سپرز

/seporz/

مترادف سپرز: طحال، اسپرز

معنی انگلیسی:
milt, spleen

لغت نامه دهخدا

سپرز. [ س ُ پ ُ ] ( اِ ) عنصری است که بعربی طحال گویند. ( آنندراج ). آن پاره گوشت در معده که ماده سوداست بتازیش طحال نامند. ( شرفنامه ). اندامی است با منفعت بسیار و خانه سوداست و هرگاه سپرز فربه شود جگر و همه تن لاغر شوند ازبهر آنکه او ضد جگر است و فعل او آن است که سودا را که در وی خون است از خون جدا کند و بخویشتن کشد و مزه آن بگرداندو ترش کند و غذای خویش از آن بردارد و هر روز جزوی از آن سودا بمعده فرستد و ترشی آن معده را بگزد و شهوت طعام پدید آید. ( ذخیره خوارزمشاهی ) :
بگربه ده وَ به عنبه سپرزو خیم همه
وگر یتیم بدزدد بزنْش و تاوان کن.
کسایی.
گفتم که عضوهای رئیسه دل است و مغز
گفتا سپرز و گرده و زَهره ست و پس جگر.
ناصرخسرو.
رجوع به طحال شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) غده ایست قرمز و کمی بنفش رنگ که در سمت چپ شکم در عقب معده و در جلو و بالای کلیه چپ در ریز حجاب حاجز قرار گرفته و از صفاق پوشیده شده است . از سپرز مجرایی بروده باز نمیشود و عمل مهمش ساختن گلبولهای سفید و از بین بردن گلبولهای قرمز است که آهن آنها را مجددا بکبد میفرستد و در آنجا ذخیره میشود . سپرز گلبولهای قرمز جوان نیز تولید میکند و بعلاوه عضو دفاعی بدن است و در امراض عفونی حاد مانند تیفوئید و برخی امراض مزمن مانند مالاریا بزرگ میشود سپرز قابل اتساع و انقباض است و تنظیم کننده جریان خون در احشائ شکم میباشد طحال .

فرهنگ معین

(س پُ ) (اِ. ) طحال .

فرهنگ عمید

= طحال

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سپرز یکی از اعضای بدن می باشد که در بعضی از ابواب فقه از آن سخن گفته شده است.
سپرز که از آن به طحال نیز تعبیر می شود عضوی غدّه مانند از بدن می باشد که در بالا و سمت چپ حفره شکم قرار گرفته است.
کاربرد سپرز در فقه
از آن در باب طهارت و اطعمه واشربه سخن گفته اند.
← در باب طهارت
۱. ↑ جامع المقاصد ج۱، ص۱۶۳.
...

مترادف ها

milt (اسم)
طحال، سپرز، اسپرز، تخم ماهی نر

spleen (اسم)
جسارت، طحال، سپرز، اسپرز

پیشنهاد کاربران

سپرز ( عربی طحال )
این واژه از ریشه هندواروپائی اسپلیگ - splegh یا سپرز آمده که در اوستا سپرزان sperezan ودر پهلوی اسپارز sparz و در سانسکریت پلیهن plihan ودر لاتین لین Lein نامیده میشود
سپرز یا طحال عضویست که بخاطر جایکاه اناتومی در شکم در ورزشکاران بشتر آسیب پذیر میباشد ودر بیماریهای خونی و مالاریا خیلی بزگ میشود.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه تازی طحال که همسنگ پارسی ان "سپرز" است گمان می رود در پهلوی هم با هین ریخت کاربرد داشته است. این واژه با spleen در انگلیسی سنجیدنی است
درود ُ سپاس به جناب همتی و دیگر فرهنگ دوستان
متاسفانه نهادی مانند فرهنگستان، توان اجرایی ندارد و تنها پیشنهادگر است و سرپرستان کشور هم در چنین زمینه ای نشان داده اند که چندان دلسوز نیستند و هتا داتها ( قانونها ) یی که در زمینه پاسداشت زبان هست را هم بکار نمی بندند بگونه ای که هر نشان بازرگانی ( برند ) و هر نام بیگانه ای برای شرکتها و فراورده های ایرانی بکار می رود و کک کسی هم نمی گزد.
...
[مشاهده متن کامل]

تنها کاری که درین چند ساله انجام شده جایگزینی هماَرزهای پارسی بجای برخی واژگان لاتین بوده ولی شوربختانه درباره این همه واژه ها و واژاکها ( اصطلاحات ) عربی در کتابهای درسی و آموزشی هیچ فکر و اندیشه ای نمی شود با آنکه همگی هم هماَرز پارسی دارند یا توانایی ساخت هماَرز هست.
در ناخودآگاه ایشان انجام چنین کاری برابر خواهد بود با بی دینی و گمراهی، و ناسپاسی به زبان از ما بهتران شکم و زیرشکمچران.
پس تنها راهی که می ماند خواست مردم و درخواست از کشورداران و واداشتن آنها به این کارست و این خواست در مردم پدید نمی آید جز به روشنگری اندیشه هایشان از سوی فرهیختگان و دلسوزان فرهنگ و زبان.

سپرز یا اسپرز واژه ای پهلوی و معادل واژه طحال است و متاسفانه هم اکنون در تمامی نسک های زیست شناسی و پزشکی از واژه طحال استفاده می شود که یک واژه تازی است، بنابراین بهتر است برای پاسداشت زبان فردوسی ها
...
[مشاهده متن کامل]
و نیاکانمان استفاده از واژه سپرز را فراگیر کنیم که البته فراگیری واژه های پارسی باید توسط نهادهای مسئول هم چون فرهنگستان زبان فارسی صورت گیرد.

بپرس