حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idwtk: I Don't Want To Know. مخفف عبارت ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idwt: I Don't Want To مخفف عبارت "نمی خوا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idgafm: I Don't Give A Fing Minute مخفف عب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idw: IDW ( I Don't Want ) "IDW" مخفف "I ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make babies: This phrase refers to engaging in s ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piss around: اصطلاح عامیانه *** هدر دادن وقت یا ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiz: 1 - a person with a very high leve ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biodiversity: the number and types of plants and ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kaleidoscope: Used to describe a diverse group or ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut it down: متوقف کردن کامل یک عملیات، فعالیت، ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c list: C - list "فهرست C": اصطلاحی برای تو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trawl back: "جستجو کردن در گذشته"/ در میان حجم ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whip up eggs: "هم زدن تخم مرغ ها"/ به معنای هم زد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw toys out of the pram: واکنش عصبانی یا لجبازانه نشان دادن، ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fyi: FYI For Your Information This is a ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

customize: to make or change something accordi ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come from money: کسی که در خانواده ای ثروتمند به دنی ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nitazene: Nitazenes are a class of synthetic ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junk out: دور ریختن یا خلاص شدن از شر موارد ب ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack out: تولید کردن سریع چیزی، اغلب با حس فو ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take matters into one's own hand: برعهده گرفتن کنترل یا مسئولیت حل یک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destructive mouth: کسی که از کلمات خود به صورت مضر یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ball ache: یک اصطلاح عامیانه بریتانیایی است که ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skullduggery: رفتار نادرست یا ناپسند؛ حیله گری. ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prankster behavior: اعمال و رفتاری که شامل شوخی ها یا ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rogue behavior: /rəʊɡ bɪˈheɪv. jər/ "رفتار سرکش"/ ا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

land someone in it: قرار دادن کسی در یک موقعیت دشوار یا ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do someone disservice: آسیب رساندن به شهرت یا وضعیت کسی با ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hop up: This slang term is used to describe ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep head down: جلوگیری کردن از جلب توجه به خود، اغ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride your ass: فشار آوردن، انتقاد کردن یا اذیت کرد ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no slacking: "دست بجنبون" / کاهش ندادن تلاش یا م ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save face: to keep your reputation and avoid o ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sober the fuck up: "هوشیار شو لعنتی"/ یک روش بسیار مست ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust someone's balls: "Bust someone's balls" is a slang p ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cracker up: خندیدن بی اختیار یا خنداندن کسی دیگ ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reel somebody in: جذب کردن، وسوسه کردن یا فریب دادن ک ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degenerates: افرادی که از نظر اخلاقی، فرهنگی یا ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

RAD: “Rad” is a slang term used to descr ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epiphany: 1 - a moment when you suddenly fee ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shout it out: Shout it out is an informal phrase ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in cahoots with: This phrase means to be involved in ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dictee: /dikˈteɪ/ This term refers to a dic ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bigify: Bigify is an informal term meaning ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stenography: Stenography is the practice of writ ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

majuscule: The term “majuscule” refers to uppe ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shouty: Shouty means inclined to shout or f ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoutify: To shoutify means to yell or speak ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychological horror: Psychological horror is a subgenre ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spookfest: Spookfest is an informal term used ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrorthon: A “terrorthon” is a marathon of ter ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mental institution: A mental institution, also known as ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloodcurdler: This term refers to something that ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فکر نان باش که خربزه اب است: این ضرب المثل ایرانی به این معنی اس ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shocktober: Shocktober is a portmanteau of "sho ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast shuffle: Fast shuffle is a term that typical ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swizz: Swizz is a British slang term meani ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unprovoked: occurring without any identifiable ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bargaining chip: a potential concession or other fac ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backlash: a strong negative reaction by a lar ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take downtown: A slang phrase meaning to arrest or ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the cooler: This slang term is used to describe ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring up on charges: "Bring Up on Charges": To formally ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put in bracelets: This slang phrase means to be arres ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nose up one's ass: "Nose Up One's Ass": A slang phrase ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eight ways to sunday: An idiom used to describe doing som ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a bad news: A phrase used to describe someone w ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

war hawks: This term is used to describe indiv ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a smidgen of doubt: When someone is unsure about someth ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the hot seat: "In the Hot Seat": A situation wher ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send up the river: "Send Up the River": A slang term t ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slap with a charge: "Slap with a charge": To accuse som ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the frying pan: "In the Frying Pan": A phrase used ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the fire: This phrase is used to describe som ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw in the slammer: "Throw in the Slammer": A slang ter ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the pit: This phrase is used to describe som ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haul in: "Haul In": To arrest or bring someo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tarnish: to damage or ruin the good quality ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

summary execution: اعدام خودسرانه، بدون محاکمه و طی شد ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catalogue: ( US catalog ) make a systematic l ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too generic: Describing something as "too generi ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the deep state: Refers to a supposed secret network ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron throne: This term is a reference to the ico ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the swamp: : "The Swamp" is a slang term used ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the g men: The G - Men Refers to government ag ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm over: "I'm Over": To no longer be interes ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

five eyes: "Five Eyes": An intelligence allian ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose lunch money: To lose the money set aside for buy ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exalt: To exalt means to praise and elevat ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dim: informal not very clever/ lacking m ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moving: Used to describe something that dee ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dish out: To give or offer something, especia ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dish out: This slang phrase means to give or ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no pretense: The absence of attempting to deceiv ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wysiwyg: This acronym stands for “What You S ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persecution: unfair or cruel treatment over a lo ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mewler: /ˈmjuːlər/ Someone who mewls, which ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pule: To whine or whimper softly. نالیدن ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not down with that: I don't agree with or I don't like ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not digging that: I'm not liking or enjoying that ide ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not grooving with that: I'm not liking or feeling comfortab ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not clicking with that: I'm not connecting with or understa ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not buying it: I don't believe or am not convinced ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moaner lisa: Moaner Lisa is a humorous term used ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crybaby jones: A playful or derogatory nickname gi ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whinge wagon: "Whinge - wagon": A playful or dero ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moaner in chief: A humorous or derogatory title give ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not meshing with that: I'm not getting along with or not i ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not feeling it: I'm not interested or enthusiastic ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wits' end: Completely puzzled and perplexed, n ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windsurf: to sail across water while standing ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interior: 1 - The inside of something/ The i ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be forewarned: This phrase is used to warn someone ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

benigno: /bɪˈnaɪnəʊ/ "Benigno" is a Spanish ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non malign: /nɒn məˈlaɪn/ This term refers to s ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کمیکال: ماده مخدر کمیکال که به عنوان “ماری ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gig: The term "gig" is a slang word for ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mane: the long, thick hair that grows alo ...

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

despicable: Despicable is an adjective that mea ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

10 4: 10 - 4 10 - 4 ( A radio communicati ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without wavering: Acting with firmness, certainty, an ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without backing down: To maintain one's position or stanc ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be behind on: To be late or delayed in completing ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get tied up: To become very busy or occupied wit ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoke out a leak: To discover or expose a hidden prob ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasp at straws: To make a desperate attempt to find ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pressie: Short for “present, ” pressie is a ...

١ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schmuck: noun [ C] mainly US informal a stup ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rtc: "RTC" stands for "Road Traffic Coll ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incrementalism: Incrementalism refers to a gradual, ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bent copper: bent copper ( plural bent coppers ) ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poke nose in: To involve or insert oneself in an ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodgy: of low quality کیفیت پایین، مونده، ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oxy: noun/informal short for oxycodone ا ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tectonic: A tectonic change is a very importa ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a clean breast of it: To confess fully or admit something ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kennel: 1 - ( US usually doghouse ) a sm ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

treatment of addiction: The process of providing medical, p ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chew the scenery: To overact or exaggerate one’s perf ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

across the aisle: In a political context, it means co ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unity ticket: A political ticket in which candida ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centrist: A person or viewpoint that advocate ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

near and far: "Near" means close to someone or so ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ham it up: "Ham it up" means to overact or exa ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

handicapable: "Handicapable" is a term used to de ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hectic: This term is used to describe a sit ...

١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross someone: to annoy someone by not doing or sa ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull the wool over someone's eyes: Deceive someone by telling untruths ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهارت های زندگی: مهارت های زندگی به مجموعه ای از توا ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colorful language: Colorful language refers to the use ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perpetual youth: This term describes someone who app ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad word: This phrase is used to describe wor ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naughty word: This term refers to any word or phr ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue language: This term refers to any language th ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neurodiverse: Neurodiverse is a term used to desc ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developmental delays: Developmental delays refer to when ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balance oriented: Balance - oriented refers to having ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plummet: To fall very quickly and suddenly/ ...

١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the pocket: "In the pocket" is a phrase used to ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lock on to: English: "Lock on to" means to focu ...

١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fixed on: To be completely focused or concent ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blooming and booming: This phrase is used to describe som ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

budding talent: This phrase is used to describe som ...

١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

force my hand: "Force my hand" means to make someo ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tool: This slang term refers to someone w ...

١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار