حسین کتابدار - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get up: Getup A more casual and colloquial ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

laparoscopic hysterectomy: تعریف: هیسترکتومی لاپاروسکوپی یک عم ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have the wind behind: The phrase "have the wind behind" m ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rupture: a sudden or violent breaking or bur ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call out: informal to criticize someone or as ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

render: To render means to portray or repre ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sombre music: /ˈsɒmbə ˈmjuːzɪk/ ✍️موسیقی سوگوار ب ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sinister music: 👈موسیقی شوم به سبکی از موسیقی اشار ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ominous beat: ✍️ضرب آهنگ شوم به الگوی ریتمیک در م ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dramatic music: ✍️موسیقی دراماتیک به قطعات موسیقی ا ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tip off: a secret warning or piece of secret ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ferment: commotion or excitement آشوب و هیجا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pop up: pop - up a restaurant, bar, shop et ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

schadenfreude: /ˈʃɑː. dənˌfrɔɪ. də/ a feeling of p ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sore all over: Feeling pain and discomfort in vari ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blast: An expression of frustration or ang ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

spit it out: used to tell someone to start speak ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moloch: مولوخ یا مولک یا مولاک ( به عبری: מ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hit the spot: 1 - To be exactly what is needed o ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

march to your own drum: “March to your own drum” is an idio ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

march to your own drum: To do something, act, or behave in ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cluster: Cluster refers to a style of jewelr ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cluster: A cluster is a collection of things ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

taser: A brand name for a weapon that give ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

clip: A container holding bullets and tha ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

transmute: Transmute refers to the act of chan ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

shit the bed: 1 - ( chiefly US, slang, vulgar, ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cushion: In the context of contingency, a cu ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insane: This word is used to describe somet ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

excavator: 1 - ( US steam shovel ) a large, ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

charlatan: A charlatan is someone who pretends ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

knock off: 1 - a cheap copy of a popular prod ...

١٠ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

acute: This term is used to describe any c ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rip: RIP Rest in peace This term is used ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

strenuously: /ˈstren. ju. əs. li/ in a way that ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no strings attached: done without conditions or limitati ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

i am spacing on it: ✍️عبارت "I am spacing on it" به معن ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

kid yourself: to believe something that is not tr ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bundle: to push or put someone or something ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: آن ها در هر دو مورد پیش بینی هایشان ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: آن متن زمانی که کشتی غرق شده ای بر ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch up on sleep: Catching up on sleep refers to the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیچ امین الدوله: پیچ امین الدوله، پلاخور، شونگ، شن ن ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

call it a day: This phrase is commonly used to ind ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotty: او در یک اتاق کوچک فرسوده فاقد آشپز ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grotty: ما داخل یک خانه فرسوده و کثیف شدیم ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estate: فرد مسئول مدیریت ارث ( وصی ) دارایی ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

prescient: هاوز آن را یک موقعیت پیش گویانه دان ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

offshore market: ✍️ بازارهای مالی که خارج از حوزه نظ ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

trigger: "موجب شدن" / باعث شدن یا شروع کردن ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

snow job: A snow job is an informal term that ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

douchebag: /ˈduːʃ. b�ɡ/ mainly US offensive an ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

back into the fold: To rejoin or start participating ag ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

smell the coffee: "Smell the coffee" is an idiomatic ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

go a long way with someone: The phrase "go a long way with some ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

point well taken: "Point well taken" is an expression ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

the mountain didn't go to muhammad: The phrase "the mountain didn't go ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hip: To be “hip” means to be up - to - d ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

capital decision: ✍️ تصمیم گیری های مهم بلندمدت دربار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

isothymia: Isothymia is a term coined by polit ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tainted alcohol: Tainted alcohol refers to alcoholic ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bootleg alcohol: Bootleg alcohol refers to illegally ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سرانه درامد: این مفهوم از تقسیم درآمد کل یا تولی ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heartburn medication: داروهایی برای درمان سرماخوردگی و بی ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

milk of magnesia: ✍️شیر منیزیم یک داروی بدون نسخه که ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

magnesium citrate: /ˌm�ɡˌnɪˌziːəm ˈsɪˌtrɪt/ هیدروکسید ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

oxytrol: /ˈɒkˌsɪˌtroʊl/ Oxytrol یک برچسب پوس ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tap: This term is used to refer to water ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

turtle: To “turtle” means to move or progre ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make cash on the side: The phrase "make cash on the side" ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pivot: to change your opinions, statements ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get strung out: The phrase "get strung out" refers ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

have a thimble’s worth: The phrase "have a thimble’s worth" ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

adrs: Adverse Drug Reactions ( ADRs ) are ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

double doctoring: ✍️مراجعه به چندین پزشک برای دریافت ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liquid suspension: ✍️سوسپانسیون مایع نوعی فرآورده دارو ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

CAP: This slang term means to reach the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

homicide: noun [ C or U] LAW US formal or spe ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

dilated pupil: A dilated pupil is when the black c ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

advent: For Christians, Advent is the perio ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stare off into space: “Stare off into space” means to loo ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

something could be up: "Something could be up" is an infor ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

immovable: ( of a person ) not yielding to arg ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

don't be a dick: "Don't be a dick" is an informal an ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep one foot out the door: "Keep one foot out the door" means ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch up in a race: To close the gap between oneself an ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

retreat: A private and safe place مکانی خصوص ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

stoic nod: ✍️حرکت مختصر سر که نشان دهنده تأیید ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep at arm’s length: ✍️در فاصله ای امن نگه داشتن"/ دور ن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

keep career in a cage: "Keep career in a cage" refers to l ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

meaningful job: A meaningful job is a position in w ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اپیویید: Opioids ✍️مواد شبه افیونی ( اُپیوئی ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

push through pain: To "push through pain" means to con ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

building walls instead of bridges: "Building walls instead of bridges" ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dalliance: mainly humorous ( Involvement in ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

zealot: زِلَت - - - 🔸 معادل فارسی: متع ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

no brainer: A “no - brainer” refers to a decisi ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

pick a horse: To make a choice or decision among ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

two pennies to rub together: “Two pennies to rub together” is an ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cfo: chief financial officer مدیر ارشد م ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

scoop: 🔸 **معادل فارسی:** خبر داغ / خبر ا ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

fall from favour: ✍️از چشم افتادن / از دست دادن محبوب ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solicitor general: ✍️ یک مقام ارشد حقوقی که به دادستان ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

garner: to get or earn something valuable o ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cause: an idea or principle strongly suppo ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

so far so good: “So far, so good” is an informal ph ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

agile: 1 - able to move your body quickly ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

chip away at: Chip away at” means to gradually re ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rush of life: ✍️معمولاً به طبیعت پرشتاب و شلوغ زن ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

draw your short straw: “Draw the short straw” means to be ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

craft a belief: ✍️ شکل دادن یا توسعه یک باور به صور ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ask for input: “Ask for input” means to request so ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

manifesto pledge: ✍️✍️یک تعهد یا وعده خاص که توسط یک ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ruffle a few feathers: This idiomatic expression means to ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self victimization: Self - victimization refers to the ...

١١ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

carve out: carve something out ( for yourself ...

١١ ماه پیش

ثبت حداقل ٣٠ رای در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ass kiss: To ass - kiss is to behave obsequio ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

build oneself up: Building oneself up means to improv ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

love bomb: To love - bomb someone means to sho ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

heap on: To heap on means to give or provide ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

anger spiral: ✍️ یک چرخه از خشم فزاینده است که می ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make adjustment: ✍️عبارت "make adjustment" به معنای ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

disparage: مثال؛ He was constantly disparaging ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blow off steam: to do or say something that helps y ...

١١ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prolepsis: پرُلِپسِس ________________________ ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

foretoken: A foretoken is a sign or indication ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co co work: Co - co - work This term refers to ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

giving is receiving: "Giving is receiving" is a proverb ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

feel a buzz: "Feel a buzz" is an idiom that mean ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

merge efforts: To merge efforts means to combine o ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

surround yourself: "Surround yourself" means to place ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

co venture: This phrase refers to a business or ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

linkup: Link up To meet or connect with som ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rules for thee but not for me: Rules for thee but not for me is a ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

eco awareness: Eco - awareness refers to the under ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slanderous lie: A slanderous lie is a false stateme ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

get riled up: ✍️تحریک یا عصبی شدن، اغلب به دلیل چ ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

that’s lower than the mariana trench: ✍️پایین تر از گودال ماریانا یک عبار ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

misery score: ✍️اصطلاحی است برای اندازه گیری سطح ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

catch the eye: When something “catches the eye, ” ...

١١ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residue: مواد موجود در شامپو، اگر به طور مدا ...

١١ ماه پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

residue: مگس ها یک ماده چسبناک روی محصولات ا ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

push through: to cause a plan or suggestion to be ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sit through it: ✍️تحمل کردن / برای تمام مدت چیزی که ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

liquidate: This term is commonly used in a fin ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

easy marks: Figuratively, it means tasks or ind ...

١١ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

expand on: مثال؛ I would like to expand on the ...

١١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

monetization: The term "monetization" refers to t ...

١١ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

self comparison: ✍️مقایسه با خود / فرآیند ارزیابی تو ...

١١ ماه پیش

مدال‌های حسین کتابدار