جهرم

/jahrom/

معنی انگلیسی:
jahrom

لغت نامه دهخدا

جهرم. [ ج َ رُ ] ( اِخ ) یکی از شهرستانهای هشتگانه استان هفتم کشور ( فارس ) است و محدود است بحدود زیر: از شمال بشهرستانهای فسا و شیراز، از خاور به بخش داراب ، از شهرستان فسا و شهرستان لار، از باختر به شهرستان فیروزآباد، از جنوب بشهرستان لار. هوای این شهرستان بطور کلی گرم ولی درجه گرمای هوا به مقتضای عرض جغرافیایی و موقع نقاط، متغیر است. آب آن از رودخانه های قره آغاج و سیمکان و چشمه سارها و قنوات متعدد تأمین میگردد. در این شهرستان چند رشته ارتفاعات مهم وجود دارد ازجمله ارتفاعات البرز که بلندترین نقطه آن در جنوب شهر به 2100 متر بالغ میگردد،دیگر ارتفاعات سفیدار ( سفیدمار ) که بخش خفر را از سیمکان جدا میسازد. این کوهستان مستور از جنگلهای بنه و بادام کوهی و سایر درختان جنگلی است. عده ای از طوایف کوهکی در دامنه های آن بدام پروری مشغول میباشند. بلندترین قله کوه سفیدار بالغ بر 3170 متر میشود. ودیگر کوه گورم که بلندترین نقطه آن 2392 متر و اغلب نقاط آن مستور از جنگل است. و دیگر کوه میمند و سیمکان که بلندترین نقطه آن 2627 متر و اغلب نقاط آن جنگلی است. و دیگر کوه گریا سفیدکوه. شهرستان جهرم از چهار بخش خفر، سیمکان ، کردیان و کوهک تشکیل شده و مجموع قراء و قصبات آن 119 و مجموع نفوس آن در حدود 59200 تن است. محصولات عمده این شهرستان عبارتند از خرما، لیمو، تنباکو، مرکبات ، بادام ، پنبه ، برنج و غلات. محصولات حیوانی آن عبارتند از روغن ، پشم و پوست. محصولات معدنی آن عبارتند از سنگ ساختمان در کوه البرزو معدن نمک و گل سرشور. صنایع دستی معمول اهالی قالی ، جاجیم و گلیم بافی است. راههای آن از اینقرار است : 1 - شوسه شیراز - خفر - جهرم. 2 - شوسه جهرم - لار. 3 - شوسه جهرم - قطب آباد - فسا. 4 - راه فرعی جهرم - هکان و جهرم - یرگ. 5 - راه فرعی قطب آباد - کوشک و مه کرد - فسا. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

جهرم. [ ج َ رُ ] ( اِخ ) شهر جهرم مرکز شهرستان جهرم و بخش کوهک ، نام قدیمی آن گهرم ( زمین گرم ) و جهرم معرب آنست. این شهر از شهرهای بسیار قدیم ایران بوده ، فردوسی در شاهنامه از آن در عصر ساسانیان نام برده و مستوفی در نزهةالقلوب بانی آنرا بهمن بن اسفندیار میداند. فاصله این شهر تا شیراز 200 و تا لار 166 و تا فسا70 کیلومتر و در مسیر شوسه شیراز - بندر لنگه - بندر عباس واقع است. آب مشروب شهر عموماً از چاه است. شهرداری آن مشتمل بر ده کوی است. جمعیت آن مطابق آخرین آمار بالغ بر 25820 تن میشود. شغل مردم این شهر تجارت و کسب و زراعت و مخصوصاً تربیت نخل است. کلیه ادارات دولتی وپادگان نظامی و شعبه بانک ملی در شهر وجود دارد و بعلاوه دارای دبیرستان و دبستانهای دخترانه و پسرانه و کارخانه پنبه پاک کنی و کارخانه برق و یخ مصنوعی است. شهر جهرم از لحاظ اقتصادی اهمیت مخصوص داشته و از مهمترین شهرهای فارس در صدور خرما، لیمو، آب لیمو،تنباکو، برنج ، پنبه و پوست و پشم و روغن میباشد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ). شهری است بپارس از شهرهای قدیم که پیش از اردشیر بابکان معمور بوده است. در این شهر نوعی حصیر بافند که ممتاز است و آنرا بعربی جهرمیه گویند. جهرم و پسا و داراب جرد پیش از شیرازمعمور بوده اند. در سال بیستم هجری سپاه اسلام این بلاد را متصرف شدند. ( انجمن آرای ناصری ) ( آنندراج ). جهرم از بلوکات ولایات خمسه فارس بطول 27 و عرض 18 کیلومتر، حد شمالی خفر و فسا و حد شرقی دارابگرد و حد غربی قیروکارزین. آب و هوا معتدل و گرمسیری ، خرمای آن مشهور است ، جمعیت آن در حدود 35000 تن. مرکز جهرم 6000 تن. عده قری 32 قریه. ( فارسنامه ابن البلخی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

شهر جهرم مرکز شهرستان جهرم و بخش کوهک نام قدیمی آن گهرم و جهرم معرب آنست .

دانشنامه عمومی

جَهرُم ( به پارسی میانه: گهرم ) یکی از شهرهای استان فارس و مرکز شهرستان جهرم است. جمعیت این شهر طبق سرشماری سال ۱۳۹۵ برابر با ۱۴۱٬۶۳۴ نفر بوده است. [ ۴] جهرم بزرگ ترین و پرجمعیت ترین شهر نیمهٔ جنوبی استان فارس، دومین شهر بزرگ و سومین شهر پرجمعیت در استان فارس و هشتمین شهر بزرگ جنوب ایران است. [ ۱] شهر جهرم به دلیل دارا بودن بالاترین شاخص های جمعیتی و توسعه یافتگی، مهم ترین گزینه برای مرکزیت سیاسی جنوب استان فارس در صورت تقسیم به شمار می رود. [ ۵] [ ۶] [ ۷]
جهرم از شهرهای تاریخی ایران است. بانی و سازندهٔ شهر جهرم اردشیر یکم پسر خشایارشا پنجمین پادشاه هخامنشی عنوان شده است. فردوسی در شاهنامه، در موارد متعددی به خصوص در داستان های مربوط به اردشیر بابکان، از جهرم نام برده است. [ ۸] آثار باستانی و جاذبه های گردشگری فراوانی در جهرم وجود دارند. آتشکده جهرم، بازار جهرم، مسجد جامع، مدرسه خان و غار سنگ تراشان از شناخته شده ترین آثار تاریخی جهرم هستند. [ ۹]
جهرم در منطقهٔ نیمه خشک گرم قرار گرفته و میزان بارندگی آن حدود ۲۸۵ میلی متر در سال می باشد. میانگین دمای این شهر حدود ۲۰ درجهٔ سانتی گراد است. بیشینهٔ دما در تابستان به ۴۰٫۵ درجه و کمینهٔ دما در زمستان به ۲٫۴ درجه سانتی گراد می رسد. [ ۱۰] ارتفاع متوسط جهرم، حدود ۱۰۵۰ متر از سطح دریاست. بیشتر اهالی جهرم شیعه و فارسی زبان می باشند.
. [ ۱۱] [ ۱۲] [ ۱۳] جهرم دارای دو شهرک صنعتی، منطقهٔ ویژهٔ اقتصادی، بندر خشک، پتروشیمی، فرودگاه بین المللی، صداوسیما، گمرک و نیروگاه سیکل ترکیبی است. [ ۱۴] [ ۱۵] [ ۱۶] جهرم از شهرهای دارای فرمانداری ویژه است و شهرداری آن نیز دومین شهرداری استان فارس از نظر تاریخ تأسیس و درجه شهرداری ( پس از شیراز ) می باشد. [ ۱۷]
اقتصاد جهرم برپایه کشاورزی و صنعت استوار است و مهم ترین فراورده های کشاورزی آن خرما و مرکبات است. [ ۱۸] جهرم به «بزرگترین باغ شهر ایران» معروف است[ ۱۹] و با تولید بیش از یک میلیون تن محصولات باغی در سال، ۲/۱ درصد از خرما و ۶ درصد از مرکبات جهان را تولید می کند. [ ۲۰] [ ۲۱] [ ۲۲]
دربارهٔ وجه تسمیه جهرم سه نظریه وجود دارد:
• به استناد نام جهرم در کارنامه اردشیر بابکان که به خط پهلوی «زرهم» نوشته شده است، بعضی جهرم را به معنای «خانه سبز» یا «جایگاه سبز» دانسته اند. [ ۲۳]
• بنا به نظر احمد کسروی در نام هایی مثل جهرم و سمیرم پسوند «رم» به معنی جا و مکان است. «جه» و «سم» هم تغییر شکل یافته «گه» و «زم» هستند که به معنی گرم و سرد هستند؛ بنابراین جهرم یعنی «جای گرم».
• جهرم مرکب از «جا» و «هروم» است که «جا» به معنی «مکان» و «هروم» در زبان اوستایی به معنی «دژ بلند و محروسه» است که خود جداگانه بدین صورت نام دیگر شهر برزه ( تخت سلیمان فعلی ) در آذربایجان، در نزدیکی شهر مراغه است. در سایت تحقیقاتی لیبر در باب تاریخچهً شهر جهرم چنین آمده است:
عکس جهرمعکس جهرمعکس جهرمعکس جهرمعکس جهرمعکس جهرم
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

شهرستان گهرم به غلط جهرم نامیده می شود.
جهرم _کهرم = کَه : کوچک _ رم کوچک . مردمانی رمی
با درود. به گمان می رسد که گَهر، گَهروم، و گَهرومان هم ریشه هستند. گَهر دارای چیم ( معنی ) بُرد و پیروزی باید باشد و گَهروم باید به چیم پیروزمندترین و بسیار پیروزمند باشد. گَهرومان به چیم پیروز شونده و برنده است و راهنمایی کننده به بن گَهرومیتَن ( گَهروم - ) است که چیم برنده شدن و پیروز شدن را خواهد داشت:
...
[مشاهده متن کامل]

گَهرومدار: برنده و پیروز شدنی، شایسته پیروز و برنده شدن
گَهرومین:برنده و پیروز شدنی، شایسته پیروز و برنده شدن
گَهرومیتار: برنده شونده، پیروز شونده
گَهروماگ:برنده شونده، پیروز شونده
گَهرومان:برنده شونده، پیروز شونده
گَهرومیشنیگ:برنده شونده، پیروز شونده؛ شایسته پیروز و برنده شدن؛ بسته به پیروز و برنده شدن
گَهرومیشنیه:پیروزی، بُرد
گَهرومیشنیها:با بُرد و پیروزی
گَهرومَگ:ابزاری برای پیروز شدن و بُرد
گَهرومینَگ:ابزاری برای پیروز شدن و بُرد
پَدیشگَهروم:ابزاری برای پیروز شدن و بُرد
گَهرومیتَگ:برده، برنده شده، پیروز شده
گَهرومیتَگیه: برنده شدگی، پیروز شدگی

بپرس