موسی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhythmic: rhythmic ( adj ) = آهنگین، مسجع، مو ...

١ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oddly: oddly ( adv ) = به طرز عجیب، به طور ...

٣ روز پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustained: sustained ( adj ) = مداوم، پی در پی ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stuck with each other: در دیکشنری انگلیسی Longman با کسی گ ...

١ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

theoretical: 1. Alexey Alexandrovitch devoted s ...

١ هفته پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertility: حاصلخیزی خاک با استفاده از سموم دفع ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

varied: varied ( adj= گوناگون، مختلف، متفاو ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reactionary: reactionary ( adj ) = مرتجع، ارتجاع ...

٢ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peculiar: be peculiar to somebody or somethin ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhausting: exhausting ( adj ) = بسیار خسته کنن ...

٣ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relation: relation ( noun ) = رابطه، ارتباط، ...

٤ هفته پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

virtuosic: نوازنده ای با توانایی ، تکنیک یا سب ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhibition: exhibition ( noun ) = نمایشگاه/نمای ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

remarkable: remarkable ( adj ) = noteworthy ( a ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sluggish: sluggish ( adj ) = lethargic ( adj ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solidly: solidly ( adv ) = به طور مستحکم، به ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

systematic: systematic ( adj ) = سازمان یافته، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

erratically: definition=به طوری که الگو یا حرکت ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defy belief description explanation: بی نهایت یا بسیار عجیب و غریب و بنا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: evoke ( verb ) = تداعی کردن، زنده ک ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold your head up high: Hold your head up high = اصطلاح هست ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apt: apt ( adj ) = مناسب، به جا، درخور، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

investigator: investigator ( noun ) = بازجو، بازپ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

intention: intention ( noun ) = قصد، نیت، عمد، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distortion: 1. The heat distortion temperature ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiated: initiated ( adj ) = آغاز شده، شروع ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

instinctive: instinctive ( adj ) = spontaneous ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collect: collect ( verb ) = gather ( verb ) ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

irritate: irritate ( verb ) = aggravate ( ver ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

subsequently: subsequently ( adv ) = متعاقباً، پی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blindness: blindness ( noun ) = کوری، نابینایی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

novice: Novice ( noun ) = بی تجربه، تازه وا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negligence: negligence ( noun ) = کوتاهی، سهل ا ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect: reflect ( verb ) = منعکس کردن، انعک ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be supposed to: انتظار میرود، قرار بود که، قرار است

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symbolic: symbolic ( adj ) = نمادین، سمبولیک، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

practical: practical ( noun ) = آزمون عملی، ام ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

portray: portray ( verb ) = در نقش کسی ظاهر ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrate: demonstrate ( verb ) = اثبات کردن ( ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reluctance: reluctance ( noun ) = اکره، بی میلی ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diligently: diligently ( adv ) = با سعی و کوشش، ...

٢ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

spoil appetite: کور کردن اشتها مثال: i won't hav ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulse: pulse ( noun ) = rhythm ( noun ) ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

motivated: motivated ( adj ) = تحریک شده، بران ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pass the buck: ( Pass the buck ( ( idiom = اصطلاح ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

face the music: Face the music = معنی تحت الفظیش یع ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

coherent: coherent ( adj ) = {منطقی، معقول، ق ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fertilize: fertilize ( verb ) = بارور ساختن، ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neglect: neglect ( verb ) = کوتاهی کردن، سهل ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

predominant: predominant ( adj ) = عمده، اصلی، غ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

neglectful: neglectful ( adj ) = سر به هوا، کوت ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hand over fist: Hand over fist = اصطلاح هست یعنی سر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bizarre: bizarre ( adj ) = outlandish ( adj ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clarification: 1. Still waiting for clarification ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

allocated: اگر به صورت فعل ( verb ) در جمله بی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

enactment: enactment ( noun ) = لایحه، تصویب، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lethargic: lethargic ( adj ) = بی حال، کسل، تن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tedious: tedious ( adj ) = خسته کننده، کسل ک ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

balance: balance ( noun ) = موجودی، مانده، ب ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

chaotic: chaotic ( adj ) = بی نظم، پرهرج و م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspicion: suspicion ( noun ) = شک، سوء ظن، شا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sustain: sustain ( verb ) = متحمل شدن، چیزی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

delighted: معانی دیگر>>>>>>delighted ( adj ) = ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

now we are talking: Now we are talking = این شد یه حرفی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stimulate: stimulate ( verb ) = foster ( verb ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

boredom: احساس ملالت و خستگی، بی حوصلگی، دلز ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disclose: disclose = reveal

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approve: approve ( verb ) = pass ( verb ) ب ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

combination: combination ( noun ) = synthesis ( ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launching: launching ( noun ) = پرتاب، راه اند ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reactive: reactive ( adj ) =واکنشی، واکنش پذی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

end up: Definition = برای رسیدن یا نائل شدن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sheltered life: sheltered life = زندگی بی دغدغه، زن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

confide: confide ( verb ) = مورد اعتماد قرار ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freshen up: freshen up ( verb ) = دست و صورت خو ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

related: related ( adj ) = /خویشاوند، فامیل/ ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

launch: launch ( verb ) = initiate ( verb ) ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sturdy: sturdy ( adj ) = durable ( adj ) ب ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ridiculous: ridiculous ( adj ) = absurd ( adj ) ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instantaneous: instantaneous ( adj ) = فوری، آنی، ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

formidable: formidable ( adj ) = قدرتمند، نیروم ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insignificance: insignificance ( noun ) = بی اهمیتی ...

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sheltered: sheltered ( adj ) = محفاظت شده، امن ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

overstate: overstate ( verb ) = exaggerate ( v ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uniqueness: 1. What is being negated, in a tot ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

oblige: oblige ( verb ) = کسی را به انجام ک ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

biased: biased ( adj ) = partisan ( adj ) ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gratification: gratification ( noun ) =ارضا، رضایت ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

in conformity with: in conformity with = این اصطلاح به ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

around: around ( adv ) = approximately ( ad ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

discernible: discernible ( adj ) = قابل تشخیص، ق ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

variety: variety ( noun ) = تنوع، گستره، طیف ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suspect: suspect ( verb ) =مشکوک بودن، شک دا ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohesive: cohesive ( adj ) = منسجم، یکپارچه، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cynicism: منفی بافی، بدبینی

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

radiation: radiation ( noun ) = تشعشع، تابش، پ ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

striking: striking ( adj ) = قابل توجه، موثر، ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preconception: preconception ( noun ) = تعصب، پیش ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

interpret: interpret ( verb ) = تفسیر کردن، تع ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

recovery: recovery ( noun ) = واحد مراقبت پس ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irritating: irritating ( adj ) = aggravating ( ...

٦ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

satisfying: satisfying ( adj ) = gratifying ( a ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

initiate: initiate ( verb ) = شروع کردن، آغاز ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

phenomenal: phenomenal ( adj ) = exceptional ( ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

got a point: اصطلاح هست به معنای اینکه حق با طرف ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

partially: partially ( adv ) = به طور نسبی، تا ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profound: profound ( adj ) = عمیق، عمقی، اساس ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evade: evade ( verb ) = elude ( verb ) به ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discern: discern ( verb ) = تشخیص دادن، پی ب ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outdated: outdated ( adj ) = obsolete ( adj ) ...

٧ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

generate: generate ( verb ) = trigger ( verb ...

٧ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

instantaneous: واکنش آنها فوری بود.

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

story: story ( noun ) = account ( noun ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

as opposed to: as opposed to = rather than به معن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

halt: halt ( verb ) =متوقف کردن، ایستادن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

improper: improper ( adj ) =ناشایست، غیراخلاق ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

revival: revival ( noun ) = بهبودی، تقویت، ش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reaction: reaction ( noun ) = واکنش، عکس العم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reluctant: reluctant ( adj ) = بی میل، بیزار، ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rhythm: پزشک به ضربان قلب بیمار گوش داد.

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scenic: این کتاب شامل بیش از پنجاه منظره تم ...

٨ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fresh: این واقعاً ایده نویی ( جدیدی ) است!

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

selection: انتخاب کراوات او برایِ کار همیشه با ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confidant: خواهرش معتمد ( راز نگه دار ) او بود ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: موسیقی در این گذرگاه آرام تصاویری ا ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evoke: تدریس او خلاقیت دانشجویانش را برانگ ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inordinate: هیچ کس در تیم نمی تواند خواسته های ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intention: او به قصد تحصیل در رشته زیست شناسی ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

absurd: برای اکثر مردم قرن پانزدهم تصور این ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culminate: این جشن با آتش بازی به اوج خود خواه ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

culminate: مذاکرات طولانی در نهایت به یک معاهد ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fallacious: متأسفانه مبنای مقاله خود را بر اساس ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coherence: شیوایی سخنرانی های وی یادداشت بردار ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuous: در مراسم خاکسپاری این مرد فقدان احس ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

report: من در مورد این موضوع تحقیق خوبی انج ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

report: آیا گزارش اخبار شب گذشته را شنیدید؟

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhaustive: این لیست به هیچ وجه جامع نیست.

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extend: شما باید این پاراگراف را با افزودن ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extend: هتل آنقدر فوق العاده بود که تصمیم گ ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: دانش آموزان از تمدید این دوره بدشان ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: توسعه مترو چندین ماه به طول خواهد ا ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prediction: زمین شناسان روز به روز ( بیش از پیش ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aversion: او از سبک اپرا متنفر است ، بنابراین ...

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defy: من جرات نمی کردم از معلمانم سرپیچی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

высокий: بلند، قد بلند، بالا، برتر ↓ высоки ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

остаться: ماندن ( مثل به ارث ماندن، جا ماندن، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

came out: اکران شدن ، منتشر شدن، بیرون آمدن م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

выйти: خارج شدن، بیرون رفتن، در مورد جزر و ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

проблема: مشکل، مسئله، موضوع ↓ проблема pron ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

начать: شروع کردن، آغاز کردن، راه اندازی کر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

хороший: خوب، عالی، زیبا، بزرگ، در اصطلاحات ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

час: زمان، ساعت ↓ час Pronunciation: [ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сегодня: امروز ↓ сегодня تلفظ [see - VOHD ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

право: راست، درست، حق، گواهینامه ↓ право ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

главный: عمده، اصلی، ارشد، سر ( مثل سر پزشک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

решение: راه حل، تصمیم، نتیجه گیری ↓ решен ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

увидеть: دیدن، ناگهانی دیدن ↓ увидеть, виде ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

казиться: به نظر رسیدن، نمود پیدا کردن، تصور ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aptness: aptness ( noun ) = شایستگی، لیاقت/ص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstration: demonstration ( noun ) = ابراز، بیا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrate: demonstrate ( verb ) = اثبات کردن ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

involuntary unemployment: بیکاری ناخواسته، بیکاری غیر ارادی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

part time employee: کارگران نیمه وقت ( کسانی که نمی توا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

involuntary part time: شاغلان پاره وقت اجباری به افرادی شا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( adj ) = معتدل، متوسط، مع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( verb ) = کاهش دادن، کاهش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderately: moderately ( adv ) = تاحدودی، کمابی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moderation in all things: اصطلاح هست به معنای : در همه کار اع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: encourage ( verb ) = motivate ( ver ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

odd: odd ( adj ) = عجیب و غریب، نامتعارف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oddity: oddity ( noun ) = عجیب و غریبی، غرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oddity: oddity ( noun ) = عجیب و غریبی، غرا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profuse: profuse ( adj ) = زیاد، فراوان، واف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profuseness: profuseness ( noun ) = فراوانی، وفو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profusely: profusely ( adv ) = به طور فراوان، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflection: reflection ( noun ) = تصویر، عکس/با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reflected glory: تعریف: احترام یا تحسینی که شخص به خ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect: reflect ( verb ) = منعکس کردن، انعک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trace over: معانی: کشیدن بر روی چیزی، از روی عک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposedly: supposedly ( adv ) = از قرار معلوم، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supposed to be: supposed to be = قرار است، قرار بود ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed to be: supposed to be = قرار است، قرار بود ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyewitnesses: شاهد عینی

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed: supposed ( adj ) = به اصطلاح، فرضی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suppose: suppose ( verb ) = فرض کردن، تصور ک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustain: sustain ( verb ) = متحمل شدن، چیزی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustenance: sustenance ( noun ) = نگهداری، ماند ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw sustenance: 1 - وسیله حمایت، نگهداری یا امرار م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symbolically: symbolically ( adv ) = به طور مثال، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthesis: synthesis ( noun ) = تلفیق، ترکیب، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic: synthetic ( adj ) = ترکیبی، سنتزی، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete: concrete ( adj ) = tangible ( adj ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tangibly: tangibly ( adv ) = به طور ملموس، به ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravating: aggravating ( adj ) = ناراحت کننده، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravation: aggravation ( noun ) = رنجش، آزار، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravate: aggravate ( verb ) = بدتر کردن، وخی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irritate: irritate ( verb ) = aggravate ( ver ...

٨ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

٨ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerant: جوامع متعصب اغلب از نظر فنی از عقب ...

٨ ماه پیش

مدال‌های موسی