد. منذر در قیام مختار بی طرف بود. وی مدتی کارگزار امویان در هند نیز بود.
منذر بن جارود بن عمرو بن حبیش العبدی در زمان حیات رسول اکرم(ص) به دنیا آمد. وی از قبیله عبدالقیس و از خویشان صعصعه بن صوحان است. منذر در دوره حکومت امام علی(ع) از جمله یاران وی بود، اما در سال های آخر عمر، به امویان گرایش یافت و به عنوان کارگزار یزید بن معاویه از سوی عبیدالله بن زیاد در منطقه ای از هند منصوب گردید. او در همان جا در سال ۶۲ق وفات کرد.
منذر در جنگ جمل و جنگ صفین در رکاب امام علی(ع) جنگید. پس از جنگ جمل منذر سؤالی را درباره آخرالزمان از امیرالمؤمنین(ع) پرسید که امام پاسخی مفصل به او و دیگر اصحاب داد.
منذر بن جارود بن عمرو بن حبیش العبدی در زمان حیات رسول اکرم(ص) به دنیا آمد. وی از قبیله عبدالقیس و از خویشان صعصعه بن صوحان است. منذر در دوره حکومت امام علی(ع) از جمله یاران وی بود، اما در سال های آخر عمر، به امویان گرایش یافت و به عنوان کارگزار یزید بن معاویه از سوی عبیدالله بن زیاد در منطقه ای از هند منصوب گردید. او در همان جا در سال ۶۲ق وفات کرد.
منذر در جنگ جمل و جنگ صفین در رکاب امام علی(ع) جنگید. پس از جنگ جمل منذر سؤالی را درباره آخرالزمان از امیرالمؤمنین(ع) پرسید که امام پاسخی مفصل به او و دیگر اصحاب داد.
wikishia: منذر_بن_جارود