پیشنهادهای 🐺 Turk 🅾️ghl🅰️n🌙★ (١٤٩)
مرموزانه و مریضانه
دوباره کاری
واژه ای ک به اشتباه بین مردم متداول شده و مردم ب شکل غلطش اون رو بین هم بیان میکنن رو میگن به اشتباه مصطلح شده بین مردم این واژه
کصشعر یعنی شعر یا جمله ای ک بیشتر بوی کص میده تا منطق. . . ک ب اشتباه مصطلح شده کصشر در صورتی ک کصشعر شکل صحیح اونه. . .
مستعمل، کارکرده
تنها نقطه آسیب پذیر کسی یا چیزی ک میتونه از اونجا بهش صدمه وارد بشه
یعنی من تو این زمینه دستی بر آتش دارم و از صفر تا صدش رو تجربه کردم
خاص ، آقای خاص، خانم خاص
از همت میاد - همت کردن
ساده گرفتن ( یعنی بتخمت باشه کلا!! )
غیر عمدی
قوس - کمان
کسی ک تو یه جمع یا مخصوصا تو فضای مجازی مثل گپ و . . . ببینه چند نفر دارن بدشو با خوشحالی به هم تعریف میکنن و میخندن ( به منظور تخریب شخصیتش ) اونوقت ...
شُبهه دار
هینت کردن یعنی نشون کردن، یا هایلایت کردن به اصطلاح یه نکته ای
اسم: کیا ( پسر ) ( فارسی ) ( تلفظ: kiyā ) ( فارسی: کیا ) ( انگلیسی: kiya ) معنی: سرور و سلطان، پادشاه، حاکم، فرمانروا، بزرگ، عزت، سلطان، والی ( به ...
چه اسم زیبایی. . . من که شنیدم مجذوب این اسم شدم و بسرم زده اسم دخترم رو افسون بذارم. . . کسی که این اسم رو مسخره کنه خداییش بی فرهنگه به تمام معناست ...
دوبل double
تا کی کشم عتیبت از چشم دلفریبت روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده ( حافظ )
Sponsor حمایت کننده ، حامی
حس شدنی
لکن یک واژه عربوار است
موعد مقرر : زمانی که از قبل تعیین شده
منسوب به تفصیل ، ، ، مُـــفَــصل ، به تفصیل ، مشروح تفضیلی : مقابل واژۀ اجمالی
به معیتِ : به همراهِ ، در کنارِ
به نظر بنده واژۀ ( ( ( پیوست ) ) ) خیلی بهتر از واژۀ ( ( ( ضمیمه ) ) می باشد و قابل فهم تر و روان!
کاردان ، کارآزموده ، برازندۀ آن کار ، مجرب
ذیصلاح ، کاردان ، کارآزموده ، برازندۀ آن کار ، مجرب
ذیصلاح ، کاردان ، کارآزموده ، برازندۀ آن کار ، مجرب
کسی یا چیزی که فرمان میگیرد و اطاعت میکند
پیرو ، فرمانبردار ، متاثر، تحت تاثیر
کسر شده
متعلق به
با توجه به - با به حساب آوردنِ
واحد ها
نوشته است که در آن موارد دخل و خرج بیان میشود.
زیر دستان یک مدیر در یک پروژه یا برنامه
ابلاغ شده ، مراوده شده
به روز کردن ، آپدیت کردن ، اصلاح کردن
در راس
معمولا حسابدارها در عمل قبل از اینکه حسابها را ببندند، صورتهای مالی را تهیه می کنند. برای همین ابتدا از فرمی به عنوان�پیش نویس�برای انجام اصلاحات پای ...
به عهده گرفتن - اطمینان دادن - تضمین کردن - تثبیت کردن - تصدیق یا تایید کردن یک امر یا کاری
به حساب آمدن
ساخت و سازهای جدید
سهم شریک
مربوط شدن ، مشمول شدن ، شامل شدن، متاثر شدن ، تاثیر داشتن ، ربط داشتن تسری دارد بر : مربوط است به ، شامل . . . است
در نتیجه
گواهی ترخیص : )
مزبور ��� مذکور: ذکرشده، سابق الذکر، مزبور، مشارالیه، نام برده، یادشده ، بالا گفت، سرگفت ، چیز ذکر شده ، درفوق ، بیان شده، گفته شده ، فوقالذکر، بالاگ ...