علاقه به انعام

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علاقه به انعام (قرآن). علاقه به انعام، امری زینت یافته در دنیا برای مردم می باشد.
زین للناس حب الشهوت... والانعـم والحرث ذلک متـع الحیوة الدنیا...محبت امور مادی، ... چهارپایان و زراعت، .... این ها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است. از این آیه بر می آید که کفار معتقد بوده اند که می توانند با اموال و اولاد، از خدا بی نیاز شوند، و آیه شریفه بیان می کند که علت این پندار فریب خوردن آنان در برابر تمایلات و لذائذ مادی است، علت این است که از امور آخرت منقطع شده، و رو به دنیا آوردند، از امور بسیار مهم بریده به امور مجازی پرداختند، امر بر آنان مشتبه شد و نفهمیدند که لذائذ مادی، همه وسیله و متاع زندگی موقت در دنیا، و زندگی است، که خود مقدمه است، برای رسیدن به آنچه نزد خدا است و آن عبارت است از حسن ماب و عاقبت نیکو.نه تنها این کفار در علاقمندی به دنیا مبتکر و اولین علاقمند به آن نیستند، بلکه این شیفتگی از ناحیه دیگری ناشی شده است، و این خدا است که دل های ایشان را تسخیر کرده، و علاقه به این امور مادی را غریزه آن نموده، تا زندگی دنیایی و زمینی آنان تامین شود، چون اگر غریزه حب دنیا در انسان، گذارده نشده بود، زندگی او در این کره خاکی دوام نمی یافت، کسی به دنبال تولید مثل نمی رفت، و نسل بشر قطع می شد، و حال آنکه خدای سبحان مقدر کرده که بشر تا مدتی معین در زمین زندگی کند، چون در روز اول خلقت بشر به پدر بشر یعنی حضرت آدم فرمود: و لکم فی الارض مستقر و متاع الی حین. و اگر چنین مقدر کرده که علاقمند و دوستدار دنیا باشند برای این بوده که دنیا را وسیله زندگی آخرت خود کنند، و از متاع این زندگی چیزهایی را که به درد آن زندگیشان می خورد برگیرند. و خلاصه مطلب اینکه تقدیر کرد تا به عنوان وسیله بدان بنگرند، نه به نظر استقلالی، و به عبارت دیگر زندگی دنیا را وسیله زندگی آخرت قرار دهند، نه اینکه آن را هدف پنداشته و ما ورای آن را فراموش کنند، و یا راه را مقصد گرفته، در عین اینکه مشغول رفتن به سوی پروردگار خویشند رفتن را مقصد بپندارند.چیزی که هست این بی خبران غفلت زده، این وسائل ظاهری الهی را که مقدمات و وسائلی برای بدست آوردن رضوان الله هستند، اموری مستقل پنداشتند، و محبوب بالذات شمرده، خیال کردند که این امور مادی می تواند ایشان را از خدای سبحان بی نیاز سازد، و به همین جهت دنیایی که خلق شده تا نعمت و وسیله تقرب و پاداش اخروی آنان باشد، بر ایشان نقمت و عذاب شد.
تقوا بهتر از انعام
نعمت های بی پایان آخرتی و دست یافته به وسیله تقوا، بهتر از انعام و متاع دنیا است:زین للناس حب الشهوت... والانعـم والحرث ذلک متـع الحیوة الدنیا والله عنده حسن المـاب• قل اؤنبئکم بخیر من ذلکم للذین اتقوا عند ربهم جنت تجری من تحتها الانهـر خــلدین فیها وازوج مطهرة ورضون من الله والله بصیر بالعباد. محبت امور مادی، ... چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است و سرانجام نیک (و زندگی والا و جاویدان)، نزد خداست.بگو: «آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایه های مادی)، بهتر است؟» برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کرده اند، (و از این سرمایه ها، در راه مشروع و حق و عدالت، استفاده می کنند،) در نزد پروردگارشان (در جهان دیگر)، باغ هایی است که نهرها از پای درختانش می گذرد همیشه در آن خواهند بود و همسرانی پاکیزه، و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست). و خدا به (امور) بندگان، بیناست.لذائذ و نعمت های دنیا و آخرت هم هست با این تفاوت که نعمت های آخرت خالی از قبح و فساد است.این آیه شریفه در مقام بیان جمله: و الله عنده حسن المآب است و به جای شهواتی که در آیه قبل شمرد، در اینجا یک چیز را مقابل آنها قرار داده، و آن کلمه خیر است، و این بدان جهت است که نعمت های آخرتی همه خوبی ها را دارد، هم باقی است و هم اینکه زیبایی و لذتش حقیقی است، هم بطلان در آن راه ندارد، اموری است هم جنس شهوات دنیا (اگر در دنیا همسرانند در آخرت هم حوران بهشتی هستند، و اگر در دنیا اموال و اولاد و خوردنی ها هست آنجا هم غلمان و باغها و اقسام میوه ها هست).خلاصه خواص آنچه در دنیا هست در آخرت هم هست، با این تفاوت که نعمت های آخرت خالی از قبح و فساد است، و آدمی را از آنچه برایش بهتر و واجب تر است، باز نمی دارد. در این آیه با اینکه نام بهشت را برد (و بهشت مشتمل بر همه لذائذ هست) و در عین حال نام ازواج مطهره را اختصاص به ذکر داد، برای این که مساله هم خوابی و جماع در نظر انسان لذیذترین لذائذ حسی است، و باز به همین جهت است که در آیه قبلی نام زنان را جلوتر از بنین و قناطیر مقنطرة ذکر کرد.
لذات مادی در بهشت
در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه آیا در بهشت، لذات مادی هم وجود دارد؟بعضی چنین می پندارند که لذایذ مادی منحصر به این جهان است، و در آن جهان اثری از این لذایذ نیست و تمام تعبیراتی که در آیات قرآن درباره باغهای بهشتی و انواع میوه ها و آبهای جاری و همسران خوب آمده کنایه از یک سلسله مقامات و مواهب معنوی است که از باب کلم الناس علی قدر عقولهم (با مردم به اندازه فکرشان سخن بگو) به این صورت تعبیر شده است.ولی در برابر این پندار باید گفت: هنگامی که ما طبق صریح آیات فراوانی از قرآن کریم معاد جسمانی را قبول کردیم باید برای هر دو قسمت (جسم و روح) موهبت هایی به تناسب آنها، منتها در سطحی عالی تر وجود داشته باشد و اتفاقا در این آیه اشاره به هر دو قسمت شده، هم آنچه شایسته معاد جسمانی است و هم آنچه شایسته روح و رستاخیز ارواح می باشد.در واقع آنها که تمام نعمت های مادی آن جهان را کنایه از نعمت های معنوی می گیرند تحت تاثیر مکتب های التقاطی قرار گرفته علاوه بر این که بدون جهت ظواهر آیات قرآن را تاویل کرده معاد جسمانی و لوازم آن را به کلی فراموش نموده و منکر شده اند.و شاید جمله و الله بصیر بالعباد (خداوند به وضع بندگان خود بینا است) که در آخر آیه آمده اشاره به همین حقیقت باشد یعنی او است که می داند جسم و جان آدمی در جهان دیگر هر کدام چه خواسته هایی دارند و این خواسته ها را در هر دو جانبه به نحو احسن تامین می کند.

پیشنهاد کاربران

بپرس