[ویکی فقه] تحریف زدایی از شخصیت زینب (سلام الله علیها). شخصیت بی نظیر حضرت زینب کبری (سلام الله علیها)؛ در طول تاریخ از گزند تحریفات مصون نمانده است؛ تحریفاتی چون پاره کردن پیراهن در کاخ ابن زیاد یا کاخ یزید، پریشان کردن گیسوان، کوبیدن سر به چوبه محمل، طلاق از شوهر و ... که عمدتا این تحریفات، با هدف ایجاد رقت قلب و گریه در مخاطبان و تحریف شخصیت حضرت زینب (سلام الله علیها) بوده است.
از روزگار نخست خلقت آدم (علیه السّلام) تا زمان وقوع حادثه کربلا، جریان شهادت سید و سالار شهیدان، امام حسین (علیه السّلام)، به طرق مختلف مطرح گردیده است. برای آن امام همام، انبیا و امامان (علیه السّلام) گریسته و یا متالم شده اند و از ضجیج فرشتگان و بکای آن ها نیز در کتب مشهور سخن به میان آمده است. پس از وقوع حادثه کربلا، اولین کسانی که این مصیبت عظما را با چشمانی اشک بار و دلی تافته از غم و حزن، گزارش می کردند و بر خرمن هستی هر جنبنده ای آتش می افکندند، حضرت سجاد (علیه السّلام) و عقیله بنی هاشم حضرت زینب (سلام الله علیها) و دیگر بازماندگان عاشورا بودند. نقش فرهنگ عاشورا در جهل زدایی جوامع اسلامی و زمینه سازی برای حکومت جهانی اسلام، آن چنان برجسته است که اسلام ستیزان مستکبر، در دوران های مختلف تاریخ برای تحریف آن برنامه ریزی کنند. از عوامل مهمی که باعث رواج تحریفات حماسه عاشورا شده است تلاش بعضی از روضه خوانان برای ایجاد رقت قلب و گریه در مخاطبان بوده در این مسیر، جستجوی سوزناک ترین و رقت بارترین وقایع این حادثه نیز سرلوحه کارهای آنان شمرده شده است و این افراد اگر به چنین هدف و غرضی در مقاتل و منابع معتبر دسترسی پیدا نمی کردند براساس اقتضائات احوال حدسیه شهدای کربلا، به جعل و پردازش اسطوره ها و افسانه های سوزناک و گریه آور اهتمام می ورزیدند تا به هر شکل ممکن، به هدف و نیت خود که همان بکاء یا تباکی بود، جامه عمل بپوشانند. صاحب کتاب ارزشمند لؤلؤ و مرجان مرحوم محدث نوری دروغ و هر حرامی را که وسیله گریاندن باشد در زمره محرمات به شمار آورده است. در نظریات فقهی پاره ای از مراجع نیز ذکر مصائب ناروا و دروغین در ماه رمضان، از مبطلات روزه شمرده شده است.در این میان، شخصیت بی نظیر حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) که در کنار امام سجاد (علیه السّلام) یکی از ارکان انتقال پیام عاشورا و نهضت حماسی کربلا بوده اند؛ نیز از گزند این تحریفات مصون نمانده است. این تحریفات تا آنجا ادامه یافته است که برخی گفته اند حضرت زینب (سلام الله علیها) و زنان و دختران حرم امام در مصیبت عزای سالار شیهدان گیسو پریشان کردند یا حضرت زینب در کاخ ابن زیاد یا کاخ یزید چون سربریده برادر را پیش روی خود دید، بی تاب شد و گریبان چاک کرد و یا سر خود را به چوبه محمل کوبیدند، یا اینکه از کوفه تا شام حجاب نداشته اند، حال سوال اساسی این است که چگونه ممکن است، شخصیتی چون زینب کبری، آن هم در برابر چشم نامحرمان، چنان کارهایی انجام دهند و اگر در خفا این کارها را کرده اند، ناقل از کجا چنان واقعه ای را که منقول معصوم نیست نقل می کند؟ به علاوه این گونه گزارش ها در هیچ یک از منابع معتبر تاریخی نیامده است و فقط در منابع متاخر آمده است و آنها هم از نظر سندی و محتوایی دارای اشکالات فراوانی هستند. از سوی دیگر این گونه حرکات و اعمال، با سفارش امام حسین به زینب کبری سازگاری ندارد.در روایت مفصلی از امام سجاد (علیه السّلام) آمده است: آن حضرت خواهرش را سوگند دادند که گریبان چاک نکند و صورت نخراشد. آیا با وجود چنان سفارشی می توان گفت که عقیله بنی هاشم که به تعبیر معصوم عالمه غیر معلمه است و مطیع فرمان امام زمان خود است و عصمت صغری لقب گرفته به چنین کاری دست زده است؛ به ویژه آنکه نقل شده، این کارها در حضور نامحرمان صورت گرفته است.
سر بر محمل کوبیدن
روضه بسیار مشهوری در میان برخی مداحان و روضه خوانان وجود دارد، مبنی بر سر کوبیدن حضرت زینب (سلام الله علیها) به چوب محمل و جاری شدن خون از زیر مقنعه اش به هنگام دیدن سر بریده برادرش. برخی تاریخ نگاران آورده اند: هنگامی که کاروان اهل بیت را به کوفه وارد کردند، زن و مرد از خانه ها بیرون آمدند. زنان گریه می کردند...ناگهان سرهای شهدا و پیشاپیش آنها سر امام حسین (علیه السّلام) را بر نیزه کرده بودند، وارد کردند. چشم حضرت زینب که به سر بریده برادر افتاد سر خود را بر چوبه محمل زد به گونه ای که خون از زیر موهایشان جاری شد و سپس اشعاری در مصیبت برادر زمزمه کردند.بسیاری از عزاداران که به قمه زنی مبادرت می کنند، عمل خود را به همین واقعه مستند نموده و کار خود را به نوعی تاسی و تقلید از حضرت زینب (سلام الله علیها) می دانند و شکافتن سر خود را نوعی اظهار هم دردی و هم دلی با ایشان می شمارند.
← اشکالات سندی
بعضا در روضه ها چنین گفته می شود که در ظهر عاشورا و در لحظه وداع، حضرت زینب (سلام الله علیها) به امام حسین (علیه السّلام) پیراهنی داد که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به ایشان داده بود. همچنین گفته می شود که این پیراهن همان پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) بوده است که برای شفای چشمان حضرت یعقوب (علیه السّلام) فرستاده بودند.با توجه به جستجویی که در منابع روایی شیعه صورت گرفت، اثری از این روایت که حضرت زینب (سلام الله علیها) پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) را در کربلا به امام حسین (علیه السّلام) داده باشند، نیست؛ ولی در منابع روایی ما، روایاتی درباره پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) نقل شده است که پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) به پیامبر و اهل بیت او رسیده است. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمه نقل می کند، مفضّل از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده است: آیا می دانید که پیراهن یوسف چه بود؟ گفتم: خیر، فرمود: چون آتش برای ابراهیم افروخته شد، جبرئیل برایش یک جامه بهشتی آورد و بر او پوشانید و به واسطه آن سرما و گرما بر وی زیان نمی رسانید و چون مرگ ابراهیم (علیه السّلام) فرا رسید آن را در بازوبندی نهاد و بر اسحاق آویخت، اسحاق نیز آن را بر یعقوب آویخت و هنگامی که یوسف به دنیا آمد، یعقوب آن را بر یوسف آویخت و آن در بازوی وی بسته بود تا کارش بدان جا کشیده شد و چون یوسف آن پیراهن را از میان آن بازوبند بیرون کشید، یعقوب رائحه آن را استشمام کرد و این همان قول خدای تعالی است که می فرماید: «اِنِّی لَاَجِدُ رِیحَ یوسُفَ لَوْ لا اَنْ تُفَنِّدُونِ » و آن این پیراهن بود که از بهشت آمده بود. راوی می گوید: گفتم فدایت شوم آن پیراهن به چه کسی رسید؟ فرمود: به اهلش و سپس فرمود: هر پیامبری که علمی یا چیز دیگری را به ارث برد همه به محمّد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و آل محمّد (علیه السّلام) رسید. البته این روایت در کتاب اصول کافی و بسیاری از کتب روایی شیعه نقل شده است. در روایت دیگری امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند: حضرت قائم (عجّل الله فرجه الشریف) با همین پیراهن قیام می کنند. این در حالی است که بر طبق آنچه که در روایات و مقاتل آمده هنگامی که جز سه یا چهار تن از اصحاب امام حسین (علیه السّلام) باقی نماند، امام شلواری یمنی غیر از لباسی که به تن داشت طلب نمود و فرمودند: «اِئْتُونی بِثَوْب لا یُرْغَبُ فیهِ، اَلْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اُجَرَّدُ، فَاِنِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ؛ برایم جامه کهنه ای بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباس هایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا می دانم پس از شهادت لباس هایم ربوده خواهد شد.» شلوار تنگ و کوتاهی آوردند ولی امام (علیه السّلام) آن را نپوشید و فرمود: «هذا لِباسُ اَهْلِ الذِّمَّهِ؛ این لباس اهل ذمّه (کفّار اهل کتاب) است.» لباس بلندتری آوردند. امام (علیه السّلام) آن را پوشید سپس با بانوان حرم خداحافظی کرد و جای جایش را شکافت تا بعد از شهادتش آن را از تنش غارت نکنند، و سپس پوشید. بنابراین در مقاتل و منابع معتبر خبری از پیراهنی که حضرت زینب (سلام الله علیها) در لحظه وداع، به امام حسین (علیه السّلام) داده نیست. شاید منشاء وجود آمدن این شبهه، ترجمه نادرست ثوب در زبان فارسی باشد، زیرا ثوب به معنای هر چیز بافتنی است و صرفا به معنای پیراهن نیست؛ چنانکه قرشی در قاموس قرآن نوشته است: «ثوب بمعنی لباس است، لباس را بدان جهت ثوب گویند که بافته شده و به حالتی که در نظر بود رجوع کرده است زیرا در ابتدا از بافتن پارچه، لباس در نظر بود.» از سوی دیگر تعبیر شیخ مفید در الارشاد «دعا بسراویل یمانیه» و بسیاری از منابع و مقاتل صراحت در شلوار یا شلوارک دارد. در ادامه روایت آمده است هنگامی که لباس (شلوار) آوردند، چند جایش را پاره کرد (تا ارزشی برای بیرون آوردن نداشته باشد) و آن را زیر لباس هایش پوشید؛ ولی پس از شهادت امام (دشمن ناجوان مرد پست) آن را نیز از بدنش بیرون آوردند. لذا در منابع معتبر خبری از پیراهن کهنه نیست بلکه مطلب درباره شلواری است که خود امام چند جای آن را می شکافند.
تهمت طلاق عقیله
...
از روزگار نخست خلقت آدم (علیه السّلام) تا زمان وقوع حادثه کربلا، جریان شهادت سید و سالار شهیدان، امام حسین (علیه السّلام)، به طرق مختلف مطرح گردیده است. برای آن امام همام، انبیا و امامان (علیه السّلام) گریسته و یا متالم شده اند و از ضجیج فرشتگان و بکای آن ها نیز در کتب مشهور سخن به میان آمده است. پس از وقوع حادثه کربلا، اولین کسانی که این مصیبت عظما را با چشمانی اشک بار و دلی تافته از غم و حزن، گزارش می کردند و بر خرمن هستی هر جنبنده ای آتش می افکندند، حضرت سجاد (علیه السّلام) و عقیله بنی هاشم حضرت زینب (سلام الله علیها) و دیگر بازماندگان عاشورا بودند. نقش فرهنگ عاشورا در جهل زدایی جوامع اسلامی و زمینه سازی برای حکومت جهانی اسلام، آن چنان برجسته است که اسلام ستیزان مستکبر، در دوران های مختلف تاریخ برای تحریف آن برنامه ریزی کنند. از عوامل مهمی که باعث رواج تحریفات حماسه عاشورا شده است تلاش بعضی از روضه خوانان برای ایجاد رقت قلب و گریه در مخاطبان بوده در این مسیر، جستجوی سوزناک ترین و رقت بارترین وقایع این حادثه نیز سرلوحه کارهای آنان شمرده شده است و این افراد اگر به چنین هدف و غرضی در مقاتل و منابع معتبر دسترسی پیدا نمی کردند براساس اقتضائات احوال حدسیه شهدای کربلا، به جعل و پردازش اسطوره ها و افسانه های سوزناک و گریه آور اهتمام می ورزیدند تا به هر شکل ممکن، به هدف و نیت خود که همان بکاء یا تباکی بود، جامه عمل بپوشانند. صاحب کتاب ارزشمند لؤلؤ و مرجان مرحوم محدث نوری دروغ و هر حرامی را که وسیله گریاندن باشد در زمره محرمات به شمار آورده است. در نظریات فقهی پاره ای از مراجع نیز ذکر مصائب ناروا و دروغین در ماه رمضان، از مبطلات روزه شمرده شده است.در این میان، شخصیت بی نظیر حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) که در کنار امام سجاد (علیه السّلام) یکی از ارکان انتقال پیام عاشورا و نهضت حماسی کربلا بوده اند؛ نیز از گزند این تحریفات مصون نمانده است. این تحریفات تا آنجا ادامه یافته است که برخی گفته اند حضرت زینب (سلام الله علیها) و زنان و دختران حرم امام در مصیبت عزای سالار شیهدان گیسو پریشان کردند یا حضرت زینب در کاخ ابن زیاد یا کاخ یزید چون سربریده برادر را پیش روی خود دید، بی تاب شد و گریبان چاک کرد و یا سر خود را به چوبه محمل کوبیدند، یا اینکه از کوفه تا شام حجاب نداشته اند، حال سوال اساسی این است که چگونه ممکن است، شخصیتی چون زینب کبری، آن هم در برابر چشم نامحرمان، چنان کارهایی انجام دهند و اگر در خفا این کارها را کرده اند، ناقل از کجا چنان واقعه ای را که منقول معصوم نیست نقل می کند؟ به علاوه این گونه گزارش ها در هیچ یک از منابع معتبر تاریخی نیامده است و فقط در منابع متاخر آمده است و آنها هم از نظر سندی و محتوایی دارای اشکالات فراوانی هستند. از سوی دیگر این گونه حرکات و اعمال، با سفارش امام حسین به زینب کبری سازگاری ندارد.در روایت مفصلی از امام سجاد (علیه السّلام) آمده است: آن حضرت خواهرش را سوگند دادند که گریبان چاک نکند و صورت نخراشد. آیا با وجود چنان سفارشی می توان گفت که عقیله بنی هاشم که به تعبیر معصوم عالمه غیر معلمه است و مطیع فرمان امام زمان خود است و عصمت صغری لقب گرفته به چنین کاری دست زده است؛ به ویژه آنکه نقل شده، این کارها در حضور نامحرمان صورت گرفته است.
سر بر محمل کوبیدن
روضه بسیار مشهوری در میان برخی مداحان و روضه خوانان وجود دارد، مبنی بر سر کوبیدن حضرت زینب (سلام الله علیها) به چوب محمل و جاری شدن خون از زیر مقنعه اش به هنگام دیدن سر بریده برادرش. برخی تاریخ نگاران آورده اند: هنگامی که کاروان اهل بیت را به کوفه وارد کردند، زن و مرد از خانه ها بیرون آمدند. زنان گریه می کردند...ناگهان سرهای شهدا و پیشاپیش آنها سر امام حسین (علیه السّلام) را بر نیزه کرده بودند، وارد کردند. چشم حضرت زینب که به سر بریده برادر افتاد سر خود را بر چوبه محمل زد به گونه ای که خون از زیر موهایشان جاری شد و سپس اشعاری در مصیبت برادر زمزمه کردند.بسیاری از عزاداران که به قمه زنی مبادرت می کنند، عمل خود را به همین واقعه مستند نموده و کار خود را به نوعی تاسی و تقلید از حضرت زینب (سلام الله علیها) می دانند و شکافتن سر خود را نوعی اظهار هم دردی و هم دلی با ایشان می شمارند.
← اشکالات سندی
بعضا در روضه ها چنین گفته می شود که در ظهر عاشورا و در لحظه وداع، حضرت زینب (سلام الله علیها) به امام حسین (علیه السّلام) پیراهنی داد که حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) به ایشان داده بود. همچنین گفته می شود که این پیراهن همان پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) بوده است که برای شفای چشمان حضرت یعقوب (علیه السّلام) فرستاده بودند.با توجه به جستجویی که در منابع روایی شیعه صورت گرفت، اثری از این روایت که حضرت زینب (سلام الله علیها) پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) را در کربلا به امام حسین (علیه السّلام) داده باشند، نیست؛ ولی در منابع روایی ما، روایاتی درباره پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) نقل شده است که پیراهن حضرت یوسف (علیه السّلام) به پیامبر و اهل بیت او رسیده است. شیخ صدوق در کتاب کمال الدین و تمام النعمه نقل می کند، مفضّل از امام صادق (علیه السّلام) روایت کرده است: آیا می دانید که پیراهن یوسف چه بود؟ گفتم: خیر، فرمود: چون آتش برای ابراهیم افروخته شد، جبرئیل برایش یک جامه بهشتی آورد و بر او پوشانید و به واسطه آن سرما و گرما بر وی زیان نمی رسانید و چون مرگ ابراهیم (علیه السّلام) فرا رسید آن را در بازوبندی نهاد و بر اسحاق آویخت، اسحاق نیز آن را بر یعقوب آویخت و هنگامی که یوسف به دنیا آمد، یعقوب آن را بر یوسف آویخت و آن در بازوی وی بسته بود تا کارش بدان جا کشیده شد و چون یوسف آن پیراهن را از میان آن بازوبند بیرون کشید، یعقوب رائحه آن را استشمام کرد و این همان قول خدای تعالی است که می فرماید: «اِنِّی لَاَجِدُ رِیحَ یوسُفَ لَوْ لا اَنْ تُفَنِّدُونِ » و آن این پیراهن بود که از بهشت آمده بود. راوی می گوید: گفتم فدایت شوم آن پیراهن به چه کسی رسید؟ فرمود: به اهلش و سپس فرمود: هر پیامبری که علمی یا چیز دیگری را به ارث برد همه به محمّد (صلی الله علیه و آله وسلّم) و آل محمّد (علیه السّلام) رسید. البته این روایت در کتاب اصول کافی و بسیاری از کتب روایی شیعه نقل شده است. در روایت دیگری امام صادق (علیه السّلام) می فرمایند: حضرت قائم (عجّل الله فرجه الشریف) با همین پیراهن قیام می کنند. این در حالی است که بر طبق آنچه که در روایات و مقاتل آمده هنگامی که جز سه یا چهار تن از اصحاب امام حسین (علیه السّلام) باقی نماند، امام شلواری یمنی غیر از لباسی که به تن داشت طلب نمود و فرمودند: «اِئْتُونی بِثَوْب لا یُرْغَبُ فیهِ، اَلْبِسُهُ غَیْرَ ثِیابِی، لا اُجَرَّدُ، فَاِنِّی مَقْتُولٌ مَسْلُوبٌ؛ برایم جامه کهنه ای بیاورید که کسی به آن رغبت نکند تا آن را زیر لباس هایم بپوشم و بعد از شهادتم مرا برهنه نکنند، زیرا می دانم پس از شهادت لباس هایم ربوده خواهد شد.» شلوار تنگ و کوتاهی آوردند ولی امام (علیه السّلام) آن را نپوشید و فرمود: «هذا لِباسُ اَهْلِ الذِّمَّهِ؛ این لباس اهل ذمّه (کفّار اهل کتاب) است.» لباس بلندتری آوردند. امام (علیه السّلام) آن را پوشید سپس با بانوان حرم خداحافظی کرد و جای جایش را شکافت تا بعد از شهادتش آن را از تنش غارت نکنند، و سپس پوشید. بنابراین در مقاتل و منابع معتبر خبری از پیراهنی که حضرت زینب (سلام الله علیها) در لحظه وداع، به امام حسین (علیه السّلام) داده نیست. شاید منشاء وجود آمدن این شبهه، ترجمه نادرست ثوب در زبان فارسی باشد، زیرا ثوب به معنای هر چیز بافتنی است و صرفا به معنای پیراهن نیست؛ چنانکه قرشی در قاموس قرآن نوشته است: «ثوب بمعنی لباس است، لباس را بدان جهت ثوب گویند که بافته شده و به حالتی که در نظر بود رجوع کرده است زیرا در ابتدا از بافتن پارچه، لباس در نظر بود.» از سوی دیگر تعبیر شیخ مفید در الارشاد «دعا بسراویل یمانیه» و بسیاری از منابع و مقاتل صراحت در شلوار یا شلوارک دارد. در ادامه روایت آمده است هنگامی که لباس (شلوار) آوردند، چند جایش را پاره کرد (تا ارزشی برای بیرون آوردن نداشته باشد) و آن را زیر لباس هایش پوشید؛ ولی پس از شهادت امام (دشمن ناجوان مرد پست) آن را نیز از بدنش بیرون آوردند. لذا در منابع معتبر خبری از پیراهن کهنه نیست بلکه مطلب درباره شلواری است که خود امام چند جای آن را می شکافند.
تهمت طلاق عقیله
...