موسی - جزئیات مدال‌ها

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fallacious: متأسفانه مبنای مقاله خود را بر اساس ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coherence: شیوایی سخنرانی های وی یادداشت بردار ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conspicuous: در مراسم خاکسپاری این مرد فقدان احس ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

report: من در مورد این موضوع تحقیق خوبی انج ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

report: آیا گزارش اخبار شب گذشته را شنیدید؟

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhaustive: این لیست به هیچ وجه جامع نیست.

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extend: شما باید این پاراگراف را با افزودن ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extend: هتل آنقدر فوق العاده بود که تصمیم گ ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: دانش آموزان از تمدید این دوره بدشان ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extension: توسعه مترو چندین ماه به طول خواهد ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prediction: زمین شناسان روز به روز ( بیش از پیش ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aversion: او از سبک اپرا متنفر است ، بنابراین ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

defy: من جرات نمی کردم از معلمانم سرپیچی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

высокий: بلند، قد بلند، بالا، برتر ↓ высоки ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

остаться: ماندن ( مثل به ارث ماندن، جا ماندن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

came out: اکران شدن ، منتشر شدن، بیرون آمدن م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

выйти: خارج شدن، بیرون رفتن، در مورد جزر و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

проблема: مشکل، مسئله، موضوع ↓ проблема pron ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

начать: شروع کردن، آغاز کردن، راه اندازی کر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

хороший: خوب، عالی، زیبا، بزرگ، در اصطلاحات ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

час: زمان، ساعت ↓ час Pronunciation: [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сегодня: امروز ↓ сегодня تلفظ [see - VOHD ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

право: راست، درست، حق، گواهینامه ↓ право ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

главный: عمده، اصلی، ارشد، سر ( مثل سر پزشک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

решение: راه حل، تصمیم، نتیجه گیری ↓ решен ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

увидеть: دیدن، ناگهانی دیدن ↓ увидеть, виде ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

казиться: به نظر رسیدن، نمود پیدا کردن، تصور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

aptness: aptness ( noun ) = شایستگی، لیاقت/ص ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstration: demonstration ( noun ) = ابراز، بیا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demonstrate: demonstrate ( verb ) = اثبات کردن ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

involuntary unemployment: بیکاری ناخواسته، بیکاری غیر ارادی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

part time employee: کارگران نیمه وقت ( کسانی که نمی توا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

involuntary part time: شاغلان پاره وقت اجباری به افرادی شا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( adj ) = معتدل، متوسط، مع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderate: moderate ( verb ) = کاهش دادن، کاهش ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderately: moderately ( adv ) = تاحدودی، کمابی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moderation in all things: اصطلاح هست به معنای : در همه کار اع ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encourage: encourage ( verb ) = motivate ( ver ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

odd: odd ( adj ) = عجیب و غریب، نامتعارف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oddity: oddity ( noun ) = عجیب و غریبی، غرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oddity: oddity ( noun ) = عجیب و غریبی، غرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profuse: profuse ( adj ) = زیاد، فراوان، واف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

profuseness: profuseness ( noun ) = فراوانی، وفو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

profusely: profusely ( adv ) = به طور فراوان، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflection: reflection ( noun ) = تصویر، عکس/با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reflected glory: تعریف: احترام یا تحسینی که شخص به خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reflect: reflect ( verb ) = منعکس کردن، انعک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trace over: معانی: کشیدن بر روی چیزی، از روی عک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposedly: supposedly ( adv ) = از قرار معلوم، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

supposed to be: supposed to be = قرار است، قرار بود ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed to be: supposed to be = قرار است، قرار بود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyewitnesses: شاهد عینی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

supposed: supposed ( adj ) = به اصطلاح، فرضی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

suppose: suppose ( verb ) = فرض کردن، تصور ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustain: sustain ( verb ) = متحمل شدن، چیزی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sustenance: sustenance ( noun ) = نگهداری، ماند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw sustenance: 1 - وسیله حمایت، نگهداری یا امرار م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

symbolically: symbolically ( adv ) = به طور مثال، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthesis: synthesis ( noun ) = تلفیق، ترکیب، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

synthetic: synthetic ( adj ) = ترکیبی، سنتزی، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

concrete: concrete ( adj ) = tangible ( adj ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tangibly: tangibly ( adv ) = به طور ملموس، به ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravating: aggravating ( adj ) = ناراحت کننده، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravation: aggravation ( noun ) = رنجش، آزار، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

aggravate: aggravate ( verb ) = بدتر کردن، وخی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

irritate: irritate ( verb ) = aggravate ( ver ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intolerant: جوامع متعصب اغلب از نظر فنی از عقب ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bafflement: سردرگمی ( دست پاچگی ) آنها هنگامی ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conventionally: چرخ دنده از دو طرف به طور معمول از ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exceed: او ادعا کرد که از حد سرعت مجاز فرات ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scarcity: املاک قدیمی در این شهر ارزش کمیابی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scarcity: به عبارت دیگر ، ارزش کالاهای کمیاب ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acceleration: وی همچنین خواستار تسریع در اصلاحات ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cultivated: برای یک انسان متمدن بی توجهی به زبا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impressively: آقای وینچستر به طور تحسین برانگیزی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

distinctive: این شرکت دارای یک آرم ( لوگوی ) متم ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: قوی معمولاً بر ضعیف غالب می شود.

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominate: اجازه ندهید که مشکلات شما بر زندگی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dominant: او شریک اصلی در این رابطه بود.

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dramatically: لحن او با دیدن پول به طرز چشمگیری ( ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hazard: یخبندان بیشترین خطر را برای رانندگی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prime: مشتریان مایل به پرداخت هزینه بیشتر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefit: ورزش فواید زیادی را برای سلامتی شما ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

benefit: استخر شنای عمومی جدید به نفع کل جام ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

вы: شما ↓ вы معادل اینگلیسی you ( plu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

человек: آدم، انسان، بشر ↓ человек معادل ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

такой: اینچنین، اینگونه، بسیار ↓ такой م ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

его: برای او ( مذکر ) ↓ его معادل این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сказать: گفتن، صحبت کردن ↓ сказать/говорит ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

только: فقط ↓ только Pronunciation= [TOHL ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

или: یا ↓ или Pronunciation: [EE - lee ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

еще: هنوز، مقداری بیشتر ↓ еще Pronunci ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

бы: می توانستم، می خواستم، می توانست با ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

себя: خودم، خودت، خودش ↓ себя Pronuncia ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

один: یک، یکی، تنها، همان یکی ↓ один Pro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

уже: تا قبل از این، برای مدت طولانی، دیگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

время: زمان، ساعت، فصل ↓ время Pronunciat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

если: اگر، مگر ↓ если Pronunciation: [Y ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сам: خودش، شخصاً، خودم ↓ сам Pronuncia ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

когда: وقتی که، وقتی، چه زمانی، گاهی، هنگا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

другой: دیگر، یکی دیگر، متفاوت ↓ другой Pr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

вот: اینجا، آنجا، این است، آن است، وجود ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

говорить: صحبت کردن، گفتن، بیان کردن ↓ говор ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

наш: مال ما، برای ما، خودمان ↓ наш Pro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

на всякий случай: На вся́кий слу́чай = محض احتیاط

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

мой: مال من ↓ мой Pronunciation: [moy] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

стать: شدن، تبدیل شدن، مبدل شدن ↓ стать, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

при: در، درون، زیر، درباره ی ، کنار، درح ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

чтобы: به منظور، به منظور اینکه، که، بخاطر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

дело: موضوع، مورد، مشکل، کسب و کار، پروند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

жизнь: زندگی، عُمر ↓ жизнь معادل اینگلی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

кто: چه کسی، کسی که ↓ кто [ktoh] معادل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

первый: اولین، ابتدا، اول، پیشتاز ↓ первый ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

очень: خیلی، زیاد، کاملاً ↓ очень Pronun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

два: دو، جفت، زوج ↓ два Pronunciation: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

день: روز، بعد از ظهر، عصر ↓ день Pronu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ее: مال او ( مونث، برای او ( مونث، او ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

новый: جدید، نو، نوین، مدرن، به روز ↓ нов ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

рука: دست، بازو ↓ рука Pronunciation: [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

даже: حتی ↓ даже Pronunciation: [DAH - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

во: به، در، عجب ( زمانی که به صورت حرف ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

base jumper: چترباز، باندی جامپینگ کار Definiti ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

со: با، از ↓ со Pronunciation: [suh ( ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

раз: دفعه، بار، یک، مرتبه/هر موقع، از آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

где: کجا، جایی ↓ где Pronunciation: [g ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

там: آنجا ↓ там Pronunciation: [tahm] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

под: زیر، در نزدیکی، تحت ↓ под Pronunc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

можно: ممکن بودن، امکان پذیر بودن، مجاز بو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ну: خوب، خوب پس، که اینطور ↓ ну Pronun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

какой: چه، چگونه، کدام ↓ какой Pronunciat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

после: بعداً، بعد از، پس از ↓ после Pron ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

их: مال آنها ↓ их معادل اینگلیسی their ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

работа: کار ↓ работа Pronunciation: [rah - ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

без: بدون ↓ без Pronunciation: [byehs] ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

самый: ترین ( صفت تفضیلی ↓ самый Pronunci ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

потом: سپس، بعد از، بعدها، بعدش، بعداً، عل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

надо: باید، نیاز، ، ضروری ، واجب ↓ надо ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

хотеть: خواستن ↓ хотеть, захотеть Pronunci ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ли: که آیا، یا، مگر ↓ ли Pronunciation ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

слово: کلمه، حرف ↓ слово Pronunciation: [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

идти: آمدن ، رفتن ( خصوصاً با پای پیاده و ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

болшой: بزرگ، مهم болшой Pronunciation: [b ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ought to: مجبور بودن هم معنی میده مثال: "M ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

должен: باید، مدیون، بدهکار، مجبور، بایستی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

место: مکان، محل، جای، جایگاه، مقام، موقعی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

иметь: داشتن، مالک بودن، در اصطلاحات به مع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ничто: هیچ چیز ↓ ничто Pronunciation: [ne ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сейчас: اکنون، الان، حالا، در حال حاضر، همی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

тут: در اینجا، سپس ↓ тут Pronunciation ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

лицо: صورت، چهره، قیافه، شخص ↓ лицо Pro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

каждый: هر، هر یک ↓ каждый Pronunciation: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

друг: دوست، رفیق، یار ↓ друг معادل اینگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

нет: نه، خیر، حرف نفی، اما ↓ нет Pronun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

теперь: در حاضر حاضر، هم اکنون، امروزه، حال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ни: حرف ربط منفی و منفی کننده بخشی از ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

глаз: چشم، بینایی، دید ↓ глаз Pronunciat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

тоже: همچنین، نیز، همینطور ↓ тоже Pronun ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

тогда: بنابراین، پس، سپس، در آن وقت، در وق ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

видит: دیدن ↓ видеть Pronunciation: [VE ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

вопрос: سوال، مسئله، موضوع ↓ вопрос Pronu ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

через: از طریق، از راه، در طی ↓ через Pr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

да: بله، آری، آره، واقعاً، جدی، تا اینک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

здесь: اینجا ↓ здесь Pronunciation: [zdy ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

дом: خانه، ساختمان ↓ дом Pronunciation: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

боль: درد، صدمه، آسیب، سردرد، دندان درد، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

потому: زیرا، بنابراین، چون، چونکه، به دلیل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сторона: سمت، طرف، سو، مسیر، جهت/سرزمین/وجه، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

жить: زندگی کردن ↓ жить، пожить Pronunc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

чем: نسبت به، در عوض، به جای، در مقایسه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

мир: جهان، صلح، کیهان، سیاره ↓ мир Pron ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

об: درباره ی ، در مورد/به پهلوی، به آن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

последний: آخر، آخرین، واپسین، آخری/جدیدترین/ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

случай: پیش آمد، اتفاق، رویداد/مورد، وضع، ش ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

голова: سر، ذهن/استاد ↓ голова معادل اینگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

более: بیش از، پسوند تر در صفات برتر، بیشت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

делать: انجام دادن ↓ делать، сделать Pron ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

что то: چیزی، هرگونه، هر چیزی ↓ что - то [ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

смотреть: نگاه کردن، تماشا کردن، دیدن، بررسی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ребенок: کودک، طِفل، خُردسال، نوزاد، بَچه ↓ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

какой то: یه، یه جور، یه آدم، کمی، یه مقداری، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

думать: فکر کردن، تفکر کردن، تصور کردن، معت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

странно: به طور عجیب، به طور عجیب و غریب، عج ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

конечно: البته، یقیناً، قطعاً، مطمئناً، حتما ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mercenaries: مزدوران، سربازان پولکی، اجیر شدگان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mercenaries: مزدوران، سربازان پولکی، اجیر شدگان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

сила: نیرو، قدرت، توان، قوا ↓ сила Pron ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

россйский: روسی، روس تبار، روسیه ای ↓ россйск ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

конец: پایان، انتها، آخر، خاتمه، فرجام، یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

перед: پیش از، قبل از، پیش، جلو، پیش روی، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

вид: نوع، گونه/منظره، دید، نما/نظر/قیافه ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

система: متد، شیوه، روش، ساختار، مجموعه، ساز ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

всегда: همواره، همیشه، پیوسته، همه وقت، هر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

работать: کار کردن، مشغول بودن ↓ работать, п ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

между: بین، میان ↓ между Pronunciation: ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

три: سه ↓ три Pronunciation: [tree] معا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

понять: درک کردن، فهمیدن، متوجه شدن ↓ поня ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

часть: جزء، بخش، قسمت، تکه، قطعه، واحد، عض ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

спросить: پرسیدن، جویا شدن، اجازه گرفتن، درخو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

город: شهر ↓ город Pronunciation: [GOH - ...

١ سال پیش

مدال‌های موسی