حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

despicable: Despicable is an adjective that mea ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

10 4: 10 - 4 10 - 4 ( A radio communicati ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without wavering: Acting with firmness, certainty, an ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

without backing down: To maintain one's position or stanc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be behind on: To be late or delayed in completing ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get tied up: To become very busy or occupied wit ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoke out a leak: To discover or expose a hidden prob ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

gasp at straws: To make a desperate attempt to find ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pressie: Short for “present, ” pressie is a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schmuck: noun [ C] mainly US informal a stup ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rtc: "RTC" stands for "Road Traffic Coll ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incrementalism: Incrementalism refers to a gradual, ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bent copper: bent copper ( plural bent coppers ) ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

poke nose in: To involve or insert oneself in an ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodgy: of low quality کیفیت پایین، مونده، ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

oxy: noun/informal short for oxycodone ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tectonic: A tectonic change is a very importa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make a clean breast of it: To confess fully or admit something ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kennel: 1 - ( US usually doghouse ) a sm ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

treatment of addiction: The process of providing medical, p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

chew the scenery: To overact or exaggerate one’s perf ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

across the aisle: In a political context, it means co ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

unity ticket: A political ticket in which candida ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

centrist: A person or viewpoint that advocate ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

near and far: "Near" means close to someone or so ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ham it up: "Ham it up" means to overact or exa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

handicapable: "Handicapable" is a term used to de ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hectic: This term is used to describe a sit ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cross someone: to annoy someone by not doing or sa ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pull the wool over someone's eyes: Deceive someone by telling untruths ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهارت های زندگی: مهارت های زندگی به مجموعه ای از توا ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

colorful language: Colorful language refers to the use ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

perpetual youth: This term describes someone who app ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bad word: This phrase is used to describe wor ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

naughty word: This term refers to any word or phr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blue language: This term refers to any language th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

neurodiverse: Neurodiverse is a term used to desc ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

developmental delays: Developmental delays refer to when ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

balance oriented: Balance - oriented refers to having ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

plummet: To fall very quickly and suddenly/ ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the pocket: "In the pocket" is a phrase used to ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lock on to: English: "Lock on to" means to focu ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fixed on: To be completely focused or concent ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

blooming and booming: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

budding talent: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

force my hand: "Force my hand" means to make someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tool: This slang term refers to someone w ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

happy go lucky: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

put forward: To suggest or propose something for ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push the pause button: "Push the pause button" means to te ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sure would: "Sure would" is a casual phrase use ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dodge the call: "Dodge the call" means to avoid ans ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

backward ass: Backward - ass "Backward - ass" is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kick up to: "Kick up to" is a slang phrase mean ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no ratting no cheese eating: "No ratting, no cheese - eating" co ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

drop a dime on: "Drop a dime on" is a slang phrase ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go kick some ass: "Go kick some ass" is a slang phras ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be on board: "Be on board" means to be in agreem ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

one fifty: One - fifty generally refers to the ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smoke it: "Smoke it" is a slang phrase that c ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

age canyon: "Age canyon" might be imagined as a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

okay looking: Okay - looking refers to someone or ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

greaseball: "Greaseball" is a derogatory slang ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bail: informal/ to stop doing something o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

organized to a t: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

floor planning: Metaphorically, "floor planning" ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

leatherneck: This term is another nickname for U ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high and tight haircut: A high and tight haircut is a very ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

doughboy: This term originated during World W ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tight haircut: A tight haircut is a very short hai ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

break down: 1 - If a machine or vehicle breaks ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stand the test of time: last or remain popular for a long t ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

training module: A self - contained unit of training ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

train like a beast: This phrase is used to describe tra ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put in the reps: This phrase means to consistently a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

train hard win easy: Train hard, win easy Train hard, wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

train to gain: Train to gain is a motivational phr ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put through the paces: To put someone or something through ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron therapy: ( Strength Training ) Engaging in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mock training: Mock training refers to simulated p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

long drawn out: Long - drawn - out Long - drawn - o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

approach: 1 - to deal with something مدیریت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

take in: When someone is “taken in, ” it mea ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

salvage: To save goods from damage or destru ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cannibalism: the practice of a person who eats h ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

groud in: "Ground in" means to establish a st ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spawn from: "Spawn from" means to originate or ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

astounding: very surprising or shocking بسیار ش ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

brainology: "Brainology" is not an officially r ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

axiology: Axiology is the branch of philosoph ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mindology: Mindology is a slang term used to r ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meta think: Meta - think refers to the act of t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

run in the family: The meaning of “run in the family” ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spot on: When something is “spot on, ” it me ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thinkology: This slang term combines “think” wi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

existentialize: To contemplate or ponder the fundam ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

metaphysicize: "Metaphysicize" means to treat or i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

corpify: "Corpify" means to transform an org ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

coopify: This term is used to describe the p ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

engraft: "Engraft" means to implant or inser ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

involved: به عنوان صفت؛ 1 - If something is ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

high yielding: "High - yielding" refers to an inve ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wealth building: "Wealth - building" refers to the p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

money spinning: "Money - spinning" refers to an act ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

money minting: : "Money - minting" refers to the p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tenet: انگاشته یا تنت، فیلمی در سبک علمی ت ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bizzy: "Bizzy" is a slang term derived fro ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shadow behind: 1 - To follow discreetly: "Shadow ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eyes on: "Eyes on" means to focus attention ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if the moon was made of cheese: "If the moon was made of cheese" is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if money grew on trees: "If money grew on trees" is a hypot ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if the sky was the limit: "If the sky was the limit" suggests ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make belief: "Make - believe" as a noun refers t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if the shoe fits: "If the shoe fits" is an idiom mean ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in an alternate reality: This phrase is used to describe a h ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

if wishes were horses: "If wishes were horses" is part of ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

seeing: seeing ( that ) ( informal seeing ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stoke the fire: It means to incite or intensify a s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fuel the flames: It means to intensify or escalate a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dial it up: This phrase is used to suggest turn ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

nhs: اسم، صفت سرویس سلامت ملی بریتانیا، ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

UC: Undercover مامور مخفی

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enchain: "Enchain" is a slang term that refe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flixwave: FlixWave یک پلتفرم پخش آنلاین رایگا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ravel: 1 - To tangle or unravel: To ravel ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enwrap: To enclose or cover something compl ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

enlace: To interweave or interconnect two o ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

context: This term refers to the information ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep in the know: To keep in the know means to stay u ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep in step: This phrase means to stay in sync o ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep abreast of the situation: This phrase means to stay informed ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep in sync: To stay coordinated or aligned with ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wisecracker: A wisecracker is someone who has a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep in tune: To stay updated or connected with a ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

قالتاق: قالْتاْق : ( ghaltagh ) در گویش گنا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lucky find: This phrase is used to describe fin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have lucky escape: "Have a lucky escape" means to avoi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

charmed life: This phrase refers to someone who s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apotheosis: ایزدانگاری به پدیده خدا انگاشتن یک ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

operate: توانایی برای این که بطور مستقل کاری ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ad hoc: این کمیته متشکل از 148 کمیته دائمی ...

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

soft spot: او همیشه تو را خیلی دوست داشته است.

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chub rub: Chub Rub refers to the uncomfortabl ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stop the cap: "Stop the cap" is slang for "stop l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

code brown: Code Brown is a humorous slang term ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

beer mile: The beer mile is a unique race that ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

black toenails: Black Toenails Black toenails are a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fortunate turn of events: Describes a situation where somethi ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scathe: Scathe is a verb that means to caus ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

infectant: An infectant is a substance that ca ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foulness: Foulness refers to something that i ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

scuzz: Scuzz refers to a sticky or grimy s ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come home to someone: idiom If something comes home to so ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

apathy: behaviour that shows no interest or ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

following that: - ** "Following that" means after t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

penciled in: When something is “penciled in, ” i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the diary: When something is “on the diary, ” ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

on the to do list: When something is “on the to - do l ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put it to rest: ** To stop or finish discussing, th ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lay it to rest: ### English: ** To stop worrying a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sort things out: This phrase means to find a solutio ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

thorn in my side: This phrase is used to describe a p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

find common ground: This phrase means to discover share ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wrap things up: This expression means to finish or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

got it dialed in: This phrase means that someone has ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

right as ninepence: This phrase means that something is ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dead accurate: This term is used to describe somet ...

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار