تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٢

درود ُ سپاس در ابتدا این یادآوری بجاست که، درینکه گفته می شود مردم آذربایگان ایرانی تبار هستند ( البته نه فارس بمعنای امروزی ) ، سخن تازه و نوآورانه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

معنای کهن در واژه "انجام"، تمام شدن است. همکنون نیز زمانی که می گوییم [این کار انجام شد]، همان تمام شدن کار را در ذهن داریم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

انجام شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

زاد روزت شاد تولدت شاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

تا اندازه ای

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

در فیزیک: انقباض = فشردگی # انبساط = گشودگی منقبض = فشرده # منبسط = گشوده در پزشکی: گرفتگی، انقباض، اسپاسم = تنجش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تنجش به معنای تراکم، پُری، انبوهی و فشردگی در پزشکی: تنجش بجای اسپاسم و انقباض ماهیچه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

تراکم = فشردگی، تنجش، انبوهی متراکم = فشرده، تنجیده، انبوه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

گشودگی = انبساط گشوده = منبسط

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

چگونگی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

در زبان پهلوی، کارواژه ( فعل ) "ویچاردن" به ماناک ( معنای ) شرح دادن و توضیح دادن بوده و "ویچار" به چم شرح و توضیح.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

درود ُ سپاس به جناب همتی و دیگر فرهنگ دوستان متاسفانه نهادی مانند فرهنگستان، توان اجرایی ندارد و تنها پیشنهادگر است و سرپرستان کشور هم در چنین زمینه ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

درود ُ سپاس پسوند لاخ به چم جا ومکان پارسی ست و از سوی شاعران ونویسندگان کهن بارها بکار رفته است: شاید کهنترین واژه با پسوند لاخ، "رودلاخ" ( سرزمین ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود ُ سپاس در پاسخ به کاربر ع گفته شود که واژه "خُرد" به چم کوچک و ریز، در زبان پهلوی به دو دیسه خوَرت ( xvart ) و خورت ( xurt ) بکار می رفت و همچنی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود ُ سپاس در پاسخ به کاربر ع گفته شود که واژه "خُرد" به چم کوچک و ریز، در زبان پهلوی به دو دیسه خوَرت ( xvart ) و خورت ( xurt ) بکار می رفت و همچنی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

درود ُ سپاس در پاسخ به کاربر ع گفته شود که واژه "خُرد" به چم کوچک و ریز، در زبان پهلوی به دو دیسه خوَرت ( xvart ) و خورت ( xurt ) بکار می رفت و همچنی ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

درود ُ سپاس آیینه در زبان پهلوی به دیسه "ایوینَگ" ( ewenag ) آمده که برگرفته از ریخت پارسی باستان آن " ادَیَنَکَ" است، دَی به معنی دیدن و ادینک به چم ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آلبالو در اصل آلوبالو، چون آلویی جفتی است یعنی آلو به آلو و آلو به آلو کم کم آلبالو شده است. در برخی جاها هنوز هم آلوبالو گفته می شود.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

درود واژه چابک در بنمایه های پهلوی به دیسه "چابوک" و "چاپوک" هست که واژگانی مانند "چاپوکیه ( chapukih ) به چم "چابکی" و "چاپوک سَچیشن ( chpuk sachish ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

واژه ترش در پهلوی به دیسه "تروش" ( trush ) بکار می رفته است.

پیشنهاد
٠

ساختن، پدید آوردن، برپا کردن، فراهم ساختن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

افزون بر همسنگ های یادشده، در برخی باره ها از فراهم کردن یا فراهم سازی هم می توان بهره جست. نمونه: با ایجاد امکانات آموزشی، تراز علمی و مهارت دانش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بجای کُره، واژه "گوی" بهتر است مانند گوی خورشید یا گوی زمین و بجای کروی می توان از واژه "گوییک" بهره برد.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

از واژه انتظار، اگر نگرش ما "منتظر بودن" باشد، از جایگزین "چشم براه بودن" می توان بهره برد. اگر نگرش ما از این واژه " توقع" باشد می توان واژه "خواست ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

درود ُ سپاس به گفته کاربر امینی، واژه چاربر می تواند ویژه مربع باشد. همانطور که واژه مربع به چم ( چهارشده ) است و می تواند به هر دیسه چهاربری گفته ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦

درود ُ سپاس گویا برخی از درونمایه ومفهوم واژه" ژنتیک" هیچ برداشت دانشیک و راستینه ای ندارند، تنها یک چیزی به گوششان خورده، نوشته های کتابها یا دانشمن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

گرفتن، به زور گرفتن، زورگیری، بالا کشیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

دوست داشتنی، پُر پسند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

درود ُ سپاس پاسخ به h. m t، به شیوه ای گویا و بسنده در پانویس واژه چکش آمده است، با این روی: اینکه شما با کسی همرای نباشید پسندیده نیست که اورا از فا ...