پیشنهاد‌های مهدی قهرمانلو (٦٨)

بازدید
١١٩
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

خشمگین ، وحشی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Or heavy leather whip

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

تازیانه ی سهمگین

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

Bent down/sit down/ lie down

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

آویزان کردن یا برداشتن مثل نامه

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

Post pone for sth

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Show off=try to inpress people with your . . . . . ability , your knowledge etc

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Cross out means delete for instance from list دو تا خط را روی هم کشیدم ضربدری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Include

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

Abadis is the name of a doctor in the hakhamaneshian area and that is the name of this dictionary that i use it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Facility= امکانات

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

واقع بینی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

لکنت زبان داشتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

زیر لب چیزی گفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

خواهش کردن، درخواست کردن And the felling of that is desperate

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

The feeling of that

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

سازمان دادن ، مرتب کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

خوشبو ، معطر The synonymous word for that is fragrant, aromatic, perfumed/scented

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

بوی خوش، معطر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Middle of the road

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

I consider or in my view

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Choices on your account about what people see on your profile

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

Ice covering the areas at the north and south poles

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

حواله پیش از پرداخت And the synonymous word of that is overdraft

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Beatiful

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

Parlimant seat that won with narrow vote

پیشنهاد
٣

When that he can When that is possible

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

مشاوره، مشورت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

The abbreviation of CLOSED CRICUIT TELEVISION

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

نان سبوسدار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Amplify

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرزنش کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

ناهموار، دندانه دار

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

واگذار کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

( Uncountable ) finding out beforehand what people want or need

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

Sth very important which must be dealt with first

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

مامور رسمی دولت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

سالن های سخنرانی در دانشگاه های معتبر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

ترحم، دلرحمی، دلسوزی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

رنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

غژغژ کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

پس از مدتی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

IN A VERY DIFFICULT SITUATION

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

Unimportant thing, small

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

Development

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

دستساز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شاگردی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

خستگی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

A thing that is difficult and you should waste alot of time with it

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

At a time which is less busy

١