حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: این رسوایی، دولت را بی اعتبار کرد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scandal: کمیته ی اجرایی حزب کمونیست موضوع رس ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: The sentence "Go to me when her bef ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hardcore: ( of a person ) having a very stro ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: شکل حمام های عمومی زنانه گرد با منف ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: مگی تو پشتش گرفتگی عضلانی احساس کرد ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: آنقدر خسته بودیم که نمی توانستیم تک ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

muscle: پائل آنقدر ترسیده بود، که نتوانست ج ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: سرم کلاه رفته! نصف این گوجه فرنگی ه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: او سر موضوع اجاره، فریبم داد.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diddle: از فریب و دغلبازی دست بردارید و کار ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

diy: او دستش به کار نمی رود، حتی یک قفسه ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

overlook: او در ایوان ایستاد تا به اتاق نشیمن ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: فکر می کنم باید صادقانه بگویی شب گذ ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

marshy land: Marshy land refers to an area of lo ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hilly landscape: A hilly landscape refers to an area ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gravel pit: A gravel pit is an excavation or op ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tidbit: A small or interesting piece of inf ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

porcine: Porcine is an adjective that descri ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ursine: This word is used to describe somet ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have your finger on the trigger: "Have your finger on the trigger" i ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a sea of something: a large amount or number of somethi ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: بعضی از خدمتکاران با دیدن فقر و بدب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come clean: جف، لازمه اعتراف کنی چه کسی در کارت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

miscreant: آیا مجرمان میدانند مرتکب جرم ورود غ ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murica: This term is often used sarcastical ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

commiseration: به او تسلیت گفتم

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

camaraderie: حس صمیمیت و رفاقت میان همکاران، شرا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waltz: او امتحان بازیگری را به راحتی پشت س ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

awkwardness: هیچ شرمساری و خجالتی بین آنان وجود ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nick: با این قیچی، لباس را برش بزن

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogus: در جریان تحقیقات، مشخص شد ادعایش نا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogus: هم مدرسه و هم کاتالوگ معرفی آن جعلی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bogus: مددکاران اجتماعی قلابی از افراد مسن ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waver: become weaker; falter To begin to d ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle: تبخیر سطحی و میعان ( مایع شدن ) ، ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peck: آن زن بر گونه مرد، بوسه خداحافظی نش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot potato: بسیاری از اعضاء هیأت مدیره مدرسه سی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hot potato: در نتیجه، موضوع فرار مغزها تبدیل به ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pant: شلوارش کاملاً سه اینچ بالای کفششه!! ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: هیچ مشکلی غیر قابل حل نیست، اگر شخص ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: تفاوت سنی قابل توجهی بین دو نفر وجو ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insurmountable: بنظر نمی رسد این بحران یک مشکل غیر ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: ملکه به او لقب نجیب زاده اعطا کرد.

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

one for the road: an alcoholic drink just before leav ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: او مامور گمرک را دید که با کنجکاوی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

peer: پیدا کردن فردی هم سطح خودش، کار آسا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehash: کتاب جدیدش فقط تکرار مکررات است.

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cycle: این کودکان پوسترهایی درست کردند که ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: خدمات قطار به حداقل ممکن آن رسیده ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: این حرف ها را درباره او باور نکن. ا ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: رستوران من کوچک و کم اهمیت است، در ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

point of order: مایلم یک اخطار آیین نامه ای را در ج ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: بیا بریم خانه، سرما تا مغز استخوانم ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

make off: آنها از زندان فرار کردند و با یک خو ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffragette: جنبش حق رای زنان، برای به دست آوردن ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suffragette: او طرفدار حق رای زنان و یک پیشگام پ ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impalement: شاید یکی از مشهورترین اشکال سرگرمی ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

to the bone: وضعیت دفاعی کشور به آخر خط رسیده اس ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliance: این شاهد شهادت دروغ داده، بنابراین ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demotion: گروه اکنون بطور قطع و یقین، جایگاهش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demotion: در یک سازمان، تنزل شغل آخرین حرکتی ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heavy sugar: The term “heavy sugar” is slang use ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big sugar: The term “big sugar” is slang used ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tea and sugar: The term “tea - and - sugar” is a p ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fall guy: او مدعی است درباره موضوع رابطه نامش ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

small potatoes: ما آدم های کم اهمیت و جزئی هستیم، ب ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

designation: عنوان رسمی شغلش/کارش ناظر/ممیز مالی ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shut off: When someone shuts off, they withdr ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precipitation: Precipitation is a broad term that ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

change of scenery: a different place from where one us ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump on the train: This slang phrase means to join or ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

secularism: the belief that religion should not ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

weighing machine: A device used to measure the weight ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

jobbery: Engaging in corrupt practices or di ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grassroots activist: someone who works at the local leve ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

free and clear: without debt or legal claims بدون ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give walking papers: to dismiss or terminate someone fro ...

٤ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

leg day: This phrase is used to refer to a s ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beat the pants off: This phrase means to defeat or surp ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

face beat: When someone’s makeup is flawlessly ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cake face: When someone’s makeup is applied in ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

plain but puts style into things: The phrase "Plain but puts style in ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

white knight: 1 - a person or thing that helps s ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pilot episode: The pilot episode is the first epis ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

popcorn flick: A popcorn flick refers to a movie t ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flickbook: This term refers to a small book wi ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flick junkie: A "flick junkie" is a colloquialism ...

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

builder's tea: noun [ U] UK informal ( also builde ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

clock something up: "Clock something up" is a phrasal v ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pram: ( US baby carriage ) a vehicle for ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing like a canary: The phrase "sing like a canary" is ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sing for your supper: The phrase "sing for your supper" i ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

belt something out: The phrase "belt something out" is ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take up for: To protect or support someone in th ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

butler: the chief male servant of a househo ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sequestration: Sequestration refers to the act of ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

molasses: This term refers to something or so ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

curious george: This term is often used to playfull ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prurient: Prurient refers to having a strong ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infamoose: Infamoose is a playful slang term t ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

play away: The phrase "play away" is commonly ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

see someone on the side: The query "See someone on the side" ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a bit on the side: The phrase "have a bit on the side" ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take down: 1 - take someone down mainly US to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tee off: To tee off means to start or begin ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alice: Alice is a slang term for LSD. It i ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get your skates on: To get your skates on means to hurr ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: هر کی سوال داره، دستشو ببره بالا

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: نگران نباشید، خونه سر پا می مونه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

installation: An installation refers to a form of ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get your skates on: To get your skates on means to hurr ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

alice: Alice is a slang term for LSD. It i ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jet jockey: A “jet jockey” is a slang term for ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue falcon: “Blue Falcon” is a euphemism for a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thunder chickens: The term “thunder chickens” is a pl ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

airman snuffy: “Airman Snuffy” is a nickname or sl ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wing king: The term “wing king” is a slang ter ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sky cop: Sky Cop is a term used to refer to ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

birdman: Birdman is a term used to describe ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cloud puncher: Cloud Puncher is a term used to ref ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monte cristo: The Monte Cristo is a type of sandw ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نان چاودار: نان سبوس دار

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reuben: A Reuben is a type of sandwich made ...

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

add in: An add - in is a software component ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the company men: This term refers to CIA operatives ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

downtown gang: This term is used to refer to CIA a ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the company asset: This term refers to an individual o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spare: refrain from killing, injuring, or ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

begone: به او گفتم گورش را گم کند.

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

front: A front can also be a person, group ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: بعد از انتخابات غیرقاطع، دولت ائتلا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

humane: showing kindness, care, and sympath ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come alive: شهر پس از تاریک شدن هوا، فعال و جان ...

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dice with death: قصد ندارم با عصبانی کردن این مرد، ج ...

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

honor and adore: This phrase is used to express a st ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offer incense: To offer incense means to burn frag ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bathhouse: حمام عمومی آب گرم چشمه های ژاپن ( ج ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all hell broke loose: با سلام. فکر کنم شکل درست اصطلاح ای ...

٤ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stalked: رسوایی زندگی خصوصی اش بزودی به شرکت ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

soft spot: او همیشه تو را خیلی دوست داشته است.

٤ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foghorn: a horn that makes a very loud sound ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

premise: /ˈprɛmɪs/ پیش فرض یا مقدمه یک استدل ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lollygagging: To lollygag means to spend time aim ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meh some: Meh - some This term is used to des ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

switzerland of the situation: This phrase is used to describe som ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuzzie: A slang term used as a shortened ve ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come alive: 1 - If a place comes alive, it bec ...

٤ ماه پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lam: سارقان، پیش از دستگیر شدن، چندین رو ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swoop down: This phrase is used to describe a s ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

soul stirring: Used to describe something that dee ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

taper down: Taper down means to gradually decre ...

٤ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار