پیشنهاد‌های علیرضاایرانیان (٢٢٥)

بازدید
١٠٧
تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٢

وازد کردن یعنی پس زدن چیزی

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٣

وا زدن یعنی پس زدن از وازد و وازدن و وازدگی میاد . وازده یعنی دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده، مردود، مطرود، منفور

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٣

وازد شدن به همان معنی وازده شدن هست یعنی دلزده، دلسرد، مایوس، واخورده، مردود، مطرود، منفور

تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٥

سیم آخر یعنی وقتی میرفتند قمار سکه زرشان را که میباختند جیبشان را میگشتند و آخرین سکه سیم ( نقره ) را هم به قمار میزدند ! میزدند به سیم آخر !

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٦

ولیج و ولیجه هر دو به معنی شخص مورد اعتماد و تکیه گاه و مرجع قابل اطمینان هست

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

وای بر تو ای بیچاره معادل فارسی رویت سیاه باد

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٤

آبق یعنی گریزپا، فراری

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٣

ترف در فارسی قاراقورت و در عربی ثروتمند و رفاه معنی میده

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

جستجو کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

لوکسورا یعنی باشکوه و پربرکت. اسم شهر تبس قدیم در سرزمین مصر هستش

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

بش انداختن - بای مکور/ نوعی از قرعه کشیدن است که اطفال در بازی به کار می بندند به این ترتیب که یکباره با هم هرکدام چندین انگشت خود را از پشت سر جلو م ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

همان آپاردی. هستش که آپارتی و هاپارتی هم گفته میشه به معنی زبان دراز و سلیطه و بی حیا میباشد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

همان آپاردی که آپارتی و هاپارتی هم گفته میشه به معنی زبان دراز و سلیطه و بی حیا میباشد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

آپاردی که آپارتی و هاپارتی هم گفته میشهبه معنی زبان دراز و سلیطه و بی حیا میباشد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

تگری زدن با تگری شدن فرق می کنه تگری زدن یعنی بالا آوردن از تهوع.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

تگری شدن در مورد آب بکار میره یعنی خیلی سرد و خنک شدن آب.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

حرفی که سنگین و ثقیل باشد و حرفی که فهمش سخت باشد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

نان تیموش یا نان توموشی یا تمشی یکی از غذاهای محلی استان هرمزگان و نان محلی بلوچستان است که طعم جذاب و متفاوتی دارد. توموشی را می توان یک نان اصیل ای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

نان تیموش یا نان توموشی یا تمشی یکی از غذاهای محلی استان هرمزگان و نان محلی بلوچستان است که طعم جذاب و متفاوتی دارد. توموشی را می توان یک نان اصیل ای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

نان تیموش یا نان توموشی یا تمشی یکی از غذاهای محلی استان هرمزگان و نان محلی بلوچستان است که طعم جذاب و متفاوتی دارد. توموشی را می توان یک نان اصیل ای ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

آزاد کننده ها و تفکیک کننده ها. همان مفکاة است.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

جدا کننده ها و تفکیک کننده ها. با کاف مشدد.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
١

جدا کننده و تفکیک کننده. به بعضی ابزار آلات مفکاک میگن چون جدا کننده هستند.

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آزاد شده و رها شده ( به شتر از شیر گرفته شده هم گفته میشه چون از شیر خوارگی آزاد شده )

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٢

باز شده و رها شده

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

کاژه یعنی جان پناه و پایگاه ایمن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

خلموک یعنی چیزی که به چشم نمیاد بخاطر فراوانیش و سهل الوصول بودن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

کلمه "تافتون" در زبان فارسی به معنای نان . نوعی نان گرد و مسطح و نازک است که معمولاً در تنور پخته می شود

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

نوعی نان که در تنور بر روی سنگ ریزه پخته می شود.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سگریک که سجریک هم گفته میشه دهی از دهستان چالدران سیه چشمه شهرستان ماکو است.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

سگرو یعنی مردم آزار

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سگرمه یعنی اخم و چین و چروک به صورت انداختن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

سگر یعنی جوجه تیغی و خارپشت

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

به معنی چشم زاغ

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

زقاق یعنی کوچه ی تنگ و باریک. این کلمه عربی هستش.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

پیاپی و مکرر

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

آن که زیاد نق می زند و بهانه می گیرد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

پول تقلبی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کنگره

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

گلیمی است کوچک

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

گلیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

زیل یعنی پاره پاره کردن . جدا گردانیدن . دور کردن از جایی

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

اشاره به تنگی جا. در اتوبوس زورتپان شدیم. یعنی افراد زیادی در اتوبوس جا داده شدند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

در گویش عامیانه چیزی را به زور در جایی فروبردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

چیزی را به زور در جایی فروبردن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

پارچه ای که تارهای زر در آن به کار برده باشند؛ پارچۀ زردوزی شده؛ زربفت؛ زری.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

مارموز یعنی میمون و بوزینه که در گویش عامیانه بجای توهین گفته میشه

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

کلمه "شومبول" به معنای �خاصیت شوم و بدی� یا �چیز یا موجودی که بدی و شوم بودن را به یاد می آورد� است. ولی در گویش عامیانه به آلت پسر بچه هم گفته میشه.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٣

تور ابریشمی که زنان گیسوان خود را در آن میگذارند

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٢

آشفته و بلبشو