امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نشمه جات: women of ill repute

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زن همه چی تمام: woman of many parts

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جنده: business girl

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خانم پلیس: girls in blue Female police officer ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایان زود هنگام: an early bath

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایانی زود هنگام: an early bath

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لخت مادرزاد: as naked as the day ( one ) was bor ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کون برهنه: butt naked

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یاسین به گوش خر خوان دن: preach to deaf ears

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همچون او: همچنو. [ هََ چ ُ ] ( حرف اضافه ضمیر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مانند او: همچنو. [ هََ چ ُ ] ( حرف اضافه ضمیر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

محرمانگی: privateness

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

privateness: محرمانگی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

natural ability: ability that is inherited

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رنود: Crafty men

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contemn: به دیدهٔ تحقیر نگریستن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به دیدهٔ تحقیر نگریستن: contemn

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

علامه دهر: wise guy informal especially Americ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدیهی پنداشتن: take ( someone or something ) for g ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مسلم فرض کردن: take ( someone or something ) for g ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

difficult to believe: hard to swallow ( =difficult to bel ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر قابل باور: hard to swallow ( =difficult to bel ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

some few: Some but not many

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عرقیات: distilled waters

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عرقیجات: distilled waters

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زلم زینبو: flashy things

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زلم و زینبو: flashy things

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

full man: A man whose mind is richly stored w ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

natural philosophy: science

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the grave: literary death

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like as: in the way or manner that : AS

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

never so: to an exceptional or unheard - of d ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریشه کردن: کونه بستن ؛ ریشه کردن : پیاز آدم ، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ریشه دواندن یا ریشه کردن: کونه بستن ؛ ریشه کردن : پیاز آدم ، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مهجور: بی کس و کوی ؛ بی کس و بی یار و معین ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی حیا: کون دریده. [ دَ دَ / دِ ] ( ن مف مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ناجنس: بدقماش. [ ب َ ق ُ ] ( ص مرکب ) که ا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش ذات: خوش جنس. [ خوَش ْ / خُش ْ ج ِ ] ( ص ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چی کم داری: ?what do you lack

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تمام مدت شب: all night long

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تمام شب: all night long

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کل شب: all night long

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوارج: خارجی مذهب. [ رِ م َهََ ] ( ص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لشکرشکن: لشکرشکوف. [ ل َ ک َ ش ِ ] ( نف مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لشکرگاه: لشکرستان. [ ل َ ک َ س ِ ] ( اِ مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اردو: لشکرستان. [ ل َ ک َ س ِ ] ( اِ مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جاسوس: لشکرپژوه. [ ل َ ک َ پ ِ / پ َ ] ( ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اردو: لشکرنشین. [ ل َ ک َ ن ِ ] ( اِ مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اردو: لشکرجای. [ ل َ ک َ ] ( اِ مرکب ) جا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قدح ها: اقداح

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای کسی که: . . . . . . . . . . . O who

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از سر بیرون کردن: از سر نهادن فرهنگ فارسی معین ( ~. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از انگاه: از آن باز. [ اَ ] ( ق مرکب ) از آن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرتکرار: oft - repeated/quoted etc

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

طاعون عشق: The pestilence of love

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش گفتار: زیباکلام

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرشتین: ماهوی. [ هَُ وی ] ( ع ص نسبی ) در ل ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ماهوی: سرشتین

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

قرار بود: بنا بود . . . . . . . . . . . .

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا اخر: تا منتها. تا آخرین درجه : بر جمال د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تا پایان: تا منتها. تا آخرین درجه : بر جمال د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی گذشت: بالا غیرتا: [کنایه در تداول عامه] ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی جوانمردی: بالا غیرتا: [کنایه در تداول عامه] ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مواقع اضطراری: Emergent Occasions

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در بستر بیماری بودن: be confined to one's bed with an il ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

because of that: thereby

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بنی ادم اعضای یک پیکرند: No man is an island, entire of itse ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جزئی از کل: a part of the main

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bullion: in bullion If a man carry treasur ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کفاف دادن: ( defray ( costs/expenses

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

امید است که: باشد که. . . . . .

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تفکر کردن: take sth into contemplation

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تعقل کردن: take sth into contemplation

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اندیشه کردن: take sth into contemplation

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

توسل جستن: making one's recourse to

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توسل جستن: making one's recourse to

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توسل: making one's recourse to

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گند دماغ دار: ( as ) conceited as a barber's cat ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گند دماغ: ( as ) conceited as a barber's cat ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اسایشگاه سالمندان: a home for the elderly

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

موضوع بحث: subject matter

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چسبان: close - fitting

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شایعه پراکن: gossipmonger

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شایعه پراکنی کردن: gossipmongering

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شایعه پراکندن: gossipmongering

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرمایش منزل: home heating

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راست وریس یا راست وریست کردن: straighten out

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سامان دادن: straighten out

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

local office: Local office means any elective off ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اطلاع دادن: get someone to do something

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immediately: right away

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی درنگ: right away

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عصیان گر: عصیانکار

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

توسری خور: doormat Don’t let him treat you li ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست باف: hand knitted

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دست بافت: hand knitted

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی بر: بی زه ؛ بی بر و عقیم و بی بار. ( نا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سترون: بی زه ؛ بی بر و عقیم و بی بار. ( نا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نابارور: بی زه ؛ بی بر و عقیم و بی بار. ( نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علت حادثه: be a recipe for something

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

علت فاجعه: be a recipe for something

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rotisso mat: A commercial cooking appliance with ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tea girl: a woman employed in a factory, offi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نم نمک: خوش خوشک

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ایام شباب: روز خوش . [ زِ خوَش / خُش ] ( ترکیب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روزگار جوانی: روز خوش . [ زِ خوَش / خُش ] ( ترکیب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شراب باز: oenophile

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شراب باز: oenophile

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شراب بازی: oenophily

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شراب بازی: oenophily

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنگ فرسایشی: a war of attrition

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نبرد فرسایشی: a war of attrition

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بخاطر اوردن فراموش شده ای: cast your mind back to something

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در وهله اول: for a start

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نخست انکه: for a start

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرزند اول: نخست زاد

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در قدیم: در نخست ؛قبلاً. سابقاً. در قدیم : ی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قبل از هرچیز دیگر: for a start

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عقاید دهاتی: suburban attitudes

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

افکار روستایی: suburban attitudes

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

همرنگ جماعت: conformist

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همرنگی با جماعت: Conformism

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بی همتای: have no parallel/be without paralle ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تا تنور داغ است: strike while the iron is hot

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تا تنور داغ است: strike while the iron is hot

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

تا تنور داغه بچسبون: strike while the iron is hot

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پاشنه اشیل: fatal flaw ( =serious weakness )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wide wasting: مخرب

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنیان کن: wide - wasting

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مال بین: پس و پیش نگر. [ پ َ س ُن ِ گ َ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شراب: گریه تاک. [ گ ِرْ ی َ / ی ِ ی ِ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گریه ٔ مستانه: crying drunk

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گریه ٔ مستانه: crying drunk

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مزخرفات: چراندرچار. [ چ َ اَ دَ ] ( اِ مرکب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بخاطر همین هست که: . . . . . . . . this is why

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در چنین شرایطی: in such circumstances

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

رو به رو شدن با: brave

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرو نشاندن درد: alleviate the pain/suffering

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it is a matter of total indifference to me: I do not care

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i do not care: it is a matter of total indifferenc ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

برام مهم نیست: it is a matter of total indifferenc ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لب به اعتراض گشودن: declaiming against

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زبان به اعتراض گشودن: declaiming against

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

declaim against something or someone: to protest against loudly and publi ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با تمام این احوال: and yet

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به شرح زیر: as follows

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به شرح ذیل: as follows

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دال بودن: دلیل کردن. [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

نیز: to boot

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کسی را به فکر چیزی انداختن: put ( something ) in ( one's ) head ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kneel down: fall on/upon ( one's ) knees

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be aware of: know of ( someone or something )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very happy: be in a transport of delight

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مایه دلخوشی: دلخوشکنک

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر قابل بیان: ورای حد تقریر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیر قابل اظهار: ورای حد تقریر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیان ناپذیر: ورای حد تقریر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیرقابل وصف: ورای حد تقریر

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش دوخت: خوش برش. [ خوَش ْ / خُش ْ ب ُ رِ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

همیشه: شب و روز

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نکته اینجاست: Now this is the point

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مزاحم خواب کسی شدن: disturb one's sleep

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به قدری که: so much that

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کسی را به اسم صدا کردن: call one by name

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

very black: as black as pitch ( =very dark )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار سیاه: as black as pitch ( =very dark )

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

black: as black as pitch ( =very dark )

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مختصران: رجاله. [ رَج ْ جا ل َ / ل ِ ] ( از ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی حرکت ایستادن: not move a muscle to stay completel ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شب به شب: night after night

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوتاه عمر: اندک بقا ؛ آنکه یا آنچه اندک پاید. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سست بنیاد: اندک بقا ؛ آنکه یا آنچه اندک پاید. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قریب السقوط: اندک بقا ؛ آنکه یا آنچه اندک پاید. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mortal terror: mortal fear/dread/terror=extreme fe ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به بستر رفتن: turn in

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قسم دروغ خوردن: take the Lord’s name in vain

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سوگند دروغ خوردن: take the Lord’s name in vain

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکی بعد از دیگری: یک یک. [ ی َ ی َ / ی ِ ی ِ ] ( ق مر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سردار تشنگان: امام حسین

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گرفتاری ها: مصاعب. [ م َ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مُص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سختی ها: مصاعب. [ م َ ع ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مُص ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازیانه زدن: به تازیانه بستن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تازیانه کردن: به تازیانه بستن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شلاق زدن: به تازیانه بستن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زره پوش: زره ور. [ زَ / زِ رِه ْ وَ ] ( ص مر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شمشیر به دست: تیغ بر کف

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیمانه شراب: حجله جام ؛ جام شراب : در حجله جام آ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

متعجب شدن: خیره شدن. [ رَ / رِ ش ُ دَ ] ( مص م ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زودتر: بگاه تر ؛ زودتر : و او رااعلام داد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تیر خورده: تیرنشسته

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تیر نشسته: تیرخورده

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بصف کردن: رج کردن. [ رَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به صف کردن: رج کردن. [ رَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به صف اراستن: رج کردن. [ رَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دسته کردن: رج کردن. [ رَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) ب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به ردیف کردن: رج کردن. [ رَ ک َدَ ] ( مص مرکب ) ب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برپای: بپای ؛ قائم. ایستاده. راست. برپای. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بوجود امدن: بپای شدن ؛ قائم شدن. استوار شدن. پد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گماشتن به کاری: بپای کردن ؛ قائم کردن. نصب کردن. من ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کفل: پس سرین . [ پ َ س ِ س ُ ] ( ترکیب ا ...

٨ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی