جج ر و ا بجئتجؤجؤجئرمجئون جونگ کوکجاجا ءجا ادویه ایجا افتادنجا افتاده و امادهجا امدنجا امدن حالجا امدن حواسجا انداختن دیسک کمرجا اوردنجا اونی دامنکی ایو ربا پیار کیا مجبوریاجا باز کردنجا بزارجا به جا شویدجا به جا کردن صندلیجا به جایی هواجا بیاوریجا پارکجا پایی نردبانجا تره بچه نیستجا خوردمجا خوردنجا خوردن از ترسجا خوش کردنجا دادجا دادنجا زدنجا عینکیجا گذاشتنجا گرفتنجا گرفتهجا گلدانیجا مادریجا مایعجا مجله ایجا نزدنجا نیاوردنجا هیکلهجا و اثر زخمجا و جاجا و جوجا و ظرفیتجا و مکانجا وارگه