پیشنهادهای مهدی کشاورز (٢٩)
درود ُ سپاس در ابتدا این یادآوری بجاست که، درینکه گفته می شود مردم آذربایگان ایرانی تبار هستند ( البته نه فارس بمعنای امروزی ) ، سخن تازه و نوآورانه ...
معنای کهن در واژه "انجام"، تمام شدن است. همکنون نیز زمانی که می گوییم [این کار انجام شد]، همان تمام شدن کار را در ذهن داریم.
انجام شدن
زاد روزت شاد تولدت شاد
تا اندازه ای
در فیزیک: انقباض = فشردگی # انبساط = گشودگی منقبض = فشرده # منبسط = گشوده در پزشکی: گرفتگی، انقباض، اسپاسم = تنجش
تنجش به معنای تراکم، پُری، انبوهی و فشردگی در پزشکی: تنجش بجای اسپاسم و انقباض ماهیچه
تراکم = فشردگی، تنجش، انبوهی متراکم = فشرده، تنجیده، انبوه
گشودگی = انبساط گشوده = منبسط
چگونگی
در زبان پهلوی، کارواژه ( فعل ) "ویچاردن" به ماناک ( معنای ) شرح دادن و توضیح دادن بوده و "ویچار" به چم شرح و توضیح.
درود ُ سپاس به جناب همتی و دیگر فرهنگ دوستان متاسفانه نهادی مانند فرهنگستان، توان اجرایی ندارد و تنها پیشنهادگر است و سرپرستان کشور هم در چنین زمینه ...
درود ُ سپاس پسوند لاخ به چم جا ومکان پارسی ست و از سوی شاعران ونویسندگان کهن بارها بکار رفته است: شاید کهنترین واژه با پسوند لاخ، "رودلاخ" ( سرزمین ...
درود ُ سپاس در پاسخ به کاربر ع گفته شود که واژه "خُرد" به چم کوچک و ریز، در زبان پهلوی به دو دیسه خوَرت ( xvart ) و خورت ( xurt ) بکار می رفت و همچنی ...
درود ُ سپاس در پاسخ به کاربر ع گفته شود که واژه "خُرد" به چم کوچک و ریز، در زبان پهلوی به دو دیسه خوَرت ( xvart ) و خورت ( xurt ) بکار می رفت و همچنی ...
درود ُ سپاس در پاسخ به کاربر ع گفته شود که واژه "خُرد" به چم کوچک و ریز، در زبان پهلوی به دو دیسه خوَرت ( xvart ) و خورت ( xurt ) بکار می رفت و همچنی ...
درود ُ سپاس آیینه در زبان پهلوی به دیسه "ایوینَگ" ( ewenag ) آمده که برگرفته از ریخت پارسی باستان آن " ادَیَنَکَ" است، دَی به معنی دیدن و ادینک به چم ...
آلبالو در اصل آلوبالو، چون آلویی جفتی است یعنی آلو به آلو و آلو به آلو کم کم آلبالو شده است. در برخی جاها هنوز هم آلوبالو گفته می شود.
درود واژه چابک در بنمایه های پهلوی به دیسه "چابوک" و "چاپوک" هست که واژگانی مانند "چاپوکیه ( chapukih ) به چم "چابکی" و "چاپوک سَچیشن ( chpuk sachish ...
واژه ترش در پهلوی به دیسه "تروش" ( trush ) بکار می رفته است.
ساختن، پدید آوردن، برپا کردن، فراهم ساختن
افزون بر همسنگ های یادشده، در برخی باره ها از فراهم کردن یا فراهم سازی هم می توان بهره جست. نمونه: با ایجاد امکانات آموزشی، تراز علمی و مهارت دانش ...
بجای کُره، واژه "گوی" بهتر است مانند گوی خورشید یا گوی زمین و بجای کروی می توان از واژه "گوییک" بهره برد.
از واژه انتظار، اگر نگرش ما "منتظر بودن" باشد، از جایگزین "چشم براه بودن" می توان بهره برد. اگر نگرش ما از این واژه " توقع" باشد می توان واژه "خواست ...
درود ُ سپاس به گفته کاربر امینی، واژه چاربر می تواند ویژه مربع باشد. همانطور که واژه مربع به چم ( چهارشده ) است و می تواند به هر دیسه چهاربری گفته ...
درود ُ سپاس گویا برخی از درونمایه ومفهوم واژه" ژنتیک" هیچ برداشت دانشیک و راستینه ای ندارند، تنها یک چیزی به گوششان خورده، نوشته های کتابها یا دانشمن ...
گرفتن، به زور گرفتن، زورگیری، بالا کشیدن
دوست داشتنی، پُر پسند
درود ُ سپاس پاسخ به h. m t، به شیوه ای گویا و بسنده در پانویس واژه چکش آمده است، با این روی: اینکه شما با کسی همرای نباشید پسندیده نیست که اورا از فا ...