حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sinister: شوم ( به انگلیسی: Sinister ) شوم ( ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

affinity: مثال؛ She has an affinity for anima ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

teleportation: Teleportation is the theoretical tr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jitters: a feeling of nervousness that you e ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tailor for: شخصی سازی یا تطبیق چیزی به طور خاص ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slate for: برنامه ریزی یا زمان بندی کردن چیزی ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hustle and flow: * تعادل بین سخت کار کردن و عبور روا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put faith in: * اعتماد یا باور به قابلیت یا توانا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

center in on: توجه یا تمرکز شدید بر روی یک موضوع ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be there for: حمایت یا کمک کردن به کسی، به خصوص د ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

musk: مُشک ماده ای با بوی قوی، زمینی و حی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

aromachology: * "آروماکولوژی" مطالعه علمی رابطه ب ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stomp: ** Stomp ( verb ) means to tread he ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lush: A “lush” is a person who drinks alc ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

quack remedy: * "درمان شارلاتانی" / درمان یا دارو ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heal touch: * به یک درمان انرژی جامع که در آن د ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick up what i’m putting down: Pick up what I’m putting down درک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

snookums: یک اصطلاح محبت آمیز یا لقب دوستانه ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

swankier: /ˈsw�ŋkiər/ شیک تر، زیباتر یا باکلا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

waltz in: /wɔːlts ɪn/ وارد شدن به جایی به ش ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

extoll: چنین کلمه ای در انگلیسی نداریم. شکل ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ted talk: TED ( Technology, Entertainment, De ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pecha kucha: یک فرمت ارائه است که در آن ۲۰ اسلای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slice someone from earhole to asshole: یک عبارت خشونت آمیز است که به معنای ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lightning talk: *** یک ارائه بسیار کوتاه که معمولاً ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run point: عهده دار شدن یا رهبری یک عملیات، پر ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

notate: "نوت برداری" /نوشتن یا ضبط اطلاعات، ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

revealing: adjective Revealing clothes show mo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

intellectual: اسم روشن فکر، اندیشنده، متفکّر، ان ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make fiery pitch on: "ارائه پرشور"/ ارائه کردن یک ایده، ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

website: a set of pages of information on th ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

panpharmacon: /p�nˌfɑːrməˈkɒn/ دارو یا راه حلی ک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall in behind: دنبال کردن کسی یا چیزی، معمولاً به ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pencil case: a small bag for holding pens, penci ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

they will crucify your ass: یک عبارت عامیانه به معنای اینکه کسی ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

run your eyes over: به سرعت به چیزی نگاه کردن بدون بررس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

give the once over: به سرعت چیزی یا کسی را بررسی یا مرو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trickle out: به آرامی و به تعداد کم جاری یا حرکت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dad cringe: لحظات شرم آور ناشی از اعمال، شوخی ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dupe: to deceive someone, usually by maki ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

honey bucket: Honey bucket is a slang term for a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

john john: John - John is a playful slang term ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

johnnie: اصطلاح عامیانه برای توالت، که بیشتر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unworn: This term refers to someone who has ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

virgin ears: کسی که در معرض زبان زشت، محتوای صری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

integrated drug treatment system: سیستم درمان جامع اعتیاد ( IDTS ) : ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idwtk: I Don't Want To Know. مخفف عبارت ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idwt: I Don't Want To مخفف عبارت "نمی خوا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idgafm: I Don't Give A Fing Minute مخفف عب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

idw: IDW ( I Don't Want ) "IDW" مخفف "I ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make babies: This phrase refers to engaging in s ...

١ سال پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

piss around: اصطلاح عامیانه *** هدر دادن وقت یا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whiz: 1 - a person with a very high leve ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

biodiversity: the number and types of plants and ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kaleidoscope: Used to describe a diverse group or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shut it down: متوقف کردن کامل یک عملیات، فعالیت، ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

c list: C - list "فهرست C": اصطلاحی برای تو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

trawl back: "جستجو کردن در گذشته"/ در میان حجم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

whip up eggs: "هم زدن تخم مرغ ها"/ به معنای هم زد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw toys out of the pram: واکنش عصبانی یا لجبازانه نشان دادن، ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fyi: FYI For Your Information This is a ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

customize: to make or change something accordi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

come from money: کسی که در خانواده ای ثروتمند به دنی ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nitazene: Nitazenes are a class of synthetic ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

junk out: دور ریختن یا خلاص شدن از شر موارد ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crack out: تولید کردن سریع چیزی، اغلب با حس فو ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take matters into one's own hand: برعهده گرفتن کنترل یا مسئولیت حل یک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

destructive mouth: کسی که از کلمات خود به صورت مضر یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ball ache: یک اصطلاح عامیانه بریتانیایی است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

skullduggery: رفتار نادرست یا ناپسند؛ حیله گری. ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

prankster behavior: اعمال و رفتاری که شامل شوخی ها یا ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rogue behavior: /rəʊɡ bɪˈheɪv. jər/ "رفتار سرکش"/ ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

land someone in it: قرار دادن کسی در یک موقعیت دشوار یا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

do someone disservice: آسیب رساندن به شهرت یا وضعیت کسی با ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hop up: This slang term is used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep head down: جلوگیری کردن از جلب توجه به خود، اغ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ride your ass: فشار آوردن، انتقاد کردن یا اذیت کرد ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no slacking: "دست بجنبون" / کاهش ندادن تلاش یا م ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

save face: to keep your reputation and avoid o ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sober the fuck up: "هوشیار شو لعنتی"/ یک روش بسیار مست ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bust someone's balls: "Bust someone's balls" is a slang p ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

cracker up: خندیدن بی اختیار یا خنداندن کسی دیگ ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

reel somebody in: جذب کردن، وسوسه کردن یا فریب دادن ک ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

degenerates: افرادی که از نظر اخلاقی، فرهنگی یا ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

RAD: “Rad” is a slang term used to descr ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epiphany: 1 - a moment when you suddenly fee ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shout it out: Shout it out is an informal phrase ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in cahoots with: This phrase means to be involved in ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dictee: /dikˈteɪ/ This term refers to a dic ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bigify: Bigify is an informal term meaning ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

stenography: Stenography is the practice of writ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

majuscule: The term “majuscule” refers to uppe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shouty: Shouty means inclined to shout or f ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shoutify: To shoutify means to yell or speak ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

psychological horror: Psychological horror is a subgenre ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

spookfest: Spookfest is an informal term used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

terrorthon: A “terrorthon” is a marathon of ter ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mental institution: A mental institution, also known as ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bloodcurdler: This term refers to something that ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فکر نان باش که خربزه اب است: این ضرب المثل ایرانی به این معنی اس ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shocktober: Shocktober is a portmanteau of "sho ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fast shuffle: Fast shuffle is a term that typical ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

swizz: Swizz is a British slang term meani ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

unprovoked: occurring without any identifiable ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bargaining chip: a potential concession or other fac ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

backlash: a strong negative reaction by a lar ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take downtown: A slang phrase meaning to arrest or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the cooler: This slang term is used to describe ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bring up on charges: "Bring Up on Charges": To formally ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

put in bracelets: This slang phrase means to be arres ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

nose up one's ass: "Nose Up One's Ass": A slang phrase ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eight ways to sunday: An idiom used to describe doing som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

he's a bad news: A phrase used to describe someone w ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

war hawks: This term is used to describe indiv ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

with a smidgen of doubt: When someone is unsure about someth ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the hot seat: "In the Hot Seat": A situation wher ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

send up the river: "Send Up the River": A slang term t ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slap with a charge: "Slap with a charge": To accuse som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the frying pan: "In the Frying Pan": A phrase used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the fire: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

throw in the slammer: "Throw in the Slammer": A slang ter ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

in the pit: This phrase is used to describe som ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

haul in: "Haul In": To arrest or bring someo ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tarnish: to damage or ruin the good quality ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

summary execution: اعدام خودسرانه، بدون محاکمه و طی شد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

catalogue: ( US catalog ) make a systematic l ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

too generic: Describing something as "too generi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the deep state: Refers to a supposed secret network ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

iron throne: This term is a reference to the ico ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the swamp: : "The Swamp" is a slang term used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the g men: The G - Men Refers to government ag ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i'm over: "I'm Over": To no longer be interes ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

five eyes: "Five Eyes": An intelligence allian ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lose lunch money: To lose the money set aside for buy ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exalt: To exalt means to praise and elevat ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dim: informal not very clever/ lacking m ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moving: Used to describe something that dee ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dish out: To give or offer something, especia ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dish out: This slang phrase means to give or ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

no pretense: The absence of attempting to deceiv ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

wysiwyg: 🔸 معادل فارسی: همانی که می بینی ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

persecution: unfair or cruel treatment over a lo ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mewler: /ˈmjuːlər/ Someone who mewls, which ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pule: To whine or whimper softly. نالیدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not down with that: I don't agree with or I don't like ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not digging that: I'm not liking or enjoying that ide ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not grooving with that: I'm not liking or feeling comfortab ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not clicking with that: I'm not connecting with or understa ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not buying it: I don't believe or am not convinced ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moaner lisa: Moaner Lisa is a humorous term used ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

crybaby jones: A playful or derogatory nickname gi ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

whinge wagon: "Whinge - wagon": A playful or dero ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

moaner in chief: A humorous or derogatory title give ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not meshing with that: I'm not getting along with or not i ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i’m not feeling it: I'm not interested or enthusiastic ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wits' end: Completely puzzled and perplexed, n ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

windsurf: to sail across water while standing ...

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interior: 1 - The inside of something/ The i ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

be forewarned: This phrase is used to warn someone ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

benigno: /bɪˈnaɪnəʊ/ "Benigno" is a Spanish ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

non malign: /nɒn məˈlaɪn/ This term refers to s ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

کمیکال: ماده مخدر کمیکال که به عنوان “ماری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gig: The term "gig" is a slang word for ...

١ سال پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mane: the long, thick hair that grows alo ...

١ سال پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١ سال پیش

مدال‌های حسین کتابدار