زهرا کابلی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

life’s work: 1. کار دائمی، کار همیشگی و مادام ال ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as much: the same همین. . . . همین طور. . . ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

perfect: عالی، کامل، درست و حسابی، جانانه

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unnoticed: . adj بدون جلب توجه دیگران، پنهانی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play for time: وقت خریدن

٢ ماه پیش

ثبت حداقل ١٠٠ رای

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

widen: گشاد شدن در Her eyes widened

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

landscape: محوطه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outwit: سر کسی شیره مالیدن، زبلی بیشتری نشا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

laugh in someone's face: تحقیر کردن

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

battered: قراضه

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull through: pull onself through از چیزی عبور ک ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

faintly: 1. کمی، اندکی 2. به طور نامشخص یا م ...

٩ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

before i know it: خیلی زود در چشم بهم زدنی تا بجنبم ...

٩ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impatiently: با کلافگی، با بی حوصلگی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

برخاسته: ناشی از

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

play for time: وقت خریدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهار ناپذیر: غیر قابل کنترل

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull together: به خود مسلط شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لابد: احتمالا، شاید

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flummoxed: سردرگم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flummoxed: سردرگم

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

never better: چی از این بهتر!

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توپ: عالی، محشر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take a shine to: شیفته کسی شدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مستقر: واقع در . . .

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be dying to do something: برای انجام کاری لحظه شماری کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

passionate: پُر انگیزه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

squeak: با صدای جیغ مانند حرف زدن جیغ جیغی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

irritably: با عصبانیت، با خشونت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irritably: با عصبانیت، با خشونت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در ملاء عام: جلوی جمع، در حضور دیگران

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

deflated: ضد حال خورده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dust chamber: محفظه گرد و غبار جاروبرقی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

studded: مزیّن به

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire pit: آتش دان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unstop: رها کردن آزاد کردن از بند

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

multilimbed: چند پا چند دست limb عضو بدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

buffet: در جایگاه فعل: به سختی راه خود را ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

colony: ( جانوران، گیاهان ) اجتماع، دسته، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

thingamabob or thingumabob: نمی دانم چی چی نمی دانم کی کی موقع ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

مدال‌های زهرا کابلی