پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٨٢)

بازدید
١٢,٥١١
تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

continue to give somebody information about something

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پیدا کردن سرپناه یا محافظت در برابر اسیب یا خطر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

ویدیوهای شخصی ساخته شده توسط کسی در مورد چیزهایی که مردم علاقهمند هستن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

پیام بی ربط و یا نامناسب را بر روی اینترنت به تعداد زیادی از دریافت کنندگان ارسال می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کارهای که با رایانه یا شبکه های رایانه مثل اینترنت انجام میشه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تعداد تولد در سال به ازای هر هزار نفر ( در یک منطقه خاص ، گروه و غیره )

پیشنهاد
١٦

باید روی ویلچر بماند مثلا به علت شکستی پا یا غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

باید در رختخواب بماند مثلا به علت بیماری بستری شدن در خانه یا بیمارستان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

مسئولیت رنج بردن یا تجربه چیزی قابل تأسف یا ناخوشایند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

منطقه حفاظت شده حیات وحش پارک طبیعی پارک جنگلی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

مقدار دی اکسید کربن و سایر ترکیبات کربن ساطع شده در اثر مصرف سوخت های فسیلی توسط یک شخص خاص ، گروه و غیره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

تغییر بزرگ

پیشنهاد
٢٧

If you make someone welcome or make them feel welcome, you make them feel happy and accepted in a new place. احساس خوب و مطلوب و مورد قبول در مکان ج ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

برای اونایی که به کامنت دوستان شک دارن از کتاب oxford word skills ( advanced ) درس 26 become very excited or lose control of your feeling مترادف be ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

بلند بودن صدا چیزی یا کسی ا از صداهای دیگر که موجب می شود صداهای دیگر را نشنویم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

پسوند نشانگر فرد معتاد به چیزی یا کاری

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

اعتیاد پیدا کردن به کاری یا چیزی که دیگه کنترل کردنش از دستت خارجه و بی اراده انجامش میدی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

greater than

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

outdoor activity اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی در فضا باز مثل کوهنوردی. شنا . قایقرانی ماهی گیری و. . . . . . . .

پیشنهاد
٥٠

have seen sth and want to have it or buy it وقتی چیزی رو میبینی و دلت میخواد تو هم داشته باشی یا بتونی بخری مثلا وقتی یک نفر یه چیزیرو میخره و تو می ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ایجاد یک مشکل شدید و تقریبا غیر قابل حل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ناگهان هوس انجام دادن کاری را کردن که بدون فکر کردن به نتایج و عواقب ان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جستجو چیزی در یک جایی که قیمت خوب و ارزان تر از جاهای دیگر است مثل ارزانسراها حراجی ها هفته بازارها

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

جستجو کردن و تلاش برای به دست اوردن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

کندن علف های هرزه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

dominate تسلط داشتن بر حریف و کنترل کردن بازی ( در مسابقه ورزشی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

قرعه کشی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

a period of performing well

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

a period of performing badly

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

خیلی خسته کننده خیلی کسل کننده very bored bored to tears bored to death bored stiff

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

مدارا کردن سخت نگرفتن خودداری از خشم و خشونت و شتاب بی خیال بودن ارام و بی استرس بودن آرامیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

یک وسیله برقی آشپزخانه که برای خرد کردن ، مخلوط کردن یا پوره کردن غذاها استفاده می شود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

if we were meant to stay in one place we'd have roots instead of feet اگر قرار بود همه ی عمرومونو یه جا بگذرونیم به جای پا ریشه داشتیم

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

چه افتضاحی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

object strongly to sth and be angry about it اعتراض شدیدنسبت به چیزی و عصبانی بودن در مورد ان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

ناپسند شمردن، ناخشنودی نشان دادن، مذموم شمردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

از نسلی به نسل بعد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

ناراحت یا رنجیده بودن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

توهین امیز و زننده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

عصبانی شدن و شاکی شدن در مورد چیزی که شاید زیاد مهم نباشد make a fuss about

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

pull your weight مثل دیگران سخت کار کردن و تلاش کردن در یک شغل یا فعالیتی کاری را خیلی زیاد انجام دادن به اندازه کافی سهم خود را ( از کاری ) انجام ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

گفتن چیزهای خوب در مورد کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

علاقه مندبودن یا مشتاق بودن در مورد چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

توانایی انجام کاری را داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

انجام دادن و تمام کردن یک کار یا فعالیت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥١

ناراحت شدن آزار دیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٥

بر حسب تصادف الله بختکی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

be prepared to try sth اماده شدن یا بود برای امتحان کردن چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٦

be prepared to try sth اماده شدن یا بود برای امتحان کردن چیزی