امیرحسین سیاوشی خیابانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشایعان: procession

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حلال بودن: به وجه بودن و به وجه نبودن ؛ مشروع ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حلال نبودن: به وجه بودن و به وجه نبودن ؛ مشروع ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مشکل گشا: حلال مشکلات ؛ مشکل گشای. بسته گشای.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از لحاظ شرعی: به وجه شرعی ؛ به طریق شرعی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به لحاظ شرعی: به وجه شرعی ؛ به طریق شرعی.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به چابکی: بر وجه تعجیل ؛ بچابکی . بطور چابکی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بعجله: بر وجه تعجیل ؛ بچابکی . بطور چابکی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به عجله: بر وجه تعجیل ؛ بچابکی . بطور چابکی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ترسنده: بیم بر. [ بی ب َ ] ( نف مرکب ) خائف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خائف: بیم بر. [ بی ب َ ] ( نف مرکب ) خائف ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

in bad condition: in bad nick

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تا خرخره: to the hilt

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به چه علت: برای چه ؛ بخاطر کدام. بخاطر چه چیز.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

what are you looking for: چه جوئی ؛ چه را جستجو میکنی. چه چیز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیف کوچک: کیف چه . [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

valise: کیف چه . [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چه زیاد: چه همه! لهجه و گویش تهرانی چه زیاد

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکوت سرد: sombre silence

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سکوت تلخ: sombre silence

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به سکوت واداشتن: strike someone/sth into silence

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ساکت کردن: strike someone/sth into silence

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بعنوان مثال: من باب مثل ؛ مثلاً. بعنوان مثل.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از کوره دربردن: drive someone to violence از کوره ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

completely right: only right ( =completely right )

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بعیدالمنتهی: از القاب خداوند

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بسیخ کشیدن: skewer

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به سیخ کشیدن: skewer

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیخ کردن کباب: skewer

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کمر راست کردن: کمر سیخ کردن ؛قامت راست کردن. ( آنن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معالجهٔ زخم: راست کردن جراحت ؛ سرو صورت دادن آن. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

معالجه ی زخم: راست کردن جراحت ؛ سرو صورت دادن آن. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب از لب و لوچه راه افتادن یا اب دهان کسی راه افتادن: Ralph’s mouth watered

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اب از لب و لوچه ی کسی راه افتادن: Ralph’s mouth watered

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در شک و گمان انداختن: leave someone in doubt

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ha'porth: a trifling or very small amount

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از خجالت: in shame Simon lowered his face in ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زیان رسیده: خسور. [ خ َ ] ( ع ص ) زیان کار. زیا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شکستن سکوت: break/shatter the silence

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جا خوردن از ترس: از جای رمیدن ؛ پریدن از بیم و ترس. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یکه خوردن از ترس: از جای رمیدن ؛ پریدن از بیم و ترس. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نخل زار: palm terrace

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خسته جانی: wearisomeness

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زمان رسیدن و نزول چیزی: The time had come come for

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پای کوه: پیش ِ کوه ؛ پای کوه : نیاسود تیره ش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از نزد: از پیش ؛ از حضور. از نزد : فرستادگا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بنظر: پیش ِ؛ به عقیده ٔ. در نظر. نزد : سر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in one's opinion: پیش ِ؛ به عقیده ٔ. در نظر. نزد : سر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راه فراری نیست: پیش آتش است و پس دریا ؛ در حق کسی گ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کار مهمی داشتن: در پیش داشتن مهمی یا کاری ؛ با آن م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کاری مهم داشتن: در پیش داشتن مهمی یا کاری ؛ با آن م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیشوای دین: پیش دین . ( ص مرکب ) پیشوای دین . ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بیش از این: از این بیش ؛ زیاده بر این. ( یادداش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از همه جا: از بیش و کم ؛ از همه جا. ( یادداشت ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تغییر نکردن: بیش وکم نشدن ؛ تغییر نکردن. کم و زی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

علامگی: بیش دانی . ( حامص مرکب ) بسیاردانی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوه نشین: کوه باش . ( نف مرکب ) که جای در کوه ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

از ان نترس که های و هوی دارد از اون بترس که سر به تو دارد: still waters run deep

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عقب ماندگی: واپسی. [ پ َ ] ( حامص مرکب ) عقب ما ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فروتابیدن: slant

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیرون کشیدن از اب: fish somebody/something ↔ out of= t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از اب بیرون کشیدن: fish somebody/something ↔ out of= t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از اب بیرون دراوردن: fish somebody/something ↔ out of= t ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مسئله این است که: the thing is:

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از روی تجربه: as a practical business He had lea ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

به تجربه: as a practical business He had lea ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیاز به قضای حاجت: تنگ کسی گرفتن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیاز به مستراح رفتن: تنگ کسی گرفتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنار کسی واقع شدن: تنگ کسی افتادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنار چییزی واقع شدن: تنگ چیزی افتادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کنار چیزی واقع شدن: تنگ چیزی افتادن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نکته به نکته: point by point

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جز به جز: point by point

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مو به مو: point by point

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی تاب کردن: امان کسی را بریدن لهجه و گویش تهران ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیمان بستن: میثاق بستن . [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جنگباره: پیکارپرست. [ پ َ / پ ِ پ َ رَ ] ( ن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنگ طلبان: پیکارپرستان. [ پ َ / پ ِ پ َ رَ ] ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیکارجویان: پیکارپرستان. [ پ َ / پ ِ پ َ رَ ] ( ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نیافتن: نایافتن . [ ت َ ] ( مص منفی ) نیافت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

succeeder: نیابت دار. [ ب َ ] ( نف مرکب ) نایب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جانشین بودن: نیابت داشتن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شب حوادث: طوارق. [ طَ رِ] ( ع اِ ) ج ِ طارقه. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حوادث شب: طوارق. [ طَ رِ] ( ع اِ ) ج ِ طارقه. ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بلایای شب: طوارق. [ طَ رِ] ( ع اِ ) ج ِ طارقه. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

همخونه: خانه یکی. [ ن َ / ن ِ ی َ / ی ِ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هم خانه همخانه: خانه یکی. [ ن َ / ن ِ ی َ / ی ِ ] ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وحشت زده شدن: to get frightened

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هراس کردن: ترس بر داشتن کسی را : [عامیانه، کنا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نفس واپسین: نفس بازپس ؛ نفس واپسین. ( آنندراج ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نفس اخر: نفس بازپس ؛ نفس واپسین. ( آنندراج ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در شرف مرگ بودن: نفس بر لب رسیدن ؛ به حال نزع افتادن ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در هر نفس: نفس بر نفس ؛ پیاپی. لاینقطع. نفس در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

every instant: هر نفس ؛هر لحظه. هردم. در هر آن. مت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدبویی دهان: گنده نفسی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نسیم صبحگاهی: نفس صبح. [ ن َ ف َ س ِ ص ُ ] ( ترکی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نسیم صبح: نفس صبح. [ ن َ ف َ س ِ ص ُ ] ( ترکی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ceremonially: با تشریفات

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باتشریفات: ceremonially

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حقش بود: it serves somebody right

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

به یکدیگر: یک اندر دگر ؛ یکی با دیگری. به یکدی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بایکدیگر: یک با دگر ؛ با یکدیگر. با هم. با هم ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

با همدیگر: یک با دگر ؛ با یکدیگر. با هم. با هم ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از یکدیگر: یک ز دیگر ( ز دگر ) ؛ به جای از یکد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از همدیگر: یک ز دیگر ( ز دگر ) ؛ به جای از یکد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرد تک زنه: یک سر و یک بالین فرهنگ گنجواژه مرد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یک هفتم: هفت یک . [ هََ ی َ / ی ِ ] ( اِ مرک ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بدون توقف: یه / یک کله

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنک شراب: یک پیاله مست لهجه و گویش تهرانی بی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تنک جام: یک پیاله مست لهجه و گویش تهرانی بی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یه خرده: نَموره، یک نموره لهجه و گویش تهرانی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

یه کوچولو: نَموره، یک نموره لهجه و گویش تهرانی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جای کوچک: یک گُله جا لهجه و گویش تهرانی جای ک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

نرم تاز: نرم تک . [ ن َ ت َ ] ( ص مرکب ) اسب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تک پران: تک رو. [ ت َ رَ / رُو ] ( نف مرکب ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

courtesan: نُس لَق لهجه و گویش تهرانی تک پران

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بسیار خرم: مثل سرو آزاد ؛ سخت خرّم : چو طینوش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از طوق بندگی رهاندن: گردن آزاد کردن . [ گ َ دَ ک َ دَ ] ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unslave: از طوق بندگی رهاندن

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enfranchise: از طوق بندگی رهاندن

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's what it is: that's what it is = Very old - fash ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شریف زاده: محتشم زاده . [ م ُ ت َ ش َ دَ / دِ ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دون پرور: سفله نواز. [ س ِ ل َ / ل ِ ن َ] ( ن ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرز و زرنگ: زود جُنب لهجه و گویش تهرانی فرز و چ ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صبح علی الطلوع: صبحِ نگوزیده لهجه و گویش تهرانی صبح ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زود فریب: گیجالو لهجه و گویش تهرانی کسی که زو ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

matey: خوش جوش . [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( ص مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زوداشنا: خوش جوش . [ خوَش ْ / خُش ْ ] ( ص مر ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عمر طولانی: دیر زیستی

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اطال الله بقاک: دیرزی ؛ بسیار بمان و زندگانی کن. ( ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جان سخت: دیر میر. ( نف مرکب ) مقابل زودمیر. ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دیر اشنا: دیرجوش. ( نف مرکب ) دیگ یا سماورو م ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

شنبه گشادی: شنبه گُشادی لهجه و گویش تهرانی روز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیه مو: تیره زلف . [ رَ / رِ زُ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیاه مو: تیره زلف . [ رَ / رِ زُ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیاه گیسو: تیره زلف . [ رَ / رِ زُ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سیه گیسو: تیره زلف . [ رَ / رِ زُ] ( ص مرکب ) ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ساکت نگه داشتن: hold sth/sb silent

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

در خواب راه رفتن: to walk in your sleep

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تو خواب راه رفتن: to walk in your sleep

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پرت و پلا: silly talk

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چین دار: شکن دار. [ ش ِ ک َ ] ( نف مرکب ) چی ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صاحب منصبان: مرتبه داران مرتبه دار. [ م َ ت َب ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مجلسدار: بزم دار. [ ب َ] ( نف مرکب ) بزم ساز ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنگره دار: خیاره دار. [ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

claimer: داعیه دار. [ ی َ / ی ِ ] ( نف مرکب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whorehouse: دارالقمامه. [ رُل ْ ق َ م َ ] ( ع ا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مبارزه ی طولانی: مبارزه دامنه دار ؛ ممتد. که زود بان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مبارزه طولانی: مبارزه دامنه دار ؛ ممتد. که زود بان ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جنگ طولانی: جنگی دامنه دار ؛ که بدرازا کشد. که ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

تظاهرات طولانی: تظاهرات دامنه دار ؛ ممتد و وسیع.

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

باران طولانی: بارانی دامنه دار ؛ که دیر زمان ببار ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرمانده بی اقتدار: آفتابه دار لهجه و گویش تهرانی مسئول ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حتمی نبودن: نه به داره نه به باره: [ اصطلاح در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حتمی نیست: نه به داره نه به باره: [ اصطلاح در ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قطعی نشده: نه به داره نه به باره: [ اصطلاح در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

قطعی نبودن: نه به داره نه به باره: [ اصطلاح در ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیوه ی بچه دار: کره دار لهجه و گویش تهرانی بچه دار، ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بیوهٔ بچه دار: کره دار لهجه و گویش تهرانی بچه دار، ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی فایدگی: نان و آبی نداشتن ؛ بی فایده بودن : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی فایده بودن: نان و آبی نداشتن ؛ بی فایده بودن : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بی منفعت: نان و آبی نداشتن ؛ بی فایده بودن : ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

منفعت نداشتن: نان و آبی نداشتن ؛ بی فایده بودن : ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کنار امدن با: معنی اصطلاح - > کج دار و مریز / کج ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

صاحب قمارخانه: کاسه کوزه دار. [ س َ / س ِ زَ /زِ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوکتیل: باده ٔ پشت دار. [ دَ / دِ ی ِ پ ُ ] ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کوکتل: باده ٔ پشت دار. [ دَ / دِ ی ِ پ ُ ] ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pussified: زینب خایه دار لهجه و گویش تهرانی مر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زینب خایه دار: زینب خایه دار لهجه و گویش تهرانی مر ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرد زن نما: pussified زینب خایه دار لهجه و گوی ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پک طولانی: پُک قلاج دار لهجه و گویش تهرانی پک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پک عمیق: پُک قلاج دار لهجه و گویش تهرانی پک ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بانی قمار: کاسه کوزه دار لهجه و گویش تهرانی با ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

متصدی قمار: کاسه کوزه دار لهجه و گویش تهرانی مت ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بطول انجامیدن: داشت کردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) د ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

غرش شیر: زئیر. [ زَ ] ( ع مص ، اِ ) بانگ کرد ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیشه ورزان: ارباب حرفت ؛ پیشه وران : کسب ارباب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیشه ورز: ارباب حرفت ؛ پیشه وران : کسب ارباب ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیازیان: ارباب حوائج ؛ حاجتمندان. نیازمندان ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فصحاء: ارباب سخن ؛ مردمان فصیح و بلیغ و خط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطبا: ارباب سخن ؛ مردمان فصیح و بلیغ و خط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خطباء: ارباب سخن ؛ مردمان فصیح و بلیغ و خط ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عرفاء: ارباب سلوک ؛ پارسایان و مردمان زاهد ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش عقیدت: ارباب صفای باطن ؛ مردمان متدین خوش ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوش عقیده: ارباب صفای باطن ؛ مردمان متدین خوش ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عمامه داران: ارباب عمایم ؛ عمامه داران. عمامه بس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عمامه به سرها: ارباب عمایم ؛ عمامه داران. عمامه بس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عمامه بسرها: ارباب عمایم ؛ عمامه داران. عمامه بس ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فضلاء: ارباب فضل ؛ فضلا و ادبا. ( ناظم الا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

صاحب قلم: ارباب قلم ؛ اهل قلم و صاحب قلمان.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عالی جنابان: ارباب معالی ؛ مردمان بزرگ عالی مقام ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرام: ارباب مکرمت ؛ کریمترین بزرگان. ( نا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسخیا: ارباب مکرمت ؛ کریمترین بزرگان. ( نا ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اسخیاء: ارباب مکرمت ؛ کریمترین بزرگان. ( نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سخاوتمندان: ارباب مکرمت ؛ کریمترین بزرگان. ( نا ...

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پایه وران: ارباب مناصب ؛ پایه وران.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مقامات بلندپایه: ارباب مناصب ؛ پایه وران.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مرتبه داران: ارباب مناصب ؛ پایه وران.

٨ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل طرب: ارباب نشاط ؛ مغنی و رقاص و خواننده ...

٨ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوانندگان: ارباب نشاط ؛ مغنی و رقاص و خواننده ...

٨ ماه پیش

مدال‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی