امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاک السلاح: تمام سلاح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کاملا مسلح: تمام سلاح

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میان دو شانه: گُرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fate is sealed: اجلش رسیده است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fixing to die: اجل رسیده ، اجل گَشته

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روی باز کردن: حجاب/نقاب از چهره گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی مرام: بی صفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی مسلک: بی صفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی مرامی: بی صفتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی مسلکی: بی صفتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی وفایی: بی صفتی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفور: بی صفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمسخر کردن: به مسخره گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تمسخر کردن: به مسخره گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست انداختن: به مسخره گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عبرت امیز: مایهٔ عبرت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عبرت بار: مایهٔ عبرت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عبرت بار: مایهٔ عبرت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عبرت اور: مایهٔ عبرت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عبرت اور: مایهٔ عبرت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ننگ اور: بدنام کننده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ننگ اور: بدنام کننده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمشیر کشیدن: تیغ کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نبرد کردن: پنجه در پنجهٔ کسی افکندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پنجه به کمک کسی دادن: ( اصطلاح ) کمک کردن به کسی در منازع ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غریو کشان: فریاد کشان ، نعره زنان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مردم دنیا: اهل جهان

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل جهان: مردم دنیا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دیوار بستن: مانع شدن/دیوار ساختن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وارد شدن: درآمدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داخل شدن: درآمدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وارد گشتن: درآمدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

طلوع: دمیدن، بر دمیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stēlla: ( Latin ) Star

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

star: STĒLLA, STĒRLĀ ( Latin )

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stella: ستاره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی کرانه: بی نهایت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همه: تمامه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جملگی: تمامت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همه: تمامت

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شه اشیان: .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرتجع: شب زده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

واپسگرا: نو ستیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکسته نفس: خودشکن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی نور: چراغ مرده

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی روشنا: چراغ مرده ، بی فروغ ، ظلمانی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیاهی: چراغ مردگی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گریه: گریه سر کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غمزدا: غمگسار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اعلیحضرت: شهریار بلند، پادشاه بلندپایه : بپوش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قوی کردن: بال وپر دادن به کسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عاشق شدن: دلبسته شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عاشق شدن: دلبسته شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دل سپردن: دل بستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازار روز: مکّاره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مکاره: بازار شام

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مکارهٔ سکه: ترکیبی از آقای جنتی عطائی ( به معن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

voice artist: صداپیشه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هوراکش: کسی که هورا می کشد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زمانی کوتاه: نه بس روزگار ؛ مدتی قلیل. زمانی کوت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نه بس روزگار: مدتی قلیل، زمانی کوتاه تا ملک این ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

short termed: - نه بس روزگار ؛ مدتی قلیل. زمانی ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رونویسی کردن: ( گویش تهرانی ) رج زدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنج کشیدن: جان کندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنج بردن: جان کندن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زحمت کشیدن: جان کندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

عاشق: دلسپرده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نشیب و فراز: افت و خیز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مخمور: کیفور

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

راه رفتن دیگه نیست: از ترانه ی جنگل جنتی عطائی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هر قدم به هر قدم: قدم به قدم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پابه زا: زنی که موعد زایمانش نزدیک است.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راهدان: بلد، راشد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلپا: ( تلفظ: golpā ) گل پا = پای ، جزء پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گلبان: محافظ و نگهبان گل

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش قدم: گُلپا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مبارک پی: گلپا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مبارک پا ی: گلپا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرخ پی: گلپا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خجسته پی: گلپا

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مبارک قدم: گلپا

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همایون گام: نیک پی ، مبارک قدم ، گلپا ، خجسته پ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیک منش: بهمنش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیک دل: بهمنش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاک نهاد: خوش طینت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مصدق داشتن: - مصدق داشتن ؛ تصدیق کردن. به درستی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راست شمردن: - مصدق داشتن ؛ تصدیق کردن. به درستی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

confirmed: مصدق

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تصدیق شده: مصدق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سعادتمند: فرخزاد

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

official attire: لباس سلام

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اویزه: شرابه ، منگوله

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بناگاه: یکمرتبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غفلتا: یکمرتبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیکبار: یکمرتبه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tea table: عسلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

teapoy: عسلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میز چای خوری: عسلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هاشور: پرداز

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اندک مدتی بعد: کمی بعد ، اندکی پس از . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

داروغه دفتر خانه: داروغهٔ دیوانخانه، آقاسی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردد ماندن: در تردید بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مردد بودن: در تردید بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دو دل بودن: در تردید بودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

میل به: میل به = میل به جانب . . . . . . . ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هممقدار: همچندان ؛ برابر. مساوی. همان اندازه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متوازن: همچندان ؛ برابر. مساوی. همان اندازه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متساوی: همچندان ؛ برابر. مساوی. همان اندازه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دفن: به خاک سپردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به حدی: چندان که ، چندانکه ، به اندازه ای ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رئیس دارایی: امین مالیه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شهریار: کی ، جمعش کیان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیقباد: کی قباد = شهریار گرامی و محبوب

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the ambassadors: سفرای کبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفرای کبار: جمع ترکیب سفیر کبیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سفیر کبیر: جمع این ترکیب ؛ سفرای کبار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اولی: سرآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اولی: سرآمد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تقدیم کردن: تقدیم داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ژست گرفتن: وضع گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وضع گرفتن: ژست گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دستور دادن: با کمال لطف دستور یک صندلی برای من ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مطبوع افتادن: خوش آمدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سلطنت داشتن: لاف فریدون زدن و آنگه ضحاک وار سلطن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اذن دادن: بار دادن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اجازه دادن: بار دادن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بار ملاقات دادن: اذن مللاقات دادن ، اجازهٔ ملاقات دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صلاح دانستن: روا داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جایز شمردن: روا داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

معروفیت: نامداری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شهرت: نامداری

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وارد رقابت با کسی شدن: .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رقابت کردن: وارد رقابت با کسی شدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the economic decline: زوال اقتصادی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به زیر کشیدن: سرنگون کردن ، از میان برداشتن ، برا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساقط کردن: به زیر کشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مترقی: پررونق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

استقرار داشتن: مستقر بودن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اقامت داشتن: استقرار داشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لازم داشتن: لازم دیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیاز داشتن: لازم دیدن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لازم دیدن: ضروری شمردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اشاره شدن: اشاره رفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درماندن: عاجز ماندن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رو به انحطاط رفتن: رو به انحطاط رفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تفویض داشتن: واگذار کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تصاحب کردن: به دست گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قبضه: به دست گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوشیدن: سعی داشتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سعی داشتن: سعی کردن ، کوشیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نزدیکی: همسایگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوار: همسایگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اخیرا: به تازگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

این اواخر: به تازگی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زرخرید: مملوک

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درم خرید: مملوک

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تعرض: دست اندازی کردن ، دست اندازی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

باعث: زمینه ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سبب: زمینه ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

موجب: زمینه ساز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مسبب: زمینه ساز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مقسم: قاسم

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برسبیل اضطرار: به ناچار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بالضروره: برسبیل اضطرار

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پناه اوردن: التجا آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پناه بردن: التجا آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

التجا کردن: التجا آوردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مصایب: نوایب ، نوائب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شداید: نوایب ، نوائب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشقات: نوایب ، نوائب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تسخیر کردن: در تحت تصرف آوردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در تحت تصرف اوردن: تصرف کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حسب حال: شرح حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حوادث جاریه: شرح حال ، حسب حال

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

حسب حالت: شرح حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

وقایع روز: شرح حال ، حسب حال

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به جوار رحمت حق پیوستن: کنایه از مردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شاهوار: پادشاهانه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پادشاهانه: پادشاهانه در جوار الطاف پادشاهانه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوازش کردن: نوازش فرمودن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرزها: حدود

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

more than ever: بیش از پیش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

more than ever: بیش از پیش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all the more: بیش از پیش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دنبال کردن: پی گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعقیب کردن: پی گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چاق شدن: پی گرفتن ( گویش تهرانی )

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پی گرفتن: ( گویش تهرانی ) چاق شدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

منتفع شدن: طرف بستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفع بردن: طرف بستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بهره مند شدن از: طرف بستن از . . . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کمک طلبیدن: یاری خواستن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیشروی کردن: راندن حسن پادشاه و یارانش تا ساحل ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

under somebody’s command: تحت فرماندهی . . . . . . .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بروز: بروز جنگ

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تشدید: شدت گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شدت گرفتن: شدت یافتن ، بالا گرفتن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متارکهٔ جنگ: آتش بس

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گسیل داشتن: روانه کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گسیل داشتن: روانه کردن

١ سال پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی