تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

با موفقیت شروع کردن/شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

Fall to pieces*

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

خیلی ناراحت لودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

صدمه زدن، نابود کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

همراه با یخ ( معمولا در مورد نوشیدنی های الکلی )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Far removed from : تفاوت فاحش داشتن با، فاصله زیاد داشتن با

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

SYN : bit by bit

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

اصطلاحِ Check sb out در معنیِ throw sb out کسی را مجبور به ترک جایی کردن ( با زور )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

SYN : jump the queue

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Go dutch

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

اشتها یا میل به خوردن را از دست دادن ( بدلیل تجربه ای بد یا. . . )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

( اصطلاح ) چونه زدن سر قیمت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥

پس انداز کردن پول برای روز مبادا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٨

= if not / otherwise در غیر اینصورت، وگرنه زمانی بیان میشه که میخواد بگه اگه کاری رو انجام ندی پیامد بدی بدنبال خواهد داشت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

فعل نیست که فعل ترجمه ش کردین یه اصطلاحه به معنیِ هدف یا کاری که رسیدن بهش سخته

پیشنهاد
٢٦

لقمه ی بزرگتر از دهن برداشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

زیر پایی گرفتن پشت پا زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Very dark Totally black

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

SYN = drop by

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

فراتر از فهم کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

مامور دولت

پیشنهاد
١

کسی رو تحت تسلط خود داشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

if a criminal or dangerous animal is on the loose, they have escaped from prison or from their cage آزاد شدن، رها گشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Synonym of LET ALONE

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

منطقی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٦

جبران کردن در جریان قرار گرفتن