[ویکی نور] "سفرنامه کارستن نیبور"، یکی از سفرنامه های گمنام؛ اما مهم روزگار کریم خان زند، سفرنامه نیبور است. منابع فارسی این دوره اغلب رویکردی سیاسی و نظامی دارند و کمتر به جزییات تاریخ اجتماعی و اقتصادی یا شناسایی علمی راه ها و بناهای باستانی روزگاران گذشته می پردازد. سفرنامه نیبور در تمامی این موارد مطالبی بدیع دارد که محقق تاریخ زندیه نمی تواند، از آن بی نیاز باشد.
اصل این سفرنامه در جلد است که بخش اندکی از آن درباره ایران است. سفرنامه او در شناخت ویژگی های خلیج فارس در سده هیجدهم و نقشه ها و مساحی هایی که از ایران ارائه داده است، اهمیتی درخور دارد.
سفرنامه، شامل فهرست مطالب، دیباچه مترجم، تصویری از کارستن نیبور، مقاله تحت عنوان سهم نیبور در شناسیایی شرق به قلم دیتمار هنتسه، مقدمه نیبور بر جلد اول کتاب و هشت فصل است، در پایان فهرست نام ها، شکل ها که شامل نقشه ها و تصاویر نیبور و فهرست لوحه ها، عکس های افزوده مترجم درباره تخت جمشید، می باشد.
فصل اول از مسقط به بوشهر می باشد که به احتمال زیاد نیبور به سبب عبور سریع از مناطقی چون جاسک، کوه مبارک، جزیره سلامه و تنب، چیزی بیشتر از موقعیت و طول و عرض جغرافیای آنها ذکر نمی کند. اما ضمن نقل داستانی که در سواحل بوشهر درباره نا امنی دریاها شنیده بود، بی لیاقتی حاکمان محلی و رشوه خواری آنان را موجب افول تجارت و آشوب دانسته است.
فصل دوم، یاداشت هایی درباره بوشهر، شیراز و تخت جمشید است. این فصل تنها به بوشهر و آبادی های میان آن تا شیراز می پردازد که از نظر شناخت راه های دوره زندیه، جغرافیای تاریخی، نام برخی آبادی ها که تاکنون وجود دارند، و نیز آب و هوا و پوشش گیاهی و محصولات آن جا اهمیت دارد.
اصل این سفرنامه در جلد است که بخش اندکی از آن درباره ایران است. سفرنامه او در شناخت ویژگی های خلیج فارس در سده هیجدهم و نقشه ها و مساحی هایی که از ایران ارائه داده است، اهمیتی درخور دارد.
سفرنامه، شامل فهرست مطالب، دیباچه مترجم، تصویری از کارستن نیبور، مقاله تحت عنوان سهم نیبور در شناسیایی شرق به قلم دیتمار هنتسه، مقدمه نیبور بر جلد اول کتاب و هشت فصل است، در پایان فهرست نام ها، شکل ها که شامل نقشه ها و تصاویر نیبور و فهرست لوحه ها، عکس های افزوده مترجم درباره تخت جمشید، می باشد.
فصل اول از مسقط به بوشهر می باشد که به احتمال زیاد نیبور به سبب عبور سریع از مناطقی چون جاسک، کوه مبارک، جزیره سلامه و تنب، چیزی بیشتر از موقعیت و طول و عرض جغرافیای آنها ذکر نمی کند. اما ضمن نقل داستانی که در سواحل بوشهر درباره نا امنی دریاها شنیده بود، بی لیاقتی حاکمان محلی و رشوه خواری آنان را موجب افول تجارت و آشوب دانسته است.
فصل دوم، یاداشت هایی درباره بوشهر، شیراز و تخت جمشید است. این فصل تنها به بوشهر و آبادی های میان آن تا شیراز می پردازد که از نظر شناخت راه های دوره زندیه، جغرافیای تاریخی، نام برخی آبادی ها که تاکنون وجود دارند، و نیز آب و هوا و پوشش گیاهی و محصولات آن جا اهمیت دارد.
wikinoor: سفرنامه_کارستن_نیبور
[ویکی فقه] سفرنامه کارستن نیبور (کتاب). کتاب سفرنامه کارستن نیبور ، ترجمه پرویز رجبی یکی از سفرنامه های گمنام؛ اما مهم روزگار کریم خان زند است. منابع فارسی این دوره اغلب رویکردی سیاسی و نظامی دارند و کمتر به جزییات تاریخ اجتماعی و اقتصادی یا شناسایی علمی راه ها و بناهای باستانی روزگاران گذشته می پردازد. سفرنامه نیبور در تمامی این موارد مطالبی بدیع دارد که محقق تاریخ زندیه نمی تواند، از آن بی نیاز باشد.
اصل این سفرنامه در یک جلد است که بخش اندکی از آن درباره ایران است. سفرنامه او در شناخت ویژگی های خلیج فارس در قرن هیجدهم و نقشه ها و مساحی هایی که از ایران ارائه داده است، اهمیتی درخور دارد. سفرنامه، شامل فهرست مطالب، دیباچه مترجم، تصویری از کارستن نیبور، مقاله تحت عنوان سهم نیبور در شناسیایی شرق به قلم دیتمار هنتسه ، مقدمه نیبور بر جلد اول کتاب و هشت فصل است، در پایان فهرست نام ها، شکل ها که شامل نقشه ها و تصاویر نیبور و فهرست لوحه ها، عکس های افزوده مترجم درباره تخت جمشید ، می باشد.
گزارش محتوا
۱. فصل اول از مسقط به بوشهر می باشد که به احتمال زیاد نیبور به سبب عبور سریع از مناطقی چون جاسک ، کوه مبارک ، جزیره سلامه و تنب ، چیزی بیشتر از موقعیت و طول و عرض جغرافیای آنها ذکر نمی کند. اما ضمن نقل داستانی که در سواحل بوشهر درباره نا امنی دریاها شنیده بود، بی لیاقتی حاکمان محلی و رشوه خواری آنان را موجب افول تجارت و آشوب دانسته است. ۲. فصل دوم، یاداشت هایی درباره بوشهر، شیراز و تخت جمشید است. این فصل تنها به بوشهر و آبادی های میان آن تا شیراز می پردازد که از نظر شناخت راه های دوره زندیه ، جغرافیای تاریخی، نام برخی آبادی ها که تاکنون وجود دارند، و نیز آب و هوا و پوشش گیاهی و محصولات آن جا اهمیت دارد. نیبور در حین مقایسه بندرعباس و بوشهر نوشته است که بندرعباس تا دوره افشاریه مهم ترین بندر جنوب ایران بود؛ اما از آن پس به سبب توسعه کارخانه کشتی سازی بوشهر به فرمان نادرشاه ، آن شهر اهمیت بیشتری یافت. نیبور تعداد کشتی های بزرگ بوشهر در دوران نادر را بین ۲۲ تا ۲۵ فروند دانسته است. در حالی که منابع افشاری از ۳۰ فروند در سال ۱۱۵۸/ ۱۷۴۵ خبر داده اند. نیبور اندکی فارسی می دانست و اصطلاح جنوبی ( شرجی ) را برای هوای مرطوب بوشهر به کار می برد. به نوشته او در بوشهر شخصی به نام بوشیخ ناصر به عنوان تامین کننده نیروی دریای کرمی خان و از منتقدین محلی حضور داشته و بازرگانی انگلیسی کمپانی هند شرقی را به بند بوشهر وارد می کرد. این مطلب نشان می دهد که او با وجود قدرت مسلط هندیان در خلیج فارس در آن عهد، انگلیسی ها هنوز به تجارت در جنوب ایران مشغول بوده اند. گر چه نیبور در اواخر کتاب خود، بیشتر بر جنبه نظامی حضور هندیان در جنوب ایران، به ویژه جزیره خارک اشاره می کند. نیبور به مسائل نظامی نیز توجه ویژه ای داشته است، چنانکه در توصیف اردوی امیر گونه خان افشار که عازم سرکوبی میرمهنا بود، می نویسد: اردوگاه در میان خندقی قرار داشت، سپاهیان امیر گونه خان ۵۰۰۰ سواره و ۲۰۰۰ پیاده بودند. نیبور در ادامه راه به ویرانی خورموج به دست امیر گونه خان به نوا رفتن رئیس آنجا به دربار کریم خان برای جلوگیری از شورش خورموجیان، توصیف یک پست نگهبان جاده ای را در دهکده کوهستان لاور و بازرسی جوازهای تردد مسافران و رشوه خواری های مرسوم در آن جا، تاثیر بلایای طبیعی ؛ چون حمله ملخ ها در نابودی زندگی روستایی و کاهش جمعیت روستاها، توصیف آبادی های کنار بندر، سه بیشه، دهکده جنیر و تلاش برای یافتن وجه تمسیه آنها، وصف چشمه های آب گرم و کانال آبرسانی دهکده آویز، توصیف عشایر و ترکمنان، اطراف فراشبند، آداب و رسوم و وضع زنان و نیز صنایع دستی آنان می پردازد. نیبور پس از گذشتن از آبادی های مختلف به سمت کازرون رفته است و از حوزه ها و تقسیمات محلی، معادن ، پوشش گیاهی و مسیر رودها، یاد کرده است. ۳. فصل سوم، به یادداشت هایی درباره شیراز پرداخته است. نیبور به کمک هرکولس، نماینده یرویس به دربار صادق خان، برادر کریم خان زند و بیگلربیگی شیراز را یافت. وی توصیف زیبای از کاخ بیگلربیگی واقع در باغ نظر و نقاشی های دیواری آنجا دارد که به نظر می رسد، همان عمارت کلاه فرنگی باشد و از نظر نیبور نبایی بی نظیر در خاورمیانه بوده است. وی ضمن توصیف دربار زند به رواج کامل موسیقی و هنر در عصر زندیه اشاره می کند. وی تصریح می کند که صدق خان همراه پسرهایش خواند و نوشتن یاد می گیرد و به این ترتیب آموخته تر از برادرش است. در توصیف کوتاهی از شیراز به دیوار خشتی و مقررات مربوط به مجوز عبور و مرور از آن، کارگاه های شیشه سازی و قلیان های کریم خانی آن جا، کارخانه توپ ریزی شیراز به مدیریت یک گرجی، و محصول انگور و شراب صادراتی شیراز می پردازد. ۴. در فصل چهارم، شرح تخت جمشید را در بردارد که طولانی ترین بخش کتاب است. زیرا منظور اصلی نیبور از مسافرت به ایران دیدار و شناخت بیشتر تخت جمشید بوده است. وی چنان محو در عظمت تخت جمشید شده بود که از آن عبارت مروارید همه چیزهایی که دیده ام، یاد کرده است. نیبور پس از تهیه نقشه ای دقیق تر از سایر جهانگردان پیش از خود از نمای بالای تخت جمشید، با اسفتاده از کارگران محلی پلکان ایوان شمالی کاخ آپادانا را از زیر خاک درآورد تا نقوش هخامنشی و کتیبه ها را نمونه برداری کند. وی این آثار را با نوشته های هرودت ، کورتیوس گزنفون مطابقت داده است. از این رو می توان بررسی های او را نخستین بررسی جدی و علمی در ایران دانست. فرضیات نیبور درباره ملیت نقوش مزبور بر اساس لباس و حیواناتی که به همراه می آورند و شیوه اندازه گیری ارتفاع ستون ها به کمک طول سایه آنها به اطلاعات باستان شناختی امروز نزدیک است. نیبور در هنگام مطالعه تخت جمشید، شب ها برای استراحت به مرودشت می رفته است و مطالبی کم نظیر درباره مردم شناسی ، آداب و رسوم مردم به ویژه عید فطر ، باورها و خرافه ها ، ارائه کرده است که پژوهش گران تاریخ محلی، مردم شناسی تاریخی و تاریخ اجتماعی عصر زندیه را به کار می آید. ۵. فصل پنجم، کتاب یادداشت هایی درباره شیراز است، نیبور در آبادی های اطرف رودخانه بندامیر، که امروزه رودکر نامیده می شود، از ویرانی هایی یاد می کند که نادر شاه پدید آورده بود، همراه کردن نام نادر و ویرانی در جای جای کتاب شاید بدان سبب باشد که نیبور بیشتر اطلاعات خود را از منابع شفاهی و مردم عصر زندیه به دست آورده بود و با این که از شیراز نسخه ای مصور از کتاب میرزا مهدی خان را خریداری کرده بود؛ اما به نظر نمی رسد که تسلط او به زبان فارسی برای خواندن چنان متن ادبی دشواری کافی بوده باشد. وی اماکن تاریخ شیراز را با ذکر موقعیت و شیوه تزئین آنها توصیف کرده است و از قصر ابونصر تحت عنوان مسجد مادر سلیمان و نیز آرامگاه حافظ ، آرامگاه سعدی ، آرامگاه سید علاءالدین حسین ، خاتون جامع، بی بی دختر، و تاسیسات انگلیسی ها ، فرانسوی ها ، هلندی ها و پرتغالی ها در محله سر باغ شیراز نام برده است. ۶. فصل ششم کتاب، از شیراز به بوشهر می باشد. وی یادداشت های این فصل را در حین بیماری نگاشته، لذا بسیار کوتاه است. به مناسبت روبرو شدن با کاروانی از زائران مشهد در ابتدای راه شیراز به بوشهر، در شرحی پیرامون زیارت نوشته است که به سبب سخت گیری ها و تحقیر عثمانی ها، بسیاری از شیعیان ایران، قطیف و بحرین به جای حج ، به زیارت امام رضا علیه السّلام می رفته اند. ۷. فصل هفتم درباره جزیره خارک است. نیبور درباره چگونگی تصرتف جزیره خارک توسط هلندیان می نویسد، چون ترک ها نسبت به بارون فن کنیپ هاوزن، رئیس پیشین امور بازرگانی هلند در بصره ، نظر خوشی نداشتند، او را اخراج نمودند. وی نیز طی مذاکره ای با رئیس بندر ریگ ، از او اجازه تاسیس نمایندگی هلند را دریافت کرد. پس از کنیپ هاوزن، فن در هولزت حاکم خارک شد. اما از سوی مقامات نمایندگی هلند در هند شرقی در باتاویا احضار شد و بوشمان به جای وی منصوب گردید. نیبور به موقعیت جغرافیایی جزیره خارک، آثار تاریخی، تنوع نژادی و دینی مردمان آن جا، تفاوت میان شیعه و سنی از دیدگاه اروپاییان، عزاداری ماه محرم در خارک و نیز رقص ها و مراسم مذهبی کافرهای بانتو توجه داشته، مطالب مردم شناسانه کم نظیری را ثبت کرده است. نیبور پس از خروج خود از جزیره خارک، با کشتی به سمت اروند رود رفت. مترجم محترم بخش های بعدی را به سبب عدم ارتباط با تاریخ ایران، ترجمه نکرده است. ۸. فصل هشتم، تاریخ ایران از سال ۶۱۱ ه. ق یا از تاریخ مرگ نادرشاه، تا سال ۱۱۷۹ ه. ق به نقل از اطلاعات شفاهی می باشد. این سفرنامه درباره اصفهان و شهرهای اطراف آن در روزگار رقابت کریم خان و خوانین محلی دیگر و نیز اوضاع ارامنه اصفهان اطلاعاتی کم نظیر دارد که پژوهندگان تاریخ محلی و نیز مورخان تاریخ اقلیت ها از آن بی نیاز نیستند.باید گفت که نیبور هر آنچه را که به چشم دیده، به دقت توصیف کرده است. اما درباره مطالبی که از زبان دیگران شینده یا از درک آن عاجز بوده، گفته های او شایان دقت و بررسی بیشتر است.
وضعیت کتاب
کارستن نیبور آلمانی بود و در سال از ایران دیدن کرد و یادداشت ها و گزارش ها و نقشه ها و تصاویر خود را از ایران در سفرنامه خود گرد آورد. این سفرنامه توسط پرویز رجبی به زبان فارسی ترجمه شده است.
اصل این سفرنامه در یک جلد است که بخش اندکی از آن درباره ایران است. سفرنامه او در شناخت ویژگی های خلیج فارس در قرن هیجدهم و نقشه ها و مساحی هایی که از ایران ارائه داده است، اهمیتی درخور دارد. سفرنامه، شامل فهرست مطالب، دیباچه مترجم، تصویری از کارستن نیبور، مقاله تحت عنوان سهم نیبور در شناسیایی شرق به قلم دیتمار هنتسه ، مقدمه نیبور بر جلد اول کتاب و هشت فصل است، در پایان فهرست نام ها، شکل ها که شامل نقشه ها و تصاویر نیبور و فهرست لوحه ها، عکس های افزوده مترجم درباره تخت جمشید ، می باشد.
گزارش محتوا
۱. فصل اول از مسقط به بوشهر می باشد که به احتمال زیاد نیبور به سبب عبور سریع از مناطقی چون جاسک ، کوه مبارک ، جزیره سلامه و تنب ، چیزی بیشتر از موقعیت و طول و عرض جغرافیای آنها ذکر نمی کند. اما ضمن نقل داستانی که در سواحل بوشهر درباره نا امنی دریاها شنیده بود، بی لیاقتی حاکمان محلی و رشوه خواری آنان را موجب افول تجارت و آشوب دانسته است. ۲. فصل دوم، یاداشت هایی درباره بوشهر، شیراز و تخت جمشید است. این فصل تنها به بوشهر و آبادی های میان آن تا شیراز می پردازد که از نظر شناخت راه های دوره زندیه ، جغرافیای تاریخی، نام برخی آبادی ها که تاکنون وجود دارند، و نیز آب و هوا و پوشش گیاهی و محصولات آن جا اهمیت دارد. نیبور در حین مقایسه بندرعباس و بوشهر نوشته است که بندرعباس تا دوره افشاریه مهم ترین بندر جنوب ایران بود؛ اما از آن پس به سبب توسعه کارخانه کشتی سازی بوشهر به فرمان نادرشاه ، آن شهر اهمیت بیشتری یافت. نیبور تعداد کشتی های بزرگ بوشهر در دوران نادر را بین ۲۲ تا ۲۵ فروند دانسته است. در حالی که منابع افشاری از ۳۰ فروند در سال ۱۱۵۸/ ۱۷۴۵ خبر داده اند. نیبور اندکی فارسی می دانست و اصطلاح جنوبی ( شرجی ) را برای هوای مرطوب بوشهر به کار می برد. به نوشته او در بوشهر شخصی به نام بوشیخ ناصر به عنوان تامین کننده نیروی دریای کرمی خان و از منتقدین محلی حضور داشته و بازرگانی انگلیسی کمپانی هند شرقی را به بند بوشهر وارد می کرد. این مطلب نشان می دهد که او با وجود قدرت مسلط هندیان در خلیج فارس در آن عهد، انگلیسی ها هنوز به تجارت در جنوب ایران مشغول بوده اند. گر چه نیبور در اواخر کتاب خود، بیشتر بر جنبه نظامی حضور هندیان در جنوب ایران، به ویژه جزیره خارک اشاره می کند. نیبور به مسائل نظامی نیز توجه ویژه ای داشته است، چنانکه در توصیف اردوی امیر گونه خان افشار که عازم سرکوبی میرمهنا بود، می نویسد: اردوگاه در میان خندقی قرار داشت، سپاهیان امیر گونه خان ۵۰۰۰ سواره و ۲۰۰۰ پیاده بودند. نیبور در ادامه راه به ویرانی خورموج به دست امیر گونه خان به نوا رفتن رئیس آنجا به دربار کریم خان برای جلوگیری از شورش خورموجیان، توصیف یک پست نگهبان جاده ای را در دهکده کوهستان لاور و بازرسی جوازهای تردد مسافران و رشوه خواری های مرسوم در آن جا، تاثیر بلایای طبیعی ؛ چون حمله ملخ ها در نابودی زندگی روستایی و کاهش جمعیت روستاها، توصیف آبادی های کنار بندر، سه بیشه، دهکده جنیر و تلاش برای یافتن وجه تمسیه آنها، وصف چشمه های آب گرم و کانال آبرسانی دهکده آویز، توصیف عشایر و ترکمنان، اطراف فراشبند، آداب و رسوم و وضع زنان و نیز صنایع دستی آنان می پردازد. نیبور پس از گذشتن از آبادی های مختلف به سمت کازرون رفته است و از حوزه ها و تقسیمات محلی، معادن ، پوشش گیاهی و مسیر رودها، یاد کرده است. ۳. فصل سوم، به یادداشت هایی درباره شیراز پرداخته است. نیبور به کمک هرکولس، نماینده یرویس به دربار صادق خان، برادر کریم خان زند و بیگلربیگی شیراز را یافت. وی توصیف زیبای از کاخ بیگلربیگی واقع در باغ نظر و نقاشی های دیواری آنجا دارد که به نظر می رسد، همان عمارت کلاه فرنگی باشد و از نظر نیبور نبایی بی نظیر در خاورمیانه بوده است. وی ضمن توصیف دربار زند به رواج کامل موسیقی و هنر در عصر زندیه اشاره می کند. وی تصریح می کند که صدق خان همراه پسرهایش خواند و نوشتن یاد می گیرد و به این ترتیب آموخته تر از برادرش است. در توصیف کوتاهی از شیراز به دیوار خشتی و مقررات مربوط به مجوز عبور و مرور از آن، کارگاه های شیشه سازی و قلیان های کریم خانی آن جا، کارخانه توپ ریزی شیراز به مدیریت یک گرجی، و محصول انگور و شراب صادراتی شیراز می پردازد. ۴. در فصل چهارم، شرح تخت جمشید را در بردارد که طولانی ترین بخش کتاب است. زیرا منظور اصلی نیبور از مسافرت به ایران دیدار و شناخت بیشتر تخت جمشید بوده است. وی چنان محو در عظمت تخت جمشید شده بود که از آن عبارت مروارید همه چیزهایی که دیده ام، یاد کرده است. نیبور پس از تهیه نقشه ای دقیق تر از سایر جهانگردان پیش از خود از نمای بالای تخت جمشید، با اسفتاده از کارگران محلی پلکان ایوان شمالی کاخ آپادانا را از زیر خاک درآورد تا نقوش هخامنشی و کتیبه ها را نمونه برداری کند. وی این آثار را با نوشته های هرودت ، کورتیوس گزنفون مطابقت داده است. از این رو می توان بررسی های او را نخستین بررسی جدی و علمی در ایران دانست. فرضیات نیبور درباره ملیت نقوش مزبور بر اساس لباس و حیواناتی که به همراه می آورند و شیوه اندازه گیری ارتفاع ستون ها به کمک طول سایه آنها به اطلاعات باستان شناختی امروز نزدیک است. نیبور در هنگام مطالعه تخت جمشید، شب ها برای استراحت به مرودشت می رفته است و مطالبی کم نظیر درباره مردم شناسی ، آداب و رسوم مردم به ویژه عید فطر ، باورها و خرافه ها ، ارائه کرده است که پژوهش گران تاریخ محلی، مردم شناسی تاریخی و تاریخ اجتماعی عصر زندیه را به کار می آید. ۵. فصل پنجم، کتاب یادداشت هایی درباره شیراز است، نیبور در آبادی های اطرف رودخانه بندامیر، که امروزه رودکر نامیده می شود، از ویرانی هایی یاد می کند که نادر شاه پدید آورده بود، همراه کردن نام نادر و ویرانی در جای جای کتاب شاید بدان سبب باشد که نیبور بیشتر اطلاعات خود را از منابع شفاهی و مردم عصر زندیه به دست آورده بود و با این که از شیراز نسخه ای مصور از کتاب میرزا مهدی خان را خریداری کرده بود؛ اما به نظر نمی رسد که تسلط او به زبان فارسی برای خواندن چنان متن ادبی دشواری کافی بوده باشد. وی اماکن تاریخ شیراز را با ذکر موقعیت و شیوه تزئین آنها توصیف کرده است و از قصر ابونصر تحت عنوان مسجد مادر سلیمان و نیز آرامگاه حافظ ، آرامگاه سعدی ، آرامگاه سید علاءالدین حسین ، خاتون جامع، بی بی دختر، و تاسیسات انگلیسی ها ، فرانسوی ها ، هلندی ها و پرتغالی ها در محله سر باغ شیراز نام برده است. ۶. فصل ششم کتاب، از شیراز به بوشهر می باشد. وی یادداشت های این فصل را در حین بیماری نگاشته، لذا بسیار کوتاه است. به مناسبت روبرو شدن با کاروانی از زائران مشهد در ابتدای راه شیراز به بوشهر، در شرحی پیرامون زیارت نوشته است که به سبب سخت گیری ها و تحقیر عثمانی ها، بسیاری از شیعیان ایران، قطیف و بحرین به جای حج ، به زیارت امام رضا علیه السّلام می رفته اند. ۷. فصل هفتم درباره جزیره خارک است. نیبور درباره چگونگی تصرتف جزیره خارک توسط هلندیان می نویسد، چون ترک ها نسبت به بارون فن کنیپ هاوزن، رئیس پیشین امور بازرگانی هلند در بصره ، نظر خوشی نداشتند، او را اخراج نمودند. وی نیز طی مذاکره ای با رئیس بندر ریگ ، از او اجازه تاسیس نمایندگی هلند را دریافت کرد. پس از کنیپ هاوزن، فن در هولزت حاکم خارک شد. اما از سوی مقامات نمایندگی هلند در هند شرقی در باتاویا احضار شد و بوشمان به جای وی منصوب گردید. نیبور به موقعیت جغرافیایی جزیره خارک، آثار تاریخی، تنوع نژادی و دینی مردمان آن جا، تفاوت میان شیعه و سنی از دیدگاه اروپاییان، عزاداری ماه محرم در خارک و نیز رقص ها و مراسم مذهبی کافرهای بانتو توجه داشته، مطالب مردم شناسانه کم نظیری را ثبت کرده است. نیبور پس از خروج خود از جزیره خارک، با کشتی به سمت اروند رود رفت. مترجم محترم بخش های بعدی را به سبب عدم ارتباط با تاریخ ایران، ترجمه نکرده است. ۸. فصل هشتم، تاریخ ایران از سال ۶۱۱ ه. ق یا از تاریخ مرگ نادرشاه، تا سال ۱۱۷۹ ه. ق به نقل از اطلاعات شفاهی می باشد. این سفرنامه درباره اصفهان و شهرهای اطراف آن در روزگار رقابت کریم خان و خوانین محلی دیگر و نیز اوضاع ارامنه اصفهان اطلاعاتی کم نظیر دارد که پژوهندگان تاریخ محلی و نیز مورخان تاریخ اقلیت ها از آن بی نیاز نیستند.باید گفت که نیبور هر آنچه را که به چشم دیده، به دقت توصیف کرده است. اما درباره مطالبی که از زبان دیگران شینده یا از درک آن عاجز بوده، گفته های او شایان دقت و بررسی بیشتر است.
وضعیت کتاب
کارستن نیبور آلمانی بود و در سال از ایران دیدن کرد و یادداشت ها و گزارش ها و نقشه ها و تصاویر خود را از ایران در سفرنامه خود گرد آورد. این سفرنامه توسط پرویز رجبی به زبان فارسی ترجمه شده است.
wikifeqh: سفرنامه_کارستن_نیبور_(کتاب)