حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mortal wounds: زخم کاری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ladies' man: A ladies’ man is a man who enjoys s ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frog fish: Frogfishes are any member of the an ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dogcart: a light two - wheeled vehicle pulle ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dragonet: Dragonets are small, percomorph, ma ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

horn shark: کوسه شاخدار ( نام علمی: Heterodontu ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wolf eel: مارماهی گرگی ( نام علمی: Anarrhicht ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

houndshark: کوسه های تازی ( نام علمی: Triakidae ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sharpnose sevengill shark: کوسه هفت آبششی تیزبینی ( نام علمی: ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

روتارین: روتارین ( RUTARIN ) یک داروی گیاهی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

spiracle: in some fish such as sharks, a smal ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

siphonophore: وله داران ( نام علمی: Siphonophorae ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

glass squid: The family Cranchiidae comprises th ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hydrothermal vent: چاه گرمابی یا مجرای گرمابی در حقیقت ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

zooplankton: زئوپلانکتون جاندارانی ریز ذره بینی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

every dog has its day: “Every dog has its day” is an idiom ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skeleton key: a key that will open several doors ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skeleton service: the operation of something such as ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

skeleton in the your closet: idiom ( UK also skeleton in the/you ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dexting: exchanging many text messages with ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

delusionship: a situation where a person imagines ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: 1 - to deal with something مدیریت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chill someone to the bone marrow: chill someone to the bone/marrow to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chilled to the bone: extremely cold اصطلاح خیلی سرد Wal ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chilli oil: ( US chili oil ) oil that is flavo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

transfer money into the trust: “Transfer money into the trust” ref ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

levelling up: POLITICS UK specialized the practic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coup monger: “Coup monger” refers to someone who ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tom tom: ( also tom - tom drum ) a drum tha ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tollway: a road that you have to pay to use ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take up the habit: "Take up the habit" is a phrase tha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

overhead power line: خط انتقال هوایی نوعی از خط انتقال ا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

form teacher: A “form teacher” is a British Engli ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prisoner swap: A prisoner exchange or prisoner swa ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mossad: Institute for Intelligence and Spec ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shin bet: The Israel Security Agency /ISA آژا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go hand in hand with something: If something goes hand in hand with ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wcnsf: WCNSF wounded child, no surviving f ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work things out: To deal with a situation successful ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

work a treat: idiom UK to operate very well/ The ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

case manager: A case manager is a professional wh ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lead me down a rabbit hole of research: The phrase lead me down a rabbit ho ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

namib: نامیب یک بیابان ساحلی در جنوب آفریق ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the mother of all something: idiom informal an extreme example o ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

saiga antelope: کَل سَکایی یا سایگا یک نوع بز کوهی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maned wolf: گرگ یال دار بزرگترین گونه سگ سانان ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

endangered birds plants species: animals or plants that may soon not ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stiff person syndrome: Stiff - person syndrome ( SPS ) is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ho bros: Ho - bros "Ho - bros" is a slang te ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

music to your ears: The phrase “music to your ears” is ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

shandy: a drink made by mixing together bee ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

moola: “Moola” is a slang term for money, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy mistake: “Easy mistake” is a phrase that can ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hortifuturism: a style of garden design that is of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

electroculture gardening: a technique that involves putting m ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

edimental: a plant that is both edible and orn ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put your dicks away: The phrase "put your dicks away" is ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm on detail: I'm on detail “I’m on detail” is a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

correctional center: ( also, correctional facility ) a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

munchausen's syndrome: a mental condition in which someone ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

munchausen by proxy: Factitious disorder imposed on self ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

not so subtle: “Not - so - subtle” is an idiomatic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empty vessels make the most sound: “Empty vessels make the most sound” ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

empty vessel: 1 - “Empty vessel” is an idiomatic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raison detre: “Raison d’�tre” is a French express ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make inroads an inroad: to start to have a direct and notic ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the hot sea: "In the hot sea" is a figurative ex ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

centcom: CENTCOM is an acronym for Central C ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tried and tested trusted: ( US tried and true ) used by many ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to speak with an unforked tongue: phrase literary to speak honestly a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

five a side football: ( also, five - a - side ) football ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maersk: Maersk is a Danish shipping and log ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

broken rung: 1 - the situation where someone ca ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

exhaustion gap: 1 - the situation where women are ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gender tenure gap: the situation where women hold very ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

catheterize: “Catheterize” is a medical term tha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

open the floor to questions: “Open the floor to questions” is a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cost someone dear: “Cost someone dear” is an idiom tha ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perjure yourself: to tell a lie in a law court, after ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

suborn: to persuade someone, for example by ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

grand jury: in the US, a group of people who de ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick at something: ( also stick to/with something ) t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick in someone's throat: 1 - to be unable to say the words ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stick insect: 1 - ( US also walking stick ) a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stick of rock: a long, hard, stick - shaped sweet ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parolee: As a noun, “parolee” refers to a pe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rather the opposite: "Rather the opposite" یک عبارت اصطل ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

navigate the difficult waters: Navigate the difficult waters یک عب ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capitulate: ما هرگز تسلیم فشارهای بیرونی نخواهی ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

capitulate: به دشمن اخطار داده شد تسلیم شوند، د ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rehash: داستان هایی شبیه این، این فرصت را ب ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wed: او ماه آینده با آن پیشخدمت زن ازدوا ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wed: آن زوج بنا دارند تابستان آینده، ازد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

focused: انگار / مثل این که همه به من زُل زد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cash in: این چک در هر زمان و مکانی، قابل نقد ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreboding: من احساس دلشوره ملال آوری داشتم که ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

foreboding: نامه مملو از احساس دلشوره بود.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

play ball: یک راه حل ساده و کم هزینه برای کسان ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lam: سارقان، پیش از دستگیر شدن، چندین رو ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lam: او هفت سال از دست پلیس فراری بود.

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lam: او پس از چهار ماه فرار، دوباره دستگ ...

١٠ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dice with death: در این وضعیت جوی نامناسب، با بالا ر ...

١٠ ماه پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١٠ ماه پیش

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

١٠ ماه پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت حداقل ٦٠٠ رای

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make big stinks: "Make big stinks" is typically used ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cad: old - fashioned A man who behaves b ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

duly noted: "Duly noted" is a phrase used to in ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

recreational drug: Recreational drugs are substances t ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

toast: Drink to the health or in honour of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the meek: "The meek" is a term that refers to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

float someone's boat: Appeal to or excite someone, especi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

largish: Fairly large, but not very large صف ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose one's stomach: to not feel brave or determined eno ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reoutfit: To reoutfit something means to equi ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dear john letter: ( also Dear John ) a letter from a ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

summon up the courage: if you summon the courage or streng ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i n s: I. N. S. stands for Immigration and ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fear not: never fear do not worry/ used in sp ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

status zero: A state where everything is reset o ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rtc: "RTC" stands for "Road Traffic Coll ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ds: Detective Sergeant DS is a commonly ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dry cell: A room that prisoners are placed in ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get one's head around: to understand ( something ) فهمیدن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tip somebody off: If someone tips you off, they give ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

away you go: "Away you go" is an idiomatic expre ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get my head around: to understand ( something ) فهمیدن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poke nose in: To involve or insert oneself in an ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on the piss: drinking heavily at a pub or bar سی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bent copper: bent copper ( plural bent coppers ) ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

examination in chief: The initial questioning of a witnes ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on to sth: To have discovered or be close to d ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

brace: prepare ( oneself ) for something d ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

subtle point: A detail or nuance that is not imme ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw away the key: To imprison someone for life or for ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be barking up the wrong tree: idiom informal to be wrong about th ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pro and cons: the advantages and disadvantages of ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fancy a cuppa: Fancy a cuppa is a British catchphr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

alibi: proof that someone who is thought t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

contrary evidence: "Contrary evidence" means evidence ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep shtum: /kiːp ʃtʊm/ To remain silent or to ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shtum: /ʃtʊm/ keep schtum/ ( also stay sc ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that's the ticket: that's the correct or proper thing! ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

look lively: To be quick and energetic. سریع و ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

egg sucking tip: to give advice to someone about a s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sarge: sergeant گروهبان

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minted: UK /informal having a lot of money; ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shit bricks: be extremely nervous or frightened ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a mockery: to make someone or something seem s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a few bob: some money مقداری پول I'm always l ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give a toss: care at all. توجه کردن، اهمیت دادن ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lapdog: This slang term is used to describe ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fill your boots: to take as much as you want of some ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chis: Covert Human Intelligence Source من ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seasoned: a person who has a lot of experienc ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

monkeys tonight: Extremely cold, usually regarding t ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sucking diesel: doing very well; successful.

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose your bottle: To lose one's nerve, courage, or re ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ocg: OCG stands for organised crime grou ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back hilt: Completely, to the maximum degree ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

never kid the kidder: A person who deceives others in a p ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

impersonate: Pretend to be ( another person ) fo ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

up to one's eyes: deeply involved in or affected by s ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

to a tee: exactly, precisely/ perfectly or co ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shag: UK offensive to have sexual interco ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

god forbid: idiom ( also Heaven forbid ) used ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go ground: hide somewhere where you cannot eas ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spare your blush: to prevent ( someone ) from being e ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hare running: To raise, introduce, or prompt disc ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cuppa: UK informal a cup of tea انگلیسی بر ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

murder a cuppa: If you say you could murder a type ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rent boy: noun [ C] UK informal A young male ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be off his face: Very intoxicated from drugs or alco ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

god sake: An exclamation of anger, surprise, ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dirty stopout: means people that go out and stays ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on standby: ready or available for immediate ac ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back the right horse: To support someone who will succeed

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

houl yer whisht: “Please be quiet. ” لطفا ساکت باش

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dir: Digital Interview Recorder

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mit: Murder Investigation Team

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go clappers: run or go like the clappers. Britis ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go like clappers: go or run like the clappers. Britis ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار