حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

gig: The term "gig" is a slang word for ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be in the loop: be in the loop/be out of the loop I ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tear someone hair out: to be very worried or upset about s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on you go: The phrase "on you go" is an Englis ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meant well: To have good intentions نیت و قصد خ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rack brain: to think very hard in order to try ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rack brain: to think very hard in order to try ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fire away: ( UK also sack ) used to give some ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pop to the loo: to go to the toilet, bathroom, lava ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

half cocked: حساب نشده، بدون برنامه ریزی و آمادگ ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

carry the fire: carrying the fire symbolizes making ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ten eight: In service/available for assignment ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

roof over head: a place to live We don't have much ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rabbit on: To talk for too long about somethin ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rabbit on: To talk for too long about somethin ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

defib: a process in which an electronic de ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beggar belief: be too extraordinary to be believed ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

disclosure form: A disclosure form is a formal docum ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cross someone: to annoy someone by not doing or sa ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

situational ethics: The doctrine of flexibility in the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the win: It's easy to believe something can ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bandwidth: “Bandwidth” has multiple meanings d ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

say one's piece: give one's opinion or make a prepar ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

all sizzle no steak: A thing or person which fails to me ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hang off: To leave ( someone ) in a difficult ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

grad student: a student who is studying for a deg ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sore gut: Generalized pain - - This means tha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's clever: دست مریزاد، بارک الله

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cheap schemer: someone who makes clever, secret pl ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

miss nancy: an effeminate boy or man بچه ننه، ن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put foot down: To act firmly / To tell someone str ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

howdy: an informal friendly greeting, part ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put foot down: put your foot down 1 - to use your ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

muchmaker: a person who arranges marriages or ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dopesick: suffering from withdrawal symptoms ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spike: a sharp increase in the magnitude o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mani‐pedi: The definition of a mani pedi is a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

book slave: خوره کتاب

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tipsy: Being tipsy means being slightly dr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wino: a person who drinks excessive amoun ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm so stoned: being drunk or under the influence ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mazel tov: ( among Jewish people ) congratulat ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skim money: Skimming is a type of white - colla ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am messy: سر و وضعم مرتب نیست. It can mean, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

half in the bag: slang /Drunk, mildly drunk, or near ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bang: an offensive word meaning to have s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sad excuse: a poor example of یک مثال یا نمونه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop dead: 1 - die suddenly and unexpectedly ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shock troops: troops especially suited and chosen ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pisshead: noun/vulgar slang•British a drunkar ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

load of bollocks: complete nonsense مزخرف یا چرندیات ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

beggar: a person, typically a homeless one, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sleepy town: If a place is described as sleepy, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

forestry agency headquarters: سازمان جنگل ها ( منابع طبیعی و آبخی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heap insult: to criticize/insult/praise, etc som ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cut a — figure: "Cut a — figure" means to present o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off we go: Off we go" is just a phrase used to ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

off we go: someone or something is leaving. ( ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tarnish: to damage or ruin the good quality ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

platoon commander: فرمانده دسته ( یگانی نظامی و زیرمجم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust my balls: The phrase "bust my balls" is a sla ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

march to your own drum: To do something, act, or behave in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

big cheese: An important person آدم کله گنده، آ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

beat around the bush: to avoid giving a definite answer o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cry me a river: to tell a moaning person to shut up ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cry me a river: to tell a moaning person to shut up ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suffragette: a woman seeking the right to vote t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meet one's match: encounter one's equal in strength o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shake the sheets: a phrase used to describe a man and ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gettin' down: Gettin' down typically includes a w ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wriggle: avoid ( something ) by devious mean ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

patch up: 1 - in order to improve or repair a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

backlash: a strong negative reaction by a lar ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

backmarker: a competitor who is among the last ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spirit: spirit someone/something away, off, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lollipop man: noun/informal•British a man who is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

revanant: /ˈrɛv ( ə ) nənt/ a person who has ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

road to perdition: جاده ای به سوی تباهی ( به انگلیسی: ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the harder they fall: هرچه قوی تر، سخت تر زمین می خوری از ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

demarche: d�marche/deɪˈmɑːʃ/ diplomatic note* ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

demarche: d�marche/deɪˈmɑːʃ/ diplomatic note* ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pivot toward: to change direction; to change the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bar: prevent or prohibit ( someone ) fro ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have in store: 1 - To have something awaiting ( ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

runes: mystery, magic راز و جادو خط رونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

runes: mystery, magic راز و جادو خط رونی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

role model: a person looked to by others as an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shot: 1 - an attempt to do or achieve so ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shiatsu: شیاتسو شیاتسو ( به انگلیسی: shiatsu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shiatsu: شیاتسو شیاتسو ( به انگلیسی: shiatsu ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in another person's shoes: in another person's situation or pr ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if ifs and buts were candy and nuts: “If ifs and buts were candy and nut ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

matrimonial chamber: the room containing the marriage be ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

runt of the litter: The smallest and weakest person in ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

conceive: To become pregnant, or to cause a b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rampant: rampant inflation تورم افسار گسیخته ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litigation: litigation یا Lawsuit دعوی قضایی ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plaintiff: someone who makes a legal complaint ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

oblast: اُبلاست واژه ای است در زبان های اسل ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

morale: the confidence, enthusiasm, and dis ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

polarise: to cause something, especially some ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

foot voting: رأی دادن با پا ( انگلیسی: Foot voti ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

partygate: Partygate[a] is a political scandal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

partygate: Partygate[a] is a political scandal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

relieve oneself: relieve yourself polite word for ur ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

johnson: noun/vulgar slang•US a man's penis ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moonshiner: an illicit distiller or smuggler of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tip one's hand: informal•North American reveal one' ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trek: 1 - a walk that is long and diffic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have one's fill: Be satisfied; have enough ( or more ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

freshwater: آب شیرین آب شیرین به آب املاح زدایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

freshwater: آب شیرین آب شیرین به آب املاح زدایی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

finch: سِهرِه یا فنچ ( به انگلیسی: Finch ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lagoon: کولاب یا لاگون ( به فرانسوی: Lagune ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

geyser: a hot spring in which water intermi ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ecosystem: An ecosystem refers to a community ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wildebeest: کَل های یالدار یا گوزن های یالدار ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suckle: feed ( a baby or young animal ) fro ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ecology: Ecology ( from Ancient Greek ) stud ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hovercraft: A hovercraft, also known as an air ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

there lies the rub: That is the biggest problem or diff ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

big daddy: noun/informal a person in authority ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put someone out: to annoy, upset, or inconvenience s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

gibbon: Gibbons ( /ˈɡɪbənz/ ) are apes in t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fig: a soft pear - shaped fruit with swe ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

wasp: a social winged insect which has a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burrow: A burrow is a hole or tunnel excava ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

close rank: Unite, work together متحد بودن، کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hare: a fast - running, long - eared mamm ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

raring: very enthusiastic and eager to do s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

suitor: a prospective buyer of a business o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sahara: a very large desert in North Africa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

crustacean: Crustaceans ( Crustacea /krʌˈsteɪʃə ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

krill: Krill are small crustaceans of the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

krill: Krill are small crustaceans of the ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fjord: In physical geography, a fjord or f ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take a shot at someone: To criticize someone or something v ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lap dance: لَپ دَنس ( به انگلیسی: Lapdance ) ی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

undercut: 1 - to weaken, damage, or cause the ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

winky: noun/informal•British winkie a chil ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hoosegow: /ˈhuːsɡaʊ/ noun/informal•North Amer ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cynicism: Cynicism is an attitude characteriz ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stash house: building used for storing illicit g ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit: 1 - ( US, slang ) To have sex with ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

feel one's oats: To feel important; to be empowered ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not have the foggiest: to not know or understand something ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lido: استخر رو باز یا ساحل اختصاصی برای ش ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

climate action: stepped - up efforts to reduce gree ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

climate action: stepped - up efforts to reduce gree ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

from the tiny acorn grows the mighty oak: something large and successful bega ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hush something up: phrasal verb. If someone hushes som ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gaijin: The meaning of GAIJIN is a foreigne ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regurgitate: To repeat information or ideas with ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tyrannical: exercising power in a cruel or arbi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put cap in someone: ( slang, originally African - Ameri ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crap game: a game of craps طاس بازی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

initials: Initials are the capital letters wh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get on the horn: To make use of or speak ( to someon ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horse is out of the barn: to have tried to prevent something ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

buy bust: A buy - bust operation is a form of ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deu: Drug Enforcement Unit واحد ویژه مبا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

soft sell: In advertising, a soft sell is an a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cover yourself: to do things in a way that will pre ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bite in the ass: ( idiomatic, slang, vulgar, UK ) T ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sad ass: ( slang, derogatory ) One who has ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be the bomb: to be very good, Extremely good خیل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have someone's ear: Obtain someone's attention, especia ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead wood: people or things that are no longer ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

when life gives you lemons make lemonade: look on the bright side of life خو ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a mile away: If you can see or tell something a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fret not: Don't worry نگران نباش، کج خلقی نکن ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duvet: لحاف، روانداز، بالاپوش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

death's door: On the point of dying, very ill در ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

death's door: On the point of dying, very ill در ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gabardine: گبردین ( انگلیسی: Gabardine ) یک پا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

indelicate: Indelicate words or actions are not ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

libelist: The legally indefensible publicatio ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

palm reader: palmist a person who is supposedly ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shell corporation: شرکت کاغذی یا شرکت شل ( انگلیسی: sh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ten hut: ( US, military ) Used to bring a ma ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

private: the lowest rank in the army, below ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

janitor: A janitor ( American English, Scott ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c'est la vie: that's life : that's how things hap ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ars�ne lupin: آرسن لوپن ( به فرانسوی: Ars�ne Lupi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fto: 1 - Foreign Terrorist Organization ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run tag: What does run someone's plate or ru ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

jump someone: verb. If someone jumps you, they at ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do dirty: do ( someone ) dirty in American En ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juice man: noun/ slang. 1. an extortionist. 2. ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a necessary evil: something that is undesirable but m ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shove someone to the ground: "Shove someone to the ground" refer ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

b of i: The term "Bureau of Identification" ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

juvenile record: A juvenile record includes all docu ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride two horses at once: to try to follow two conflicting se ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

redcap: 1 - noun/ British/ informal/ a memb ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run sheet: a run sheet explaining police actio ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

read my lips: used to tell someone to pay close a ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

read my lips: used to tell someone to pay close a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be a doddle: The phrase "be a doddle" is a Briti ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am your man: I'm/he's/she's your man used to say ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار