تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

In succession. He blinked several times in quick succession.

پیشنهاد
١

Burst somebody's bubble

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

seen or placed as a silhouette. "the old windmill stood out in silhouette against the sky"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Australian درختان یا بوته هایی که برگ هایشان عطر نعنا متصاعد کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To have some hidden or ulterior meaning, judgment, or intention behind one's words or actions. I didn't mean anything by what I said—I was just mak ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to borrow ( Australian informal )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

- ( of fabric ) filled with air and swelling outwards. a billowing skirt and shirt - of smoke, cloud, or steam ) moving or flowing outwards with ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخت یار ماست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Synonym: be in with a chance

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

informal رول ماریجوانا. Light that number, geez, I'm dyin for a toke. اون رولو روشن کن بابا. دارم میمیرم واسه یه پک.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

pretend I made out that I could cook. وانمود کردم که آشپزی بلدم.

پیشنهاد
٥

اصطلاحی که برای نداشتن استعداد موسیقیایی استفاده می شود، بخصوص آواز. I think it's lovely that George wants to be in his church choir, but that boy ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاردرست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در متون ادبی: تاریک یا غبارآلود when the dun evening comes آن زمان که عصرگاه غبارآلود فرا می رسد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

having second thoughts دو دل بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاب پنجره درست نمی باشد. به گلدان هایی که بیرون قاب پنجره می گذارند window box می گویند.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

If you pay attention to or consider something more carefully. I know the idea of a tax increase isn't appealing, but, if you think about it, the in ...

پیشنهاد
٩

I can't get enough of this new TV show. از ( دیدن ) این برنامه ی جدید تلویزیونی سیر نمی شم.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

To cut away at something and remove pieces of it, often with clumsy strokes or whacks. تکه تکه کردن با ضرباتی معمولا بی دقت و سر سری. Quit hacking ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

گرفتن بیماری یا عفونت. I've picked up some kind of flu bug یه نوع انفلوانزا گرفته ام. she picked up a bad cold during the weekend آخر هفته بدجور ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Curly text, curly writing, curly font خوشنویسی، خط شکسته cursive writing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

it takes all sorts ( to make a world ) ( UK saying ) ( US it takes all kinds ) said to emphasize that people have different characters, opinions, ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

the things that make your life nicer and more comfortable [plural] especially things that are not necessary Modern caravans offer all the comforts o ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

an act of considering or remembering someone or something توجه کردن به چیزی یا کسی. . she hadn't given a thought to Max for some time او مدتی بود که ...

پیشنهاد
٢

چیزی، کسی، یا جایی را دربست در اختیار داشتن. She has the house all to herself this weekend. این آخر هفته خونه دربست در اختیار اونه.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

درباره چیزی برای مدت طولانی صحبت کردن، صحبتی که خسته کننده شود. She’s always on about her children.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

Tender moment لحظه یا لحظات صمیمانه ( بین دو نفر، یا برای مثال بین والدین با نوزادشان، یا بین حیوان خانگی و صاحبش ) Finding themselves involved in a ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

ring with something: If a place rings with a sound, it is full of it "The room rang with his screams. " اتاق از فریادهایش پر شده بود.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٧

life - long dream = رویای دیرینه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Dull pain= درد مداوم امّا خفیف. a deep ache felt in an area, but typically doesn't stop you from daily activities Examples of dull pain may be a: sl ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1. در هر صورت 2. moreover علاوه بر این، بعلاوه، جدای از این، گذشته از این: he wasn't allowed out yet, and in any case he wasn't well enough