معراج
/me~rAj/
مترادف معراج: صعود، عروج، پلکان، نردبان
متضاد معراج: نزول، هبوط
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: عروج، بالا رفتن، رفتن به سوی آسمان، به ویژه در مورد پیغمبر اکرم ( ص )، به ویژه در مورد پیامبر اسلام ( ص )، به بالا رفتن، ( در قدیم ) ( به مجاز ) تکامل، ( در قدیم ) وسیله ای برای بالا رفتن، به ویژه نردبان
برچسب ها: اسم، اسم با م، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی
لغت نامه دهخدا
بر بام سدره تا در ادنی فکنده رخت
روح القدس دلیلش ، معراج نردبان.
خاقانی.
در بارگاه صاحب معراج هر زمان معراج دل به جنت مأوی برآورم.
خاقانی.
شب از چتر معراج او سایه ای وز آن نردبان آسمان پایه ای.
نظامی ( شرفنامه چ وحید ص 17 ).
ز معراج او در شب ترکتازمعرج گران فلک را طراز.
نظامی ( شرفنامه چ وحید ص 17 ).
- شب معراج ؛ شبی که آن حضرت صلی اﷲعلیه وآله به امر خداوند تبارک و تعالی عروج کرد به سوی خدا و نزدیک گردید به وی و به مقامی رسید که هیچ یک از خلایق به آن مقام نرسیده و نخواهند رسید.( ناظم الاطباء ) : بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (تصوف ) پیوستن روح به عالم غیب و مجردات.
۳. (اسم ) [جمع: معارج و معاریج] [قدیمی] نردبان، پلکان.
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] به سفر پیامبر اسلام (صلی الله و علیه واله) به آسمان ها و عوالم ملکوت را معراج می گویند.
«معراج» در لغت از ریشه عرج و به معنی نردبان
ابن منظور، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه، ۱۴۰۵، ج۲، ص۳۲۱۳۲۴.
در برخی آیات قرآن به معراج اشاره شده است، مانند:«سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر»
اسرا/سوره۱۷، آیه۱.
روایاتی که به موضوع معراج پرداخته اند، به روشنی از عروج پیامبر (صلی الله و علیه واله) سخن می گویند و تنها در بیان جزئیّات با یکدیگر تفاوت دارند. از مجموعه این روایات بر می آید که پیامبر اسلام (صلی الله و علیه واله) در سفری آسمانی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی رفته و میان راه، همراه جبرئیل به مدینه نزول کرده و در آنجا نماز گزارده است
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۱۹.
...
«معراج» در لغت از ریشه عرج و به معنی نردبان
ابن منظور، لسان العرب، قم، نشرادب الحوزه، ۱۴۰۵، ج۲، ص۳۲۱۳۲۴.
در برخی آیات قرآن به معراج اشاره شده است، مانند:«سبحان الذی اسری بعبده لیلاً من المسجد الاقصی الذی بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انه هو السمیع البصیر»
اسرا/سوره۱۷، آیه۱.
روایاتی که به موضوع معراج پرداخته اند، به روشنی از عروج پیامبر (صلی الله و علیه واله) سخن می گویند و تنها در بیان جزئیّات با یکدیگر تفاوت دارند. از مجموعه این روایات بر می آید که پیامبر اسلام (صلی الله و علیه واله) در سفری آسمانی از مسجد الحرام به مسجد الاقصی رفته و میان راه، همراه جبرئیل به مدینه نزول کرده و در آنجا نماز گزارده است
مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج۱۸، ص۳۱۹.
...
wikifeqh: إسرای_نبی
[ویکی شیعه] سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَ یٰ بِعَبْدِهِ لَیلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَ امِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بَارَ کْنَا حَوْلَهُ لِنُرِ یهُ مِنْ آیاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ﴿۱﴾ (ترجمه: منزّه است آن که بنده اش را شبانگاهی از مسجد الحرام به سوی مسجد الاقصی -که پیرامون آن را برکت داده ایم- سیر داد، تا از نشانه های خود به او بنمایانیم، که او همان شنوای بیناست.﴿۱﴾)
مِعراج، عروج پیامبر اسلام از مسجد الاقصی به آسمان ها. به نقل از منابع اسلامی، پیامبر(ص) در شبی، از مکه به مسجدالاَقصی انتقال یافت و از آنجا به آسمان عروج کرد. او در شب معراج، با برخی از ملائکه دیدار و گفتگو نمود و اهل بهشت و اهل جهنم را مشاهده کرد. بر طبق احادیث، پیامبر در شب معراج، با برخی از پیامبران دیدار کرد. گفتگویی هم میان او و خداوند، صورت گرفت که به حدیث معراج شهرت یافته است.
داستان معراج در احادیث شیعه و سنی، به صورت متواتر آمده است؛ البته درباره جزئیات آن مانند زمان، مکان، تعداد، چگونگی و جسمانی یا روحانی بودن آن، اختلاف نظر وجود دارد. قرآن نیز در دو سوره اِسراء و نجم، به آن پرداخته است.
مِعراج، عروج پیامبر اسلام از مسجد الاقصی به آسمان ها. به نقل از منابع اسلامی، پیامبر(ص) در شبی، از مکه به مسجدالاَقصی انتقال یافت و از آنجا به آسمان عروج کرد. او در شب معراج، با برخی از ملائکه دیدار و گفتگو نمود و اهل بهشت و اهل جهنم را مشاهده کرد. بر طبق احادیث، پیامبر در شب معراج، با برخی از پیامبران دیدار کرد. گفتگویی هم میان او و خداوند، صورت گرفت که به حدیث معراج شهرت یافته است.
داستان معراج در احادیث شیعه و سنی، به صورت متواتر آمده است؛ البته درباره جزئیات آن مانند زمان، مکان، تعداد، چگونگی و جسمانی یا روحانی بودن آن، اختلاف نظر وجود دارد. قرآن نیز در دو سوره اِسراء و نجم، به آن پرداخته است.
wikishia: معراج
[ویکی اهل البیت] معراج؛ سیر و سفری شبانه ای است که خداوند به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله داد و او را از مکه به بیت المقدس و از آنجا به آسمان ها برد تا نشانه های عظمت و قدرت حق را مشاهده کند.
معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده است. آغاز ماجرای معراج در سورة اسرا چنین آمده است:
«سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ».
پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست.
بخشی از جریان معراج نیز در سوره نجم آمده است :
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَی
معراج پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به تصریح قرآن کریم در سایه عبودیت آن حضرت رخ داده است. آغاز ماجرای معراج در سورة اسرا چنین آمده است:
«سُبْحانَ الَّذِی أَسْری بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ».
پاک و منزه است خدایی که در (مبارک) شبی بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایی که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم که او (خدا) به حقیقت شنوا و بیناست.
بخشی از جریان معراج نیز در سوره نجم آمده است :
عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوَی
وَهُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَی
wikiahlb: معراج
[ویکی نور] معراج، اثر آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، تفسیر سوره مبارکه «النجم» می باشد که به زبان فارسی و قبل از سال 1361ش، نوشته شده است.
شخصیت برجسته و اهل تقوی و ورع بودن نویسنده، باعث تأثیرگذاری مطالب عنوان شده و اهمیت کتاب گردیده است.
نویسنده توانسته است با قلمی شیوا و رسا و با بیانی ساده که برای عموم خوانندگان قابل فهم و درک باشد، همراه با ذکر روایت های بسیار زیبا و تأثیرگذار، مطالب را در چهار فصل ارائه نماید.
فصل اول، شرح و تفسیر آیات اول تا هجدهم می باشد. در ثواب و فضیلت این سوره، به نقل از تفسیر «مجمع البیان»، چنین آمده است که: «هرکس این سوره را بخواند، خداوند به عدد کسانی که محمد(ص) را تصدیق کرده اند، ده حسنه در نامه عملش ثبت می فرماید و کسی که خواندن این سوره را در روز و شب ادامه دهد، خدای تعالی او را به تهذیب اخلاق موفق می دارد که البته چنین شخصی محبوب خداست».
نویسنده برای معنای نجم، وجوه مختلفی را بیان کرده و تذکر داده است که این وجوه مختلف، تضادی با هم نداشته، بلکه برای بیان مورد و مصداق می باشد. این وجوه عبارتند از:
شخصیت برجسته و اهل تقوی و ورع بودن نویسنده، باعث تأثیرگذاری مطالب عنوان شده و اهمیت کتاب گردیده است.
نویسنده توانسته است با قلمی شیوا و رسا و با بیانی ساده که برای عموم خوانندگان قابل فهم و درک باشد، همراه با ذکر روایت های بسیار زیبا و تأثیرگذار، مطالب را در چهار فصل ارائه نماید.
فصل اول، شرح و تفسیر آیات اول تا هجدهم می باشد. در ثواب و فضیلت این سوره، به نقل از تفسیر «مجمع البیان»، چنین آمده است که: «هرکس این سوره را بخواند، خداوند به عدد کسانی که محمد(ص) را تصدیق کرده اند، ده حسنه در نامه عملش ثبت می فرماید و کسی که خواندن این سوره را در روز و شب ادامه دهد، خدای تعالی او را به تهذیب اخلاق موفق می دارد که البته چنین شخصی محبوب خداست».
نویسنده برای معنای نجم، وجوه مختلفی را بیان کرده و تذکر داده است که این وجوه مختلف، تضادی با هم نداشته، بلکه برای بیان مورد و مصداق می باشد. این وجوه عبارتند از:
wikinoor: معراج
دانشنامه آزاد فارسی
مِعراج
مِعراج
در اصطلاح علم کلام و تفسیر به معنی فرابردن حضرت رسول (ص) به آسمان ها. لفظ معراج در قرآن ذکر نشده؛ ولی با تعبیر إسراء (سیر دادن شبانه) از آن یاد شده است. خداوند در آیۀ اول سورۀ إسراء این واقعه را این گونه توصیف می کند: «پاکا کسی که بنده اش را شبی از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت بخشیده ایم، سیر داد تا به او نمونه هایی از آیات خویش را نشان دهیم ...». در روایات آمده است که پیامبر این سفر را با مرکبی مخصوص به نام بُراق و به راهنمایی جبرئیل انجام داد و پس از آن به همۀ آسمان ها رفت و به مشاهدۀ اسرار الهی ازجمله سدرةالمنتهی، عرش، بهشت و دوزخ نائل شد که ذکر آن در حدیث معراجیه آمده است. در این که این سفر فقط روحانی بوده یا روحانی و جسمانی، بحث های فراوانی میان مذاهب گوناگون اسلامی درگرفته است.
مِعراج
در اصطلاح علم کلام و تفسیر به معنی فرابردن حضرت رسول (ص) به آسمان ها. لفظ معراج در قرآن ذکر نشده؛ ولی با تعبیر إسراء (سیر دادن شبانه) از آن یاد شده است. خداوند در آیۀ اول سورۀ إسراء این واقعه را این گونه توصیف می کند: «پاکا کسی که بنده اش را شبی از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت بخشیده ایم، سیر داد تا به او نمونه هایی از آیات خویش را نشان دهیم ...». در روایات آمده است که پیامبر این سفر را با مرکبی مخصوص به نام بُراق و به راهنمایی جبرئیل انجام داد و پس از آن به همۀ آسمان ها رفت و به مشاهدۀ اسرار الهی ازجمله سدرةالمنتهی، عرش، بهشت و دوزخ نائل شد که ذکر آن در حدیث معراجیه آمده است. در این که این سفر فقط روحانی بوده یا روحانی و جسمانی، بحث های فراوانی میان مذاهب گوناگون اسلامی درگرفته است.
wikijoo: معراج
مترادف ها
معراج، صعود، عروج عیسی به اسمان
معراج، شناوری
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
مـعــرج
معرج
در اعتقاد مسلمانان، اسراء و معراج به دو بخش از سفر شبانه محمد میان مسجدالحرام و مسجدالاقصی گفته می شود. لغت معراج در قرآن نیامده اما مفسران آیه اول سوره اسراء را مرتبط با این داستان می دانند. معمولاً مسجدالحرام با کعبه یا مکه یکسان محسوب می شود اما منظور از مسجدالاقصی مشخص نیست.
... [مشاهده متن کامل]
در آیه اول سوره اسراء، گفته شده «پاک و منزه است آنکه بُرد به شب بنده اش را شبی از مسجد الحرام به مسجدالاقصی که برکت دادیم پیرامونش را تا بنمائیم او را از آیت های خود بدرستی که او، اوست شنوای بینا. » در منابع اسلامی پساقرآنی، آیه این گونه تفسیر شده که اشاره به «معراج» محمد در آسمان ها دارد. از آنجا که منظور «مسجدالاقصی» مشخص نیست، چند روایت مختلف در این باره شکل گرفته است. اتفاق نظر اسلام شناسان این است که در قدیمی ترین نسخه های داستان، منظور از «مسجدالاقصی» برابرِ بهشتی کعبه بوده و منظور از اسراء ( سفر شبانه ) ، سفر از کعبه زمینی به کعبه آسمانی؛ در نسخه ای متاخرتر، «مسجدالاقصی» را با بیت المقدس که گفته می شود در شهر اورشلیمِ اسرائیل واقع است، یکسان معرفی کردند و با ترکیب این داستان ها، قصه سفر شبانه محمد از مکه به بیت المقدس و از آنجا به آسمان ها به وجود آمده است.
آیه شصتم سوره اسراء به یک «رؤیا» نیز اشاره کرده اما ارتباط محکمی میان آن و معراج دیده نمی شود. آیات نود تا نود و سه همان سوره فهرستی از خواسته های مخالفان محمد برای ایمان آوردن به او را ذکر کرده اند که یکی از این خواسته ها، عروج به آسمان است؛ با این حال، قرآن در پاسخ به آنان نمی گوید که محمد به آسمان عروج کرد، بلکه صرفاً می گوید محمد بشری مانند شماست. همچنین، در همین سوره اشاره شده که محمد معجزه ای غیر از قرآن نخواهد آورد. به طور کلی دیدگاه قرآن نسبت به عروج انسان به آسمان ها منفی است و به تلاش دشمنان خدا برای ورود به بهشت با هدف جاسوسی و رانده شدن آن ها نیز اشاره کرده، هرچند آیه ای وجود ندارد که به صراحت معراج محمد را رد کرده باشد.
مفسران مسلمان گاه آیات ۱ تا ۱۸ سوره نجم و ۱۹ تا ۲۵ سوره تکویر را نیز با معراج مرتبط دانسته اند اما به نظر می رسد موضوعات آن آیات چیز دیگری است. باقی روایات ریشه در منابع خارج از قرآن، به خصوص احادیث، تفاسیر و سیره های محمد، دارد. این منابع، ماجرا را به سه شیوه عمده تفسیر کرده اند؛ مطابق تفسیر اول که قدیمی ترین هم هست، اسراء و معراج مترادف اند و مسجدالاقصی در بهشت واقع است. معمولاً در تفاسیر معاصر به این دیدگاه اشاره ای نمی شود. مطابق تفسیر دوم مسجدالاقصی همان بیت المقدس است؛ این تفسیر جزئیات و طرفداران بیشتری دارد. در این داستان، ابتدا فرشتگان قلب محمد را پاک می کنند و سپس او از مکه سوار بر حیوانی بالدار به نام براق که جبرئیل برایش آورده، ابتدا به بیت المقدس و بعد به آسمان ها می رود. مشخص نیست چرا در این تفسیر مسجدالاقصی را با بیت المقدس یکی دانسته اند و شاید ریشه در تبلیغات بنی امیه داشته باشد. تفسیر سوم هم از این قرار است که با توجه به کلمه «رؤیا» در سوره اسراء، معراج به صورت جسمانی نبوده است. هر سه گروه اعتقاد دارند منظور آیه اول سوره اسراء از «بنده» ( عبد ) ، شخص محمد است اما هیچ مدرکی در تأیید نظر آن ها در قرآن وجود ندارد. فردریک کولبی، اسلام شناس، می گوید با در نظر گرفتن همه این موارد، روی هم رفته هیچ کدام از آیات قرآن از داستان سفر محمد به آسمان ها پشتیبانی نمی کند.
... [مشاهده متن کامل]
در آیه اول سوره اسراء، گفته شده «پاک و منزه است آنکه بُرد به شب بنده اش را شبی از مسجد الحرام به مسجدالاقصی که برکت دادیم پیرامونش را تا بنمائیم او را از آیت های خود بدرستی که او، اوست شنوای بینا. » در منابع اسلامی پساقرآنی، آیه این گونه تفسیر شده که اشاره به «معراج» محمد در آسمان ها دارد. از آنجا که منظور «مسجدالاقصی» مشخص نیست، چند روایت مختلف در این باره شکل گرفته است. اتفاق نظر اسلام شناسان این است که در قدیمی ترین نسخه های داستان، منظور از «مسجدالاقصی» برابرِ بهشتی کعبه بوده و منظور از اسراء ( سفر شبانه ) ، سفر از کعبه زمینی به کعبه آسمانی؛ در نسخه ای متاخرتر، «مسجدالاقصی» را با بیت المقدس که گفته می شود در شهر اورشلیمِ اسرائیل واقع است، یکسان معرفی کردند و با ترکیب این داستان ها، قصه سفر شبانه محمد از مکه به بیت المقدس و از آنجا به آسمان ها به وجود آمده است.
آیه شصتم سوره اسراء به یک «رؤیا» نیز اشاره کرده اما ارتباط محکمی میان آن و معراج دیده نمی شود. آیات نود تا نود و سه همان سوره فهرستی از خواسته های مخالفان محمد برای ایمان آوردن به او را ذکر کرده اند که یکی از این خواسته ها، عروج به آسمان است؛ با این حال، قرآن در پاسخ به آنان نمی گوید که محمد به آسمان عروج کرد، بلکه صرفاً می گوید محمد بشری مانند شماست. همچنین، در همین سوره اشاره شده که محمد معجزه ای غیر از قرآن نخواهد آورد. به طور کلی دیدگاه قرآن نسبت به عروج انسان به آسمان ها منفی است و به تلاش دشمنان خدا برای ورود به بهشت با هدف جاسوسی و رانده شدن آن ها نیز اشاره کرده، هرچند آیه ای وجود ندارد که به صراحت معراج محمد را رد کرده باشد.
مفسران مسلمان گاه آیات ۱ تا ۱۸ سوره نجم و ۱۹ تا ۲۵ سوره تکویر را نیز با معراج مرتبط دانسته اند اما به نظر می رسد موضوعات آن آیات چیز دیگری است. باقی روایات ریشه در منابع خارج از قرآن، به خصوص احادیث، تفاسیر و سیره های محمد، دارد. این منابع، ماجرا را به سه شیوه عمده تفسیر کرده اند؛ مطابق تفسیر اول که قدیمی ترین هم هست، اسراء و معراج مترادف اند و مسجدالاقصی در بهشت واقع است. معمولاً در تفاسیر معاصر به این دیدگاه اشاره ای نمی شود. مطابق تفسیر دوم مسجدالاقصی همان بیت المقدس است؛ این تفسیر جزئیات و طرفداران بیشتری دارد. در این داستان، ابتدا فرشتگان قلب محمد را پاک می کنند و سپس او از مکه سوار بر حیوانی بالدار به نام براق که جبرئیل برایش آورده، ابتدا به بیت المقدس و بعد به آسمان ها می رود. مشخص نیست چرا در این تفسیر مسجدالاقصی را با بیت المقدس یکی دانسته اند و شاید ریشه در تبلیغات بنی امیه داشته باشد. تفسیر سوم هم از این قرار است که با توجه به کلمه «رؤیا» در سوره اسراء، معراج به صورت جسمانی نبوده است. هر سه گروه اعتقاد دارند منظور آیه اول سوره اسراء از «بنده» ( عبد ) ، شخص محمد است اما هیچ مدرکی در تأیید نظر آن ها در قرآن وجود ندارد. فردریک کولبی، اسلام شناس، می گوید با در نظر گرفتن همه این موارد، روی هم رفته هیچ کدام از آیات قرآن از داستان سفر محمد به آسمان ها پشتیبانی نمی کند.
سلیم
معراج: واژه ای اربی و در فارسی برابر با پله یا پله پله ست و نمیتوانیم آن را به پلکان معنی کنیم چون خود پلکان جمع پله ست و آن را می توانیم برای جمع معراج یعنی معارج بکار ببریم.
* از آنجایی که این واژه بیشتر برای سفر پیامبر اسلام به آسمان بکار برده می شود می توانیم آن را به بالا رفتن بسوی آسمان، بالا روندگی به سوی آسمان هم معنی کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
معراج: واژه ای اربی و در فارسی برابر با پله یا پله پله ست و نمیتوانیم آن را به پلکان معنی کنیم چون خود پلکان جمع پله ست و آن را می توانیم برای جمع معراج یعنی معارج بکار ببریم.
* از آنجایی که این واژه بیشتر برای سفر پیامبر اسلام به آسمان بکار برده می شود می توانیم آن را به بالا رفتن بسوی آسمان، بالا روندگی به سوی آسمان هم معنی کنیم.
... [مشاهده متن کامل]
معراج : بالارفتن، عروج
معراج : معراج ( پسرانه ) 1 - ( در ادیان ) رفتن به سوی آسمان، به ویژه در مورد پیامبر اسلام ( ص ) ؛ 2 - به بالا رفتن، عروج؛ 3 - ( در قدیم ) ( به مجاز ) تکامل؛ 4 - ( در قدیم ) وسیله ای برای بالا رفتن، به ویژه نردبان.
رازینه
سلام. اسم پسر من معراج خیلی خوشحالم که این اسم روانتخاب کردم یعنی عروج و صعود رفتن به سوی آسمان . خودم فارسم و اسم عربی رو انتخاب کردم پس معنی عربیشو قبول دارم و برام مهم نیست ک فارسی میشه نردبان . اگه بخاد مهم باشه ما فارس ها روی جلد دعای معراج باید بنویسیم دعای نردبان ) با تشکر
عروج و صعود مسیری مطمئن وروشن، بالاترین جایگاهی که در آن پیامبر اکرم ( ص ) به دیدار پروردگارش با تن جسمانی شتافت .
معراج یعنی راه رسیدن به خدا
سم اللّه الرّحمن الرّحیم
سوره اسراء آیه 1
سبحان الّذى اسرى بعبده لیلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الّذى بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السّمیع البصیر ( 1 )
کلمه ( سبحان ) اسم مصدر از ماده تسبیح به معناى تنزیه است، و همواره به طور اضافه استعمال مى شود و در ترکیب، مفعول مطلقى است که قائم مقام و جانشین فعل است، بنابراین تقدیر ( سبحان اللّه ) ( سبحت اللّه تسبیحا ) است یعنى خداى را تنزیه مى کنم تنزیه کردن مخصوصى، و آن تنزیه و مبرى ساختن او از هر چیزیست که لایق ساحت قدسش نباشد.
... [مشاهده متن کامل]
و بیشتر در وقتى استعمال مى شود که بخواهند اظهار تعجب کنند، ولى در این آیه به شهادت سیاق، براى تنزیه است نه تعجب، چون سیاق کلام و غرض از آن تنزیه خداست، هر چند بعضیها اصرار دارند که آن را براى تعجب بگیرند.
کلمه ( اسراء ) و همچنین کلمه ( سرى ) که ثلاثى مجرد آنست به معناى سیر در شب است، وقتى گفته مى شود ( سرى و اسرى ) معنایش این است که فلانى در شب راه پیمود، و وقتى گفته مى شود ( سرى به و اسرى ) به معنایش این است که او را شبانّه سیر داد، و سیر مخصوص روز یا اعم از روز و شب مى باشد.
و کلمه ( لیلا ) مفعول فیه است و بودنش در کلام این معنا را افاده مى کند که این سیر همه اش در شب انجام گرفت، هم رفتنش و هم برگشتنش.
مراد از ( مسجداقصى ) به قرینه جمله ( الّذى بارکنا حوله ) بیت المقدس است و کلمه ( اقصى ) از ماده ( قصو ) و این ماده به معناى دورى است، و اگر مسجد بیت المقدس را مسجد الاقصى نامیده بدین جهت است که این مسجد نسبت به محل زندگى رسول خدا ( صلى اللّه علیه و آله و سلم ) و مخاطبینى که با اویند از مسجدالحرام خیلى دور است، زیرا محل زندگى ایشان شهر مکه است که مسجدالحرام در همانجا است.
و جمله ( لنریه من آیاتنا ) نتیجه این سیر دادن را بیان مى کند و آن این است که پاره اى از آیات و نشانه هاى خود را به وى نشان دهد، و این که گفتیم: ( پاره اى ) به خاطر وجود کلمه ( من ) در کلام است.
و سیاق کلام دلالت دارد بر اینکه آن آیات از آیات و نشانه هاى عظیمى بوده، هم چنانکه در آیه دیگرى در داستان معراج به این معنا تصریح نموده و فرموده است ( لقد راى من آیات ربّه الکبرى: آیه هاى بزرگى از آیات پروردگارش را مشاهده نمود ) .
و اینکه فرمود: ( انّه هو السّمیع البصیر ) بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است، یعنى خدا چون شنوا بگفته هاى بندگان و بیناى به افعال ایشان است و تقاضاى حال رسول خود را دید که چنین اکرامى را اقتضاء مى کرد لذا او را براى نشان دادن پاره اى از آیات و نشانه هایش شبانه سیر داد.
( بارکنا حوله لنریه من آیاتنا ) زیرا در آغاز کلام خداى را غایب گرفته و در اینجا به صورت متکلم آورد و گفت: ( مبارک کردیم پیرامون آن را ) و دوباره خداى را غایب گرفته فرمود: ( او شنوا و بینا است ) و وجه آن این است که خواست بدین معنا اشاره کند که این اسراء شبانه و آثار مترتّب بر آن یعنى نشان دادن آیات امرى بوده که از ساحت عظمت و کبریائى و موطن عزت و جبروت حق تعالى صادر شده، و در آن سلطنت عظماى او به کار رفته، و خداوند با آیات کبراى خود براى او تجلى کرده است و اگر این التفات به کار نمى رفت و گفته مى شد: ( لیریه من آیاته ) تا از آیات خود به او نشان دهد و یا تعبیر دیگرى نظیر آن مى کرد این نکته حاصل نمى شد.
و معناى آیه این است که: ( باید تنزیه کند تنزیه کردن مخصوصى آن خدائى را که با عظمت و کبریائیش بنده خود محمد ( صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را شبانه سیر داد، نهایت قدرت و سلطنت خود را به وى نشان داده در دل یک شب او را از مسجد الحرام به سوى مسجد اقصى برده که همان بیت المقدسى است که پیرامونش را مبارک گردانیده بود، و این بدان جهت است که عظمت و کبریائى و آیات کبراى خود را به وى بنمایاند، چون او شنواى به گفتار و بصیر و داناى به حال او بود، و مى دانست که او لایق چنین عنایت و مکرمتى هست ) .
سوره اسراء آیه 1
سبحان الّذى اسرى بعبده لیلا من المسجد الحرام الى المسجد الاقصى الّذى بارکنا حوله لنریه من آیاتنا انّه هو السّمیع البصیر ( 1 )
کلمه ( سبحان ) اسم مصدر از ماده تسبیح به معناى تنزیه است، و همواره به طور اضافه استعمال مى شود و در ترکیب، مفعول مطلقى است که قائم مقام و جانشین فعل است، بنابراین تقدیر ( سبحان اللّه ) ( سبحت اللّه تسبیحا ) است یعنى خداى را تنزیه مى کنم تنزیه کردن مخصوصى، و آن تنزیه و مبرى ساختن او از هر چیزیست که لایق ساحت قدسش نباشد.
... [مشاهده متن کامل]
و بیشتر در وقتى استعمال مى شود که بخواهند اظهار تعجب کنند، ولى در این آیه به شهادت سیاق، براى تنزیه است نه تعجب، چون سیاق کلام و غرض از آن تنزیه خداست، هر چند بعضیها اصرار دارند که آن را براى تعجب بگیرند.
کلمه ( اسراء ) و همچنین کلمه ( سرى ) که ثلاثى مجرد آنست به معناى سیر در شب است، وقتى گفته مى شود ( سرى و اسرى ) معنایش این است که فلانى در شب راه پیمود، و وقتى گفته مى شود ( سرى به و اسرى ) به معنایش این است که او را شبانّه سیر داد، و سیر مخصوص روز یا اعم از روز و شب مى باشد.
و کلمه ( لیلا ) مفعول فیه است و بودنش در کلام این معنا را افاده مى کند که این سیر همه اش در شب انجام گرفت، هم رفتنش و هم برگشتنش.
مراد از ( مسجداقصى ) به قرینه جمله ( الّذى بارکنا حوله ) بیت المقدس است و کلمه ( اقصى ) از ماده ( قصو ) و این ماده به معناى دورى است، و اگر مسجد بیت المقدس را مسجد الاقصى نامیده بدین جهت است که این مسجد نسبت به محل زندگى رسول خدا ( صلى اللّه علیه و آله و سلم ) و مخاطبینى که با اویند از مسجدالحرام خیلى دور است، زیرا محل زندگى ایشان شهر مکه است که مسجدالحرام در همانجا است.
و جمله ( لنریه من آیاتنا ) نتیجه این سیر دادن را بیان مى کند و آن این است که پاره اى از آیات و نشانه هاى خود را به وى نشان دهد، و این که گفتیم: ( پاره اى ) به خاطر وجود کلمه ( من ) در کلام است.
و سیاق کلام دلالت دارد بر اینکه آن آیات از آیات و نشانه هاى عظیمى بوده، هم چنانکه در آیه دیگرى در داستان معراج به این معنا تصریح نموده و فرموده است ( لقد راى من آیات ربّه الکبرى: آیه هاى بزرگى از آیات پروردگارش را مشاهده نمود ) .
و اینکه فرمود: ( انّه هو السّمیع البصیر ) بیان علت سیر دادن او به منظور نشان دادن آیات است، یعنى خدا چون شنوا بگفته هاى بندگان و بیناى به افعال ایشان است و تقاضاى حال رسول خود را دید که چنین اکرامى را اقتضاء مى کرد لذا او را براى نشان دادن پاره اى از آیات و نشانه هایش شبانه سیر داد.
( بارکنا حوله لنریه من آیاتنا ) زیرا در آغاز کلام خداى را غایب گرفته و در اینجا به صورت متکلم آورد و گفت: ( مبارک کردیم پیرامون آن را ) و دوباره خداى را غایب گرفته فرمود: ( او شنوا و بینا است ) و وجه آن این است که خواست بدین معنا اشاره کند که این اسراء شبانه و آثار مترتّب بر آن یعنى نشان دادن آیات امرى بوده که از ساحت عظمت و کبریائى و موطن عزت و جبروت حق تعالى صادر شده، و در آن سلطنت عظماى او به کار رفته، و خداوند با آیات کبراى خود براى او تجلى کرده است و اگر این التفات به کار نمى رفت و گفته مى شد: ( لیریه من آیاته ) تا از آیات خود به او نشان دهد و یا تعبیر دیگرى نظیر آن مى کرد این نکته حاصل نمى شد.
و معناى آیه این است که: ( باید تنزیه کند تنزیه کردن مخصوصى آن خدائى را که با عظمت و کبریائیش بنده خود محمد ( صلى اللّه علیه و آله و سلم ) را شبانه سیر داد، نهایت قدرت و سلطنت خود را به وى نشان داده در دل یک شب او را از مسجد الحرام به سوى مسجد اقصى برده که همان بیت المقدسى است که پیرامونش را مبارک گردانیده بود، و این بدان جهت است که عظمت و کبریائى و آیات کبراى خود را به وى بنمایاند، چون او شنواى به گفتار و بصیر و داناى به حال او بود، و مى دانست که او لایق چنین عنایت و مکرمتى هست ) .
بیت المقدّس و حوالی آن، محلّ نزول برکات آسمانی، مقّر پیامبران و فرودگاه فرشتگان در تاریخ بوده است. �بارَکْنا حَوْلَهُ�
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
... [مشاهده متن کامل]
به نام خداوند بخشنده مهربان
پاک و منزّه است آن ( خدایی ) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطرافش را برکت داده ایم شبانه بُرد، تا از نشانه هاى خود به او نشان دهیم. همانا او شنوا و بیناست.
سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا ۚ إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ
... [مشاهده متن کامل]
به نام خداوند بخشنده مهربان
پاک و منزّه است آن ( خدایی ) که بنده اش را از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی که اطرافش را برکت داده ایم شبانه بُرد، تا از نشانه هاى خود به او نشان دهیم. همانا او شنوا و بیناست.
معراج به معنی عروج و بالا رفتن در آسمان آن هم مختص پیامبر هست، اسم پسر من معراج است الان کلاس ششمه و خودش هم از اسمش خیلی خوشش میاد.
معراج : عروج و صعود بر آسمانها که ویژه ٔ حضرت رسول اکرم ( ص ) بود. عروج پیغمبر اسلام ( ص ) به آسمان و آن به بیست و ششم ماه رجب بوده است .
بنام خدا
با سلام
به طور خلاصه، پیامبر اعظم ( ص ) بنابه اعتقاد کاملا برحق و راسخ شیعه امامیه اصولی دو بار تاکید میکنم دو مرتبه معراج جسمانی به ملکوت اعلی داشته اند . تاکید : دو بار معراج جسمانی و چند مرتبه جهت دریافت وحی معراج روحانی در مدینه منوره داشته اندو جلد ۴۸ تفسیر تسنیم و تفسیر المیزان را بررسی فرمایید. خدای ناکرده معدودی مغرض که بنده را به چالش میکشند به دو مرجع موثق ما نحن فیه مراجعه نمایند من بیسواد مفید و مختصر تاکید کردم. هو الشافی
... [مشاهده متن کامل]
یا علی
با سلام
به طور خلاصه، پیامبر اعظم ( ص ) بنابه اعتقاد کاملا برحق و راسخ شیعه امامیه اصولی دو بار تاکید میکنم دو مرتبه معراج جسمانی به ملکوت اعلی داشته اند . تاکید : دو بار معراج جسمانی و چند مرتبه جهت دریافت وحی معراج روحانی در مدینه منوره داشته اندو جلد ۴۸ تفسیر تسنیم و تفسیر المیزان را بررسی فرمایید. خدای ناکرده معدودی مغرض که بنده را به چالش میکشند به دو مرجع موثق ما نحن فیه مراجعه نمایند من بیسواد مفید و مختصر تاکید کردم. هو الشافی
... [مشاهده متن کامل]
یا علی
سلام . اسم معراج واقعا زیباست و با معنی . به نظر من هم با توجه به وقایع رخ داده در هنگام معراج پیامبر و دعای معراج، نباید گفت که نام معراج یعنی نردبان و از دوستانی که میتوانند مطلب رو در سایت ها اصلاح کنن خواهش میکنم اقدام کنید شاید بعضی از مردم بخاطر همین موضوع این نام زیبا را انتخاب نکنند .
معنی اسم معراج یعنی عروج و بالا رفتن و شبی که پیامبر به به سوی آسمان عروج یافت بنظرم اسم معراج خیلی زیباست اسم پسر من معراج و الان ۵ سالشه
صعود . عروج شبی که پیامبر ص عروج کردند . ومعنی نردبان بخاطر این موضوع اشتباه است چون یک ابزار ب حساب می اید .
معراج : صعود . عروج .
بنام خدا
با سلام، معراج یا عروج یعنی صعود به بالا ، رسول گرامی اسلام ( ص ) بنابه اعتقاد برحق وراسخ شیعه امامیه اصولی ، دو بار به معراج و اسمان هفتم رفته اند ایشان با جبرییل ( ع ) و چهار پایی سفید ابتدا به مسجد الاقصی تشریف برده و پس از نماز گزاردن در قدس شریف ، مقادیری شیر در کاسه ای که جبرییل ( ع ) به ایشان داد ، انرا نوشیده و با براق سفید رنگ هر دو به سوی اسمان تاریک معراج نمودند و در هر اسمان رسول خدا ( ص ) درب خانه ای را میزدند و با یکی از پیامبران دیدار و مجداد به عروج خود ادامه داده و از اسمان چهارم حضرت جبرییل ( ع ) به پیامبر گفت که من اجازه بالاتر رفتن را ندارم چرا که در غیر اینصورت بالهایم میسوزند و لذا حضرت به تنهای به اسمان هفتم و درخت سدره المنتهی عروج فرمودند و در انجا با خداوند بزرگ صحبت و از بهشت نیز دیدن فرموده و با کسب اجازه از خداوند متعال به زمین باز گشتند. نکته اینجاست که به غیر از شیعه امامیه اصولی که اعتقاد راسخ بر معراج جسمانی و روحانی و انهم دو بار دارند سایرین معراج را در خواب و روحانی و انهم یکبار دانسته که اشتباه میباشد.
... [مشاهده متن کامل]
با سلام، معراج یا عروج یعنی صعود به بالا ، رسول گرامی اسلام ( ص ) بنابه اعتقاد برحق وراسخ شیعه امامیه اصولی ، دو بار به معراج و اسمان هفتم رفته اند ایشان با جبرییل ( ع ) و چهار پایی سفید ابتدا به مسجد الاقصی تشریف برده و پس از نماز گزاردن در قدس شریف ، مقادیری شیر در کاسه ای که جبرییل ( ع ) به ایشان داد ، انرا نوشیده و با براق سفید رنگ هر دو به سوی اسمان تاریک معراج نمودند و در هر اسمان رسول خدا ( ص ) درب خانه ای را میزدند و با یکی از پیامبران دیدار و مجداد به عروج خود ادامه داده و از اسمان چهارم حضرت جبرییل ( ع ) به پیامبر گفت که من اجازه بالاتر رفتن را ندارم چرا که در غیر اینصورت بالهایم میسوزند و لذا حضرت به تنهای به اسمان هفتم و درخت سدره المنتهی عروج فرمودند و در انجا با خداوند بزرگ صحبت و از بهشت نیز دیدن فرموده و با کسب اجازه از خداوند متعال به زمین باز گشتند. نکته اینجاست که به غیر از شیعه امامیه اصولی که اعتقاد راسخ بر معراج جسمانی و روحانی و انهم دو بار دارند سایرین معراج را در خواب و روحانی و انهم یکبار دانسته که اشتباه میباشد.
... [مشاهده متن کامل]
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)