حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compound: 1 - In chemistry, a compound is a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ecclesiocracy: اِکلیزی آکرِسی ___________________ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sanctocracy: سَنکتاکرِسی ______________________ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

it's all my eye: "It's all my eye" is an idiomatic e ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

vigilante: a person who tries in an unofficial ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

leverage: To leverage something means to use ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feast your eyes on: To look at something with great ple ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

travel the world: This phrase is a common expression ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

travel in style: This phrase is used to describe tra ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speak no evil: Interjection. [see no evil, hear no ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all consuming: all - consuming taking almost all o ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fata morgana: A Fata Morgana is a complex form of ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sedentary: involving little exercise or physic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

desperately: Extremely or very much قید/ بسیار ی ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dogology: This slang term refers to a person’ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plabbish: This slang term is used to describe ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nod towards: To suggest or imply something indir ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chronic: This term is used to describe any c ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mapquest: A popular online mapping service th ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sahara: a very large desert in North Africa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

angry indian: This term, though offensive and der ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dom mazzetti: This term refers to the use of a fi ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

junction: A junction is a point where two or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

surveillance: Surveillance refers to the act of c ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

galley: 1 - ( in the past ) a long, low s ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

abysmally: This word is used to describe somet ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prototype: In the context of slang for type, “ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

above the fold: 🔸 معادل فارسی: بالای خط تا / بخش ق ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

load: a large number or amount اسم/ تعدا ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

thoughts are with you: This phrase is used to express empa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litter: small pieces of rubbish that have b ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pulverize: او با قدرت سخنوریش، مخالفان را شکست ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come alive: او تاریخ را با داستان خاطرات خودش ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

line: 1 - Line refers to a line of drugs ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

landfill: A place where garbage is buried مکا ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apparition: An unexpected or supernatural appea ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

price to pay: This phrase refers to the negative ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٥٥ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hoover up: خوردن سریع و کامل چیزی، اغلب با اشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

togs: This slang term refers to clothing ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

peen: Peen is a slang term used to refer ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rip into: This phrase is used to describe eat ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

swag: Swag refers to free promotional ite ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rough road ahead: This phrase is used to describe a f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in a tough spot: This phrase is used to describe bei ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up against the ropes: This slang phrase refers to being i ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rag: This slang term is used to refer to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pourboire: This is a French term that translat ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big win: A “big win” could be a small startu ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

globetrot: This term refers to someone who tra ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

john doe: John Doe ( male ) and Jane Doe ( fe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go around the edges: The phrase "go around the edges" ty ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brief and clear: This phrase refers to information o ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inclusion: In the context of disability, “incl ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a sage: To “be a sage” means to be wise, kn ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grind my gears: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trek to: This phrase is a slang term for goi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hop to: This phrase is a slang term for goi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push to: This phrase is a slang term for mak ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

reliance: او اگر چه به سن بلوغ رسیده، اما بنظ ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

od: او گفت "من دوستی داشتم که از بیش مص ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: دولت ائتلافی مجموعه مشکلات و چالش ه ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: زمانی که ائتلاف شکل گرفت، لیبرال ها ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

coalition: یک دولت ائتلافی پس از انتخابات عموم ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stowaway: با جیب خالی، تنها امیدش برای رفتن ب ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: این رایانه چندین بار زمین خورده ( ا ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

executive: سه نوع محل اقامتی وجود دارد؛ قابل ق ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

outfit: an organization, company, team, mil ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black ink: When referring to finances, “black ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rainy day fund: A “rainy day fund” is a reserve of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sander: ( also sanding machine ) 1 - an e ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

optimalize: This term refers to the process of ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

el cheapo: This slang term is used to describe ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incarnate: adjective [ after noun ] in human f ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hold up: گردنت، سرتو نگه می داره

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

john: 1 - US informal a toilet اصطلاح غی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بازوکا: بازوکا یک سلاح پرتاب موشک ضد تانک ق ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pouter: Pouter is a term used to describe s ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greenback: یک کیف پر از دلار در قطار پیدا شد.

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greenback: در دو ماه گذشته، دلار امریکادر براب ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreboding: او نسبت به آینده دلشوره داشت.

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capitulate: وقتی پیش او رفتم، او با درخواست های ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wed: با این حلقه، ما به عنوان زن و شوهر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put in a good word: To recommend or endorse someone or ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

but in: intransitive verb to meddle in the ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ritzy pitzy: This term is a playful variation of ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

facilinator: This term refers to a facilitator w ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blitzkrieg: بلیتسکریگ یک واژه آلمانی به معنای ج ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

business: معانی مختلفی بویژه در زبان عامیانه ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

marl: 1 - a type of rock or soil with ve ...

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

briefcase jockey: A briefcase jockey is a slang term ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

law titan: A “law titan” is a term used to des ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mouth for hire: This slang term refers to a lawyer ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the library: This term is a playful way of refer ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the office: This term refers to the bathroom in ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lament: to express sadness and feeling sorr ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unwavering: The term "unwavering" is often used ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ditch: 1 - a long, narrow open hole that ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gear up: to prepare for an activity or event ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

megahertz: یک مگاهرتز ( به اختصار: مگاهرتز ) ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gigahertz: یک گیگاهرتز برابر با 1000 مگاهرتز ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

interlope: The word "interlope" means to intru ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cutting: unkind and intending to upset someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

roller coaster: 1 - ( also, rollercoaster ) an e ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lodging: a place someone pays to stay in whi ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gauge: To make a judgment about something, ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

page master: This term refers to someone who has ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wordaholic: A wordaholic is someone who is obse ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

like a broken record: This phrase is often used to descri ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without a breather: This phrase means to continue witho ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without a let up: This phrase means to continue witho ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sizzurp: A recreational drug concoction made ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go for a potty break: This phrase is a more informal and ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

break the seal: This slang phrase is often used to ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

yellow rain: This slang term is a euphemism for ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waltz: او با حالتی بی خیال و با اعتماد به ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

waltz: او کودک را با اطمینان، ظرافت و به ر ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: بعد از بارش باران، نشانه هشدار لغو ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: عبارت red flag اغلب به عنوان علامت ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

red flag: عبارت ممکن است به این ایده اشاره دا ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poker face: an expression on someone's face tha ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

greenback: از آن زمان تا کنون، یوان چین در مقا ...

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار